سرگی ميخاييلويچ دميدف:
قديسين ترکمن
ترجمه از: رحيم کاکايی
Tue 18 06 2013
نگاهی کوتاه به زندگی وآثار نويسنده مقاله قديسين ترکمن :
دميدف.سرگی ميخاييلويچ، متولد 1936 درشهراوچاکفِ ايالت مسکواست و دريک خانواده نظامی بدنيا ميايد.وی مردم شناس وکارشناس درزمينه صوفيسم وباورها واعتقادهای پيش ازاسلام ترکمن هااست.دميدف تحصيلات خود را دردانشکده اقتصاد وتاريخ دانشگاه دولتی مسکو بنام م.و.لمونوسف (شعبه مردم شناسی) بپايان ميرساند.
دميدف ازسال 1959 تا اواسط دهه 1990 درجمهوری ترکمنستان شوروی زندگی وکارميکند.وی تجربه مردم شناسی درترکمنستان درگروه اِ.مارکف را داشت وبهمراه و.ان.واسيليف سفری به جنوب غربی ترکمنستان ميکند.دميدف درسال 1959 درشعبه مردم شناسی انستيتوی تاريخ فرهنگستان علوم ترکمنستان شوروی استخدام شد،جاييکه بلاوقفه تا پايان سال 1997 درآنجا کارکرد.
وی مولف هفت کتاب (پنچ مونوگرافی) وبيش از 350 مقالات علمی درباره اعتقادات ترکمن ها است.دميدف ازاصطلاح «قديس»[ اولاد] پرده برداشت ومفهومی مشخصی به « گروه قديس» ميدهد.اوهمچنين رابطه قبايل – قديسين را با خلق های همجوار ترک، ايران ومغولی زبان روشن ميکند.دميدف دسامبر سال 1997 ترکمنستان را ترک می گويد. وی اکنون درمرکزبخش باتورينسکايا بروخووتسکو نواحی کراسنودارسک زندگی ميکند.
برخی آثارمولف:
- قديسين ترکمن.س.م.دميدف.تصيح کننده، و.ان.واسيلف، کانديدای علوم تاريخ. عشقآباد.انتشارات علم.1976؛ص.196.
- صوفيسم درترکمنستان.س.م.دميدف ( تکامل تدريجی وبازمانده ها ).عشق آباد.انتشارت علم.سال 1978؛ ص.176.
- تاريخ باورهای مذهبی خلق های ترکمنستان.س.م.دميدف. پاسخ سردبير آ.آ.روسلياکف.عشق آباد.انتشارات علم.سال 1990.
ترکمنستان مابعد شوروی.انتشاراتی ناتاليس.مسکوسال 2002-
ترجمه از: رحيم کاکايی
سرگی ميخاييلويچ دميدف:
قديسين ترکمن
تصوف جريانی است عرفانی دراسلام که مفاهيم وجهات بسياری دارد.تصوف که درقرن هشتم درجريان چندين سده بعدی درخاک بسياری کشورهایی که اسلام پذيرفته بودند، بويژه درايران، آسيای مرکزی، داغستان وبرخی ديگرمناطق گسترش يافت، بوجود آمد.تصوف به ترکمنستان، جاييکه گسترش آن برخی خطوط مشخصه خود را داشت، راه يافت.
درتمامی کشورهای مسلمان، ازاعراب گرفته تا دوردست های اويغورها، سادات (عربی - « آقايان»- سيدها )، افرادی که خود را اخلاف پيامبرمحمد می شمردند، ازاحترام زيادی بين مردم برخورداربودند.هرچند بخش بسياری ازاين قشر ممتازرا، آنطورکه درميانه سده بيست محقق وپژوهشگرايرانی، طباطبايی اشاره ميکند، افرادی شبه سيد وشهرت رباهستند.
درميان برخی مردمان فارسی زبان وترک زبان آسيای مرکزی، ترکستان شرقی وپاره ای ازمناطق کنونی علاوه برسادات (سيد ها)، درقرون وسطی باز دوطبقه روحانی – اجتماعی پديد آمد که مدعی نقش اخلاف مقدس پيامبر وجانشينان بسيار نزديک اوبه اصطلاح چهار خليفه مومن – ابوبکر، عمر، عثمان وعلی، شدند.اين طبقات، خوجه ها (خواجه ها- درايران قديم،« استاد، صاحب، آقا») وشيوخ ( عربی، «بزرگنر، رهبر») هستند.بسياری ازآنها بنيانگذاران يا رجال فعال ومتنفذ تشکيلات مختلف تصوف بودند.
درترکمنستان داده های مردم شناسی نه به يک، دو يا سه گروه ممتاز مذهبی – اجتماعی ، بلکه به شش اصطلاح کلی واحد بنام قديسين (به ترکمنی، اولاد) اشاره می کند.اولاد به عربی «اخلاف» است
(از ولد- «خلف»).ترکمن های ناآشنا به زبان عربی اين اصطلاح را به عنوان يک فرد تلقی کرده اند.ازاين رو درمجموع سخنگويان ويا نمايندگان اين گروه ها را درترکمنستان اولاد لار می نامند ( با پيوست باز يک پسوند جمع ترکی– لار). علاوه بر خوجه ها، شيوخ وسيدها (سادات) سه گروه ديگر قديسين بنام های ماغتيم ها، موجوورها وآتاها نيزجزء قديسين (اولاد) ترکمن هستند.
روايت رايج ومشترک بين خود قديسين (اولاد)، حمايت موجود وفعالانه از روحانيت آنها را، مربوط ميکند با منشاء اين گروها بااين يا آن جانشينان يادشده پيامبر محمد که تحت اصطلاح زبان فارسی چهاريار(به معنی « چهار دوست ») بين مردمان آسيای مرکزی شناخته شده هستند. درميان ترکمن ها نسبت به اين اصطلاح بمثابه نمادی از يک فرد تلقی شده وبازبه آن چهار ترکی «دؤرت» را افزودند وکل ساختار واژه به عنوان «دؤرت چاريار» طنين اندازاست.
روايت قرابت با جانشينان وبستگان محمد ( ابوبکر، علی)، وازطريق آنها با خودپيامبرقديسين (اولاد) را به مقام تقدس رساند که اين امربسياری امتيازات را به آنها داد ( مصونيت مسکن ودام دردوران مخاصمات وزدوخوردهای قبيله ای، معافيت ازکارسنگين درپاکسازی وتصفيه سيستم های آبياری،تخصيص جوايزافتخاری درمسابقات وغيره).
درمورد روايت منشاء عرب بودن قديسين (اولاد) به گفته های خودقديسين وبرخی مؤلفان سده نوزده واواسط سده بيست،که درباره قبايل ترکمن ها نوشته بودند، اشاره کرده اند.اما پاره ای عالمان ترکمن نيز، که به خود زحمت تجزيه وتحليل انتقادی به «روايت عرب بودن» نداده بودند، نوشتند که قديسين (اولاد)، اخلاف نخستين رواج دهندگان اسلام درقلمروترکمنستان هستند.
نظيراين ادعا وسخنانی را س.آ.نيازوف رئيس دولت (رئيس جمهورمتوفی جمهوری ترکمنستان- مترجم) دريکی ازنطق های خود ضمن اشاره به تاريخ ترکمنستان، تکرارکرد.اما آنطورکه نتايج يک مطالعه وپژوهش دوازده ساله درباره موضوع منشاء وپيدايش قديسين مولف اين صقحات ، درمونوگرافی« قديسين ترکمن» (سال 1976) تشريح شد، نشان دادند که روايت «عرب» بودن قديسين تاب مقابله با هيچ انتقادی را ندارد.
پردازش داده های مردم شناسی، روايت های شفاهی ونسخ خطی شجره نامه های خود قديسين (اولاد) اين روايت را تاييد نمی کند.نه درفرهنگ مادی يا معنويی، نه درزبان و نه درسيمای مردم شناسی قديسين، هرگونه خطوط خودويژه ای که آنها را همانا به اعراب نزديک کرده باشند،بويژه اعراب آسيای ميانه،مشاهده نميشود.آخرين عرب های آسيای ميانه هنوزبصورت گروه های کوچکی درمناطق ازبکستان ساکن هستند.
با اين حال علی رغم دوران طولانی معاشرت وتماس تنگاتنگ با مردم ترک وفارسی زبان، ازبک ها وتاجيک ها، آنها ( منظورگروه کوچک عرب- مترجم) به ميزان زيادی خودويژگی های سيمای ظاهری، زبان، برخی ازخصوصيات فرهنگ مادی،هم زندگی خانوادگی وهم يک جامعه قومی متمايزرا حفظ کرده اند.
ازسوی ديگر، روايت های گروه های قديسين(اولاد) حکايت از آن دارند که بانيان نيمه افسانه ای آنان (نمايندگان برجسته تصوف که نام يا لقب افتخاری آنها را اغلب عنوان همه گروه کرده اند) اصولا از خوارزم ودريک مورد از گرگان ايران سرچشمه گرفته اند.برای نمونه بانی گروه آتا، پرشمار ترين بين گروه های قديسين(اولاد)، هنوزدرآغاز سده نوزده که بگونه ای گسترده درغرب ترکمنستان نواحی ماوراء بالخان جای گرفت ( که بويژه دردفترخاطرات سياحت خود از منطقه دريای خزر وخيوه درسال 1819،سياح برجسته روس نيکلای مورايف اشاره کرده) حسن مقدس ملقب به گؤزلی آتا (پدرپيش گوی [ اولياء، ولی، پيش بين]) بشمارميرود.
بنابه روايتی او ازنيروی سحرآميزديدن اسرار، آفرينش معجزه برخورداربود، چه هنگامی که به اين ديار ورود کرد دامداران بومی ترکمن را به شگفت آورد.اعتقاد برآن است که گؤزلی آتا صوفی، مريد وخدمت کارديرخواجه احمد يسويی عارف معروف ترکستان قرن دوازده بود که در سال 1166 درگذشت. گويا گؤزلی آتا از خواجه احمد يسويی نشان صوفيانه ی يسويی که بوسيله خواجه احمد ايجاد شده بود برای خطبه وموعظه آموزش مذهبی گرفته است.ازگؤزلی آتا که با دخترقزاق آقسيللی ازدواج کرده بود،منشاء نيمه افسانه ای خود راموجب ميشود.
افسانه های ديگری را نيزبراستی درباره فعاليت های تبليغی گؤزلی آتا ( نامی که بارها دراشعارخلق شده شاعرسده هيجده، مختومقلی کبيرديده ميشود) دراردوی طلايی (زرين- مترجم) دوران زمامداری چانی بک خان روايت می کنند ( سالهای 1357-1342.م ).اوپس ازتحصيل درترکستان به آنجا رهسپار شده وچندی بعدازآنجا به قلمروترکمنستان به ماوراء بالخان واردميشود.
اختلاف تاريخی بين دوران زندگی وزمامداری چانی بک خان وفعاليت های خواجه احمد يسويی که درافسانه ها وروايت های آتا ها سخن بميان می آيد نبايد اشتباه باشد، چه گؤزلی آتا، ازتمام قراين معلوم ميشود، نه مستقيم مريد يسويی بلکه پيروآموزش هایعرفانی اوبوده است.
ذکر(1) بلند درويشانه که بين آتاها بطورفعال تا ميانه ی سالهای بيست قرن بيستم وديرتربرخی از جاها رواج يافته بود، انعکاس روشن اين آموزه بود. عبادتگاه گؤزلی آتا بهمراه مزار آقسيللی او به همين نام حدود 150 کيلومتری شمال شرقی کراسنوودسک ( ترکمن باشی کنونی) قراردارند.
درنزديکی عبادتگاه بقايای اسکان دامداران سده های ميانه قراردارند.سراميک های اين آبادی ومکان مقدس آن براساس ارزيابی باستان شناسان ترکمن به دوران سده سيزده تا پانزده تعلق دارد که تلويحا دوران زندگی گؤزلی آتا را تصديق می کند.
ميانگين برآورد متوسط نسل، طبق دست نوشته های شجره آتاها که حکايت از همان قرن پانزده دارد ودريکی از دهات ناحيه سرخس برنويسنده مقاله نيزروشن شد،تا آغاز سده بيستم، پس ازگؤزلی آتا 19 نسل گذشته است.
فئودال ثروتمند،شاعرومورخ دانا آتا (« پدرخردمند») بانی وبنيان گذارموجوورها بشمارميآيد.منظومه «اوغوزنامه»،که شرح حماسی از تاريخ ترکمن است به دست اونگاشته شده است.درآن گفته ميشود که او دربالخان زاده شده ونام واقعی اواحسان شيخ است.دراين مورد اصطلاح شيخ علاوه برمفهوم نخستين خود معنی صوفيانه « رئيس طريقت صوفيگری» را دارد.
عبادتگاه دانا آتا دريکی از دره های شمالی بالخان بزرگ است ودرتحقيقات ما تا بحال آثار حرمت به قديس حفظ شده وبرخی ازنوشته های سنگ مزارواقع دراطراف گورستان بزرگ متعلق به سده های ميانه، تعيين زمان حيات دانا آتا را که تقريبا نيمه دوم سده پانزده– نيمه اول سده شانزده است بما ميدهند.
براساس گزارش وزيرمختارايران رضاقلی خان که ازاين محلات درسال 1851 درمسيرخيوه ديدارکرده، دانا آتا « يکی ازمشايخ ترک بوده ومريد زنگی آتا است وزنگی آتا مريد حکيم آتا است؛ بين ترکها وترکمنها آنها از ارزش والايی برخوردارهستند...».چنانچه اين داده ها با واقعيت مطابقت داشته باشند،آنها می توانند بازتاب رابطه دانا آتا با آموزه ها وتعاليم تصوف يادشده پيروان خواجه احمد يسويی – يسويی ها ، همانند نمونه ای که دربالا از گؤزلی آتا بررسی شد،باشد.
بيان نام قديس مشهور خوارزم حکيم آتا به عنوان يکی از مرشدان اصلی دانا آتا، ميتواند برمناسبات نامبرده با خوارزم گواهی دهد. پس از مرگ اوپيرامون عبادتگاه دانا آتا گروهی ازاعضای طريقت تصوف اوشکل گرفت که همانند بسياری ديگرازمواردمشابه، مراقبان آرامگاه حامی مقدس شدند وعنوان موجوورها را گرفتند (موجوورازواژه عربی مجاوراست- کسانی که درهمسايگی زندگی کنند؛ به امورپارسايی مشغولهستند ، به مرورزمان افرادی معين که به نزديکی مکان های مقدس آمده وزندگی کردند).
ديرتربراثررقابت ازسوی نمايندگان سايرگروه های قديسين(اولاد)، خوجه ها، موجوورها درآغاز سده هيجده ناچارشدند به خوارزم بروند وازآنجا نيمه همان سده بخش بزرگی ازآنها به واحه مروکوچ کردند. بخش عمده شيوخ ترکمن ارتباط با خوارزم را پی گرفتند- پاخيرشيخ ( فقيرشيخ – مترجم) بنيان گذارنيمه افسانه ای که به اين گروه نام داده شد،ميانه سده هفده وارد جنوب غربی ترکمنستان شد ( منطقه قيزيل آروات کنونی).
آنطورکه خود نام تابوشده ی اين قديس نشان ميدهد، بارگاه اودرنزديکی روستای بنداِسن قراردارد و ویهمچنين نماينده روحانيت تصوف بود ( اصطلاح عربی فقير« تهيدست ومستمند» ويا بفارسی - درويش رامريد ها ناميدند که درخانقاه های(2) درويشی تحت رهبری مستقيم مرشد خود- پير يا شيخ زندگی ميکردند).
بوميان خوارزم (درتعبيرترکمنی- خيوه مرکزپيشين معنوی ترکمن ها درطول چندين قرن) بانيان مانغيشلاغی (سده هيجده) وهمچنين بخش بزرگ خوجه های نخور(سده هيجده)، مشايخ آرچمان وماوراءخزر، سيدهای کم شمارترکمن وبسياری ديگرگروه قديسين بودند.
قديسين ماغتيم هاعليحده هستند.بخش عمده آنها – اُت لی ماغتيم، يعنی « ماغتيم آتشين»( نام پيشين غيل لی ماغتيم به معنی « ماغتيم پشم آلود») منشاء خود را نه به خوارزم بلکه به ولايات ماوراء خزرايران ربط ميدهد.
براساس شجره نامه دست نوشته ماغتيم ها که توسط نويسنده مقاله يافت شد،شخصی بنام محمد حسن معصوم که درسده دوازده زندگی ميکرد برای اينکه دوره آموزه های صوفی گری را بگذراند رهسپارترکستان گشته وپس از گذراندن اين دوره، رواج دهنده آموزه های عرفانی درشهر بسطام ايران ميشود.خلف محمد حسن درنسل پنجم حبيب الدين معصوم ازبسطام به جرجان ( گرگان) کوچ می کند که اين امرتقريبا درنيمه دوم سده سيزده روی ميدهد. درآنجا او از قراين چنين برميآيد، با موفقيت تبليغات صوفی گری را درميان قبايل محلی کشاورز ودامدارانجام ميدهد.
درسده پانزده خلف اوشخصی بنام مخزوم اعظم جرجانی (درسنت ترکمنی بيشتربعنوان ماغتيم معظم- عربی«جناب اعظم» شناخته شده است)، فرماندارولايت خود، گسترش آموزه های تصوف را درشرق بويژه بين ترکمن های ايمورگسترش داد.
پس ازمرگ ماغتيم معظم درسال 95/1494 ساختمان موزه ای برگوراودرسومبارميانه (بخش غارری قالای ترکمنستان) درروستای ماغتيم قالا درسال 8/1507به پايان رسيد که تا زمان کنونی نيزحفظ شده است.خويشاوندان، شاگردان وپيروان او که گروه قديسين ماغتيم را (به عربی مخدوم -« ارباب، مالک »؛ محزوم، محصوم – فرم محاوره ای مخدوم) بوجودآوردند که بخش بزرگ آن درآغاز سده شانزده به آخال – منطقه دامنه های کوپت داغ، کوچ کرد وتا زمان کنونی خاطره بنيان گذارخود را محترم می شمارند، هرچند ديرتردرآخال بين آنان نزديکان واقربای بيشتری دردوره حيات قديسين نوين پديدارشد.
بدين ترتيب همانطورکه می بينيم پيدايش وظهورگروه قديسين درصحنه تاريخ نه با دوران گسترش اسلام درقلمروترکمنستان درسده های هفتم ودهم، بلکه زمانی بسيارديرتردرسده های چهاردهم وهيجدهم، ونه با استيلاگران بيگانه عرب، بلکه با محيط اتنيکی بومی مرتبط است.
درعمل باآنکه عرفان بانيان اين يا آن گروه قديسين(اولاد) مه آلود است، ولی ازرجال برجسته تصوف بودند.تصوف درپرتوعرفان گرايی وقابليت انعطاف خود، بين توده های وسيع مردم، بويژه درمحيط کوچ نشينی همواره بيشتر ازاسلام خشک ارتدکسی، عامه پسند بود.
نمونه روشن دراين رابطه ميتواند بميزان زيادی درجه احترام بزرگ جمعيت ايشان ها- نمايندگان روحانيت غيرارتدکس مسلمان نسبت به ملاها، نمايندگان اسلام ارتدکس باشد.مانند برخی ديگرخلق های آسيای مرکزی، حفظ ونگهداری سنت های نيرومند کيش نياکان وحرمت به بانيان شناخته شده آنها بين ترکمن ها، به اخلاف آنان انتقال يافت.
پيش ازهرچيز دراينجا اساس وبنيان مناسبات احترام آميز نسبت به قديسين (اولاد) گذاشته شد.اما به مرورزمان چهره ها و اوتوريته ی صوفيان سرشناس وعامه پسند دوران سده های ميانه – بانيان گروه های قديسين (اولاد) هرچه بيشتر به حوزه روايت و روبه زوال رفت.
وضعيت غيرعادی وممتاز قديسين درجامعه لازم شد که تحکيم يابد.ازاين رو بطورکلی درسده نوزده روحانيت قديسين نسب نامه – شجره تنظيم کردند، زنجيره ای که ازجد آدم وشخصيت های تورات وانجيل آغاز ميشد، سپس پيامبرمحمد، اين يا آن پيروان آن – چهار يار، بعد دوباره بسياری نام های گوناگون تاريخی، مولفان شناخته شده وديرتر نام بنيان گذار واقعی که ازآن نسب نامه ی کنونی شروع ميشد، واردکردند.
بدين ترتيب هريک از گروه قديسين (اولاد) درمقياس عموم مسلمانی حامی وپشتيبان ازاين يا آن دؤرت چاريار« بدست آورد»: شيوخ مثلا ابوبکررا گزيدند، آتاها عثمان را، خوجه ها، ماغتيم ها، سيدها (ساداتها) وموجوورها علی را.
چنين است به اختصاريکی ازصفحات غيرمعمول وخودويژه تاريخ تصوف درترکمنستان.
++++++
1- پطروشفسکی درکتاب خود بنام اسلام درايران، درباره ذکرصوفيانه نيزچنين میگويد: اعمال زهد صوفيانه وتشريفات آن به شکل «ذکر» ( عربی. به معنی لغوی «يادآوری، يادبود» از «ذکر» - يادکردن،اصطلاحا به معنی «دعايی ويژه دربزرگداشت خداوند» با کلمات مشخص ومعين، يکجا وبه صدای بلند ويا آهسته دردل (است)– ياد آوری مترجم.
2- بفارسی خانگاه وخانقاه عربی شده آن است.مترجم