عصر نو
www.asre-nou.net

زندگی معنوی مردم ۳۵ سال پس از انقلاب


Sun 20 04 2014

کوروش گلنام

یکی ازادعاهای پوچ خمینی در آغاز انقلاب و در آن سخنرانی مشهورش، مجانی کردن آب و برق و اتوبوس و درست کردن نه تنها "زندگی مادی" مردم که "زندگی معنوی" آن ها نیز
http://www.youtube.com/ بود.
وابستگان حکومت اکنون ولی شنیدن نوار این سخنرانی را بر نتابیده و با هزار دوز و کلک کوشش می کنند آن را دگرگون جلوه داده و بگویند منظور او تنها قشر "مستظعفین" بوده است که حتا اگر چنین نیز بود، آن نیز دروغ از آب در آمد. این وعده های فریبنده و دروغین، زیر بنای نهادینه شدن دروغ و ریا کاری در حکومت اسلامی شد. درک و فهم خمینی در همین میزان بود. او از کشور داری چه می دانست؟ تصور می کرد کشور داری هم چون اداره مجلس روزه خوانی و ترحیم است! هیچ نشانی از عاطفه و انسانیت در او دیده نمی شد. آن "هیچ" معروف را همه بیاد دارند. همآن هیچی که در هواپیما و هنگام بازگشت پس از پانزده سال به ایران در پاسخ به پرسش " چه احساسی از بازگشت دارید" بیان کرد. او از سر بی سوادی مزخرف می گفت و جماعتی بی خبر به دنبال او راه افتاده و برایش هورا می کشیدند. او در یک سخنرانی در 17 شهریور 1357 برای کارکنان رادیو چنین می گوید:
"......برای اسلام است که انسان میتواند جانش را بدهد، اولیا ما هم برای اسلام جان دادند نه برای اقتصاد، اقتصاد قابل این نیست. آن هایی که دم از اقتصاد می زنند و زیربنای همه چیز را اقتصاد میدانند از باب اینکه انسان را نمیدانند یعنی چه، خیال میکنند انسان یک حیوانی است که همان خورد و خوراک است. منتها خورد و خوراک این حیوان با حیوانات دیگر یک فرقی دارد. این چلوکباب میخورد، او کاه میخورد.اما هر دو حیوانند، اینهایی که زیربنای همه چیز را اقتصاد میدانند، اینها انسان را حیوان میدانند. حیوان هم همه چیزش فدای اقتصادش است.زیر بنای همه چیزش، الاغ هم زیر بنای همه چیزش اقتصادش است." بر گرفته از بالاترین به نقل از صحیفه نور، جلد 9 رویه 450
برداشت از این سخنان به آن جا ختم شد که جمله مشهور"اقتصاد مال خر" است را به او نسبت داد. فلاکت اقتصادی امروز ایران نتیجه همین گونه اندیشیدن است. پس از 35 سال حکومت اسلامی، مردم ایران در چنان تنگنای اقتصادی هستند که برای دریافت یک بسته مواد غذایی نا چیز، وضع جامعه به هم ریخته، مردم به حقارت تن داده صف های دراز آن چنانی تشکیل داده و سر و دست می شکنند!

بزرگترین ضربه به وضع معنوی جامعه

بزرگترین ضربه را ولی همین "معنویات" جامعه خورده است.
حکومت در این 35 سال تا توانسته است سرمایه های مادی مردم را به باد داده و در یک کلام در شکل های گوناگون از بین برده و غارت کرده است. این بخش ولی قابل جبران است. ساختمانی ویران شده را دوباره می توان ساخت. آن چه جبران ناپذیر است و یا بسیار سخت جبران پذیر است، آسیب به سرمایه های معنوی مردم، آلودگی شگف انگیز جامعه و فرار مغز ها است که باز سازی، باز آفرینی آن به سادگی رخ نمی دهد. روشن نیست که چند در سد از مغزهای فراری پس از سقوط این حکومت نکبت، آماده بازگشت به ایران باشند. در کشوری که دار زدن و حلق آویز کردن مردم به ویژه جوانان به بهانه های گوناگون به نمایش خیابانی تبدیل شده است و خشونت در میزان کوچک و بزرگ جز روزمره زندگی مردم شده است نمی توان از یک جامعه سالم و پویا سخن گفت. به پیروی از حکومت گران فاسد، تباهی،دو رویی و دروغ گویی، چاپلوسی و نان به نرخ روز خوری جامعه را فراگرفته است. آعدام های روز افزون با بهانه های گوناگون و مجازات به روش حیوانی"قصاص" هم نتوانسته است دردی را دوا نماید و از میزان بزه کاری و فساد همه گیر در سراسر جامعه ایران بکاهد. درحالی که حکومت سر تا به پا فاسد است و با زور، جنایت و نیرنگ حکومت می کند، جز این نیز نمی باید چشم داشتی از مردم و جامعه داشت.

چه باید کرد؟

این پرسش همه روزه دلسوزان میهن و مردم ایران است. بزرگترین اشتباه در برآوردها امید داشتن به بیگانگان برای رهایی از وضع موجود است. چنان که بارها آمده است بیگانه بدون هدف، بدون چشم داشت و منفعت خود پا پیش نخواهد گذاشت و ما را یاری نخواهد داد. مردم باید خود راه مبارزه با این حکومت پس مانده ضد ایرانی را بیابند. از دید نگارنده در حال و روز کنونی یکی از بهترین راه ها مبارزه منفی است و انجام کارهایی که خواسته حکومت نیست و ضد آن است. برای نمونه:
ـ برگزاری هر چه با شکوه تر جشن نوروز، سیزده نوروز و دیگر جشن های ملی، که خوشبختانه مردم امسال نیز چنین کردند وبه تهدیدهای حکومت اهمیتی ندادند.
ـ عدم شرکت در مراسم مذهبی از هر گونه آن. مردم خود اندک اندک پا در این مسیر نهاده اند حتا گاه ناخود آگاه. این روزها شنیده می شود که آخوند ها از کم شدن شرکت مردم در نماز روز آدینه و خلوت شدن مسجد ها گله و شکایت می کنند.
ـ عدم شرکت در نمایش اعدام های خیابانی. جوانان ایرانی در این باره می باید به تبلیغ گسترده دست زده مردم را از تماشای این جنایت ها ی هر روزه منع کنند. این یکی از نکته ضعف های جامعه امروز ایران است. حکومت رذیلانه دست به کار اعدام در خیابان ها می زند با دو هدف: یکی قدرت نمایی و عادی نمودن خشونت و دیگری ایجاد ترس و هراس همیشگی در جامعه.
ـ می دانیم که حکومت اکنون کوشش فراوان دارد تا مغز شویی کودکان را حتا از دوران کودکستان آغاز نماید و برای این کار برنامه ریزی نموده است. پدر و مادرها وظیفه دارند تا با نهایت نیرو، هر گونه که می توانند تبلیغ های مذهبی و پوچ حکومت روی فرزندان خود در کودکستان ها و آموزشگاه ها را بی اثر نموده و با آن مبارزه کنند. این امری است بسیار مهم که باید به آن توجه ویژه داشت.
ـ ایرانی می باید برای فرزندان خود نام ایرانی بر گزیند. خوشبختانه این امر نیز در حال پیشرفت است و شماری بیشتری از مردم نه تنها نام فرزندان خود را از نام های ایرانی بر می گزینند که پنهان و آشکار حتا نام پیشین خود را که عربی بوده است نیز تغیر می دهند.
به هر رو مبارزه منفی را می باید در همه جامعه و در همه زمینه ها گسترش داد.

کوروش گلنام
یکشنبه 31 فروردین 1393 ـ 20 آپریل 2014