عصر نو
www.asre-nou.net

سرگی دميدوف

ورود اسلام به منطقه خزر

ترجمه از: رحيم کاکايی
Sun 6 10 2013

دوران اوليه تاريخ اسلام که درزادگاه خود- شبه جزيره عربستان- بوجود آمد، با استيلاگری ونفوذ زيا‌د آن، گسترش سریع در تعدادی از مناطق همجوار و دوردست مشخص شد.
تنها در دودهه پس از مرگ پيامبر محمد بنیانگذار دین جدید، اعراب ضمن تعقيب يزدگرد آخرين پادشاه خاندان ساسانی، درسال 651 درنزديکی مرو قديم منطقه وسرزمينی که آن زمان جزو امپراطوری ساسانی بود، ظاهرشدند. شاه به قتل رسید، امپراطوری سقوط کرد و منطقه مرو، که یکی از استان دولت ساسانیان بود، تحت حکومت صاحبان جدید درآمد.
ازسال 651 در قلمرو ترکمنستان کنونی تاريخ دين نوين که توسط اعراب آورده شد آغاز شد- اسلام که با گذشت زمان دراين منطقه مستحکم شد، بيش از هزار سال تسلط دارد.با اين حال روند پذيرش اسلام درهمه مناطق اين سرزمين ( برخلاف عقيده ی بيان شده درسال های اخيردربرخی جمهوری ها درباره پذيرش داوطلبانه سريع وگسترده اين دين توسط مردم بومی ) دوران بسيار طولانی ای را طی کرد.
دربسياری مناطق بويژه دربين کوچ نشينان، حتی آنجاهايی که اسلام بطوررسمی اعلام شده بود،مردم مدتی طولانی بطورپنهان خدايان کهن وباستانی خود را پرستش ميکردند وبسياری از باورهای کهن وآيين ها دراين يا آن شکل با احکام وآيين ها وباورهای اسلامی ضمن ايجاد سيستم اعتقاد به توحيد عقايد و بعنوان اسلام قوم ( قوم اسلام .مترجم ) شناخته شد، درهم تنيدند.
درهمان سال 651 هنگاميکه اعراب برای نخستين بار درقلمرو ترکمنستان کنونی ظاهرشدند، نيروهای نظامی آنها سرزمين خراسان راکه منطقه جنوب ترکمنستان جزو آن بود اشغال کردند. نسا، ابيورد ( درزمانی ديرتر آن منطقه بعنوان واحه آتک، بخش کاکا کنونی يا اتراپ درترکمنستان معروف شد) وشهرمرو بدون نبرد تسليم ومتعهد به پرداخت خراج زياد شدند.
علاوه براين ساکنان شهرمرو می بايستی جا ومکانی را درخانه های خود برای منزل کردن جنگجويان عرب واگذار ميکردند. اما حاکم سرخس وساکنان روستای سينچ در منطقه شهرمرو دربرابر مهاجمان واشغا‌لگران مقاومت کردند ودراکثريت خود توسط اعراب قتل عام شدند.
پس از چند ی دردوران چهارمين جانشين محمد، خليفه علی ( سالهای 656-66 ) مردم خراسان تصميم به بهره برداری ازشعله مبارزه برخلافت عرب گرفت و برای سرنگونی حکومت استيلاگران پيشقدم شد.اما قيام مطرح شده بشدت سرکوب شد.
قبايل کوچ نشين ونيمه کوچ نشين خراسان مقاومت سرسخت تری را دربرابر اعراب ازخود نشان دادند. بنحويکه رهبری مبارزه آنها را حاکم اتحاديه ترکان وقبايل افتا‌ليت [1] نيزاک تارخان که ما‌لک بادغيس ( بادخيز کنونی ) محلی بين سرخس، هرات ومرغاب بود بعهده گرفت وبعدا توسط سرداران عرب دستگير ودرسال 709 اعدام شد.
اعراب هنگام تسخير جنوب غربی ترکمنستان با مشکل بزرگی روبرو شدند. تلاش های بعمل آمده ازسوی آنان دراواخر قرن هفتم برای تصرف مناطق دريای خزر طبرستان، گرگان ودهستان ( که آخری درمنطقه کنونی قيزيل اترک وبخش هايی از اسن قلی جمهوری ترکمنستان واقع بود ) با ناکامی پايان يافت: مردم محلی مقاومت سرسختانه ای را از خود نشان دادند ونيروهای اعراب نابود شدند.
درسال 716 نيروهای عمده اعراب بارديگربه دهستان آمد، جاييکه با آن سول حاکم ترک برخورد کرد. پس ازشش ماه محاصره شهرعمده اين مناطق، زمانيکه آب تمام شده وامراض شيوع يافت، سول مجبور به تسليم شد.
با تسخير شهر چهارده هزاراسير ترک توسط اعراب قتل عام شدند. سول که در شرايط تسليم زنده ماند ، مبارزه را ادامه ، و درشهر ال – بوخيرا ( يا دهستان – سور) درکرانه خزر اين مبارزه تقويت شد.اما بعلت فقدان آب شيرين باز ناگزير شد که تسليم شود.اين بار وی بهمراه همکاران خود بطور دردناکی اعدام شد.
سومين منطقه بزرگ وتا حدی جدا از ترکمنستان خوارزم است که درسال 712 براثر دو لشکر کشی خليفه حاکم درخراسان کوتيب ابن مسلم از اعراب تبعيت کرد. درزمان اين لشکرکشی ها بسياری از عالمان ودانشمندان خوارزم بقتل رسيدند و آثار آنها که دردوره پيش از اسلام بوجود آمده بودند، ازبين رفتند.
بدين ترتيب آنطورکه می بينيم برای تبديل مردم ساکن واحه ها به اسلام وهمچنين بخش قبايل نيمه کوچ نشين جنوب شرقی ترکمنستان توسط اعراب بيشتر از هفتاد سال طول کشيد. البته نبايد فکر کرد که تعميم ومعرفی دين جديد بجای دين زرتشتی – مزدکی پيشين تنها با آتش وشمشير انجام گرفت. اعراب بطور گسترده درهمه جا ودرهمه زمان روش هويج وچماق بکاربرده وآنرا متداول کردند.
ازاين روهم زمان با تخريب معابد وعبادتگاه های زرتشتی، مساجد مسلمانان را احداث کردند وبه کسانی که آنها را عيادت ميکردند، پس از نمازوخطبه دربدو امر هنگام خروج دو درهم ميداند که تا اندازه ای مبلغ معقول ومناسب بود. انگيزه بيشتر به آن بود که کسانی که اسلام را نپذيرفته بودند مجبور بودند دوبرابرماليات سرانه « جزيه » وماليات زمين « خراج »پرداخت کنند. از آنانی که اسلام را پذيرفته بودند، «جزيه » گرفته نميشد.
موعظه ها وخطبه های مبلغان مسلمان درباره ادعای اسلام دمکراتيک که برابری ظاهری اعضای جامعه مسلمان در برابر خدا، جلب اميد برای بهبودی اوضاع خود با تغيير حکومت ومذهب بنظرميامد ، بخش تهيدستان واستثمارشده مردم را بخود جلب کرد.
کسانی که بحساب غارت ديگر مناطق وخلق ها مايل به ثروتمند شدن بودن دردوران جها‌د– جنگ های مقدس درراه دين اسلام، قانونی کردن تقسيم غنايم جنگی، تامين مادی مجروح شدگان ومعلولين جنگ وهمچنين خانواده قربانيان درمبارزه با کفاروپيمان شکنان را ترتيب دادند. علاوه برآن به شهدای مبارزه تضمين شده که بلادرنگ به بهشت خواهند رفت که درقرآن بسيار زيبا تصويرشده است.
اعضای نخبگان – اشراف، زمينداران – دهقان وبازرگانان شهری ورود به اسلام را برای حفظ ثروت وموقعيت خود بمثابه شيوه ای تاکتيکی درنظرگرفتند. با اين حال نه همه بلکه برخی دروابستگی به کيفيات فردی، توان پايبندی به مذاهب پيشين وعلل ديگررفتار کردند.مثلا، نيزاک تارخان اشاره ميکند که سول وبرخی ديگر از رهبران قبايل محلی مرگ را بر تسلط اعراب ودين جديد ترجيح دادند.
وسرآخر، تعميم ونفوذ اسلام موجب آن شد که دردوران شکل گيری خود وديرتر بطور فعال از بسياری عناصرديگر آموزه های دينی وسنن محلی ومردمی که پيش از اسلام وجود داشتند، استفاده وبهره برداری کند.
درميان آنها ما به نظرات مأخوذ از زرتشتی – مزدکی، دين اصلی مردمان آسيای مرکزی دردوران پيش از اسلام نيز برخورد می کنيم ( مثلا، پنج بارنماز، بجای سه بار سابق پيش ازاين؛ تصور پل افسانه ای چينوات ( چينود ) که درقرآن نام پل صراط را گرفته که طبق آن گويا درآن دنيا بايد روح مردگان ازآن به بهشت عبورکنند وامثال آن) [2]
درقرن هفتم – هشتم شبکه يکپارچه مناطق اسلامی شده ايجاد شد – دولتهای مشتمل در سيستم واحد خلافت عربی که بطورکلی نزديکی ملت های مسلمان وپيدايش آن مجموعه فرهنگ خويشاوند که فرهنگ اسلامی نام گرفت را فراهم آورد.
درقرن نهم ودهم توده های مسلمان کم وبيش يکپارچه از شمال – غرب ازطريق منطقه اوست – اورت واز شمال – شرق از طريق فرارود ( ميانرود يا ماوراءالنهر.مترجم )، بين دو رود آمودريا وسير دريا و آسيای مرکزی امواج نيرومند قبايل ترک – اوغوزها يا غوزها هجوم آوردند ومؤلفان عرب آنها را يکی از نياکان اصلی ترکمن ها ناميدند. طبق باورهای مذهبی خود توده ی اصلی آنها شامانيست باقی ماند.
ابن فضلان سياحتگر ومبلغ مذهبی معروف عرب درقرن دهم که درسال 922 نزد اوغوزها يی که به منطقه اوست – اورت کوچ کرده بودند، مانده بود گزارش ميدهد که همه تلاش وی برای معطوف ساختن آنها به اسلام بيهوده ماند.
آنطورکه خود کوچ نشينان به او بازگوکرده بودند، يکی از حاکمان آنها بنام اينال کوچک اسلام را پذيرفته بوده، اما بعد هنگاميکه هم قبيله های او دربرابر وی آلترناتيوِ باقی ماندن درسمت رئيس قبيله آنها ، ضمن امتناع ازدين جديد يا حفظ وفاداری خود، اما ازدست دادن قدرت را مطرح کردند ، وی اولی را انتخاب کرد.
ازاين رو پذيرش نهايی اسلام توسط اوغوزها تنها درپايان همان قرن دهم وآغاز قرن يازدهم روی داد. بنابراين اسلاميزه کردن مردم همه مناطق ترکمنستان کنونی ، چنانچه دربرخی نقاط جوامع کم شمار مسيحيان وبودايی های حفظ شده بحساب آورده نشود و بطورجداگانه به آن به بحث خواهيم پرداخت، بپايان رسيد.

يادداشت مترجم:

1- افتاليت ها: هون سفيد ويا قبايل هون تبارترک زبان هستند که درقرون وسطی اوليه درقرن ششم درسرزمينهای آسيای مرکزی سکنی داشتند و دولتی را در آسيای مرکزی تشکيل دادند که شامل سغد، بلخ، افغانستان وشمال هند را دربرمی گرفت.دولت افتاليت ها دولتی فئودالی بود.ويکيپديا.مترجم
2- پل افسانه ای چينوات ( چينود) دردين زرتشت پلی بين دنيا ها است که پس از مرگ همه افراد می بايست از گذرگاه داوری ( پل چينود ) که درزيرآن آتش وآهن مذاب روان است عبورکنند.گذر ازاين مرحله به کردارنيک افراد بستگی دارد.درقرآن پل صراط ناميده شده است. ويکيپديا.مترجم