عصر نو
www.asre-nou.net

جدال بر سر مهندسی انتخابات


Sun 31 03 2013

کوروش گلنام

۱ ـ برای همه روشن است که انتخابات در حکومت اسلامی بیش از هر چیز «نمایش» انتخابات است. همآن سنگ بنای نخستین که عبور کاندیدا‌ها از صافی شورای نگهبان است، آزادی انتخاب را هم از کاندیدشدگان و هم از مردم گرفته است و آن را تبدیل به خواست شورای نگهبان وابسته ولی فقیه و یک جناح ویژه نموده است.
۲ ـ حکومت به همین نیز بسنده نکرده و نمایش پس از آن را نیز مهندسی نموده تا فرد مورد دید رهبر و جناح او از صندوق به در آید. تنها استثنا دوره خاتمی بوده است که آن هم به دلیل الف: جو و شرایط ویژه در جامعه و ب: ارزیابی‌های نادرست خط ولایت از میزان نفوذ رهبر در جامعه بود که کاندیدای مورد دید او (ناطق نوری) مفتضحانه شکست خورد.
۳ ـ کودتای انتخاباتی ۸۸جای هر گونه تردید در این باره را از میان بر داشت و نشان داد که گزینشی در میان نیست وهر چه هست «انتصاب» است نه «انتخاب».
۴ ـ اینک نمایش از آنجا پر شور‌تر شده است که احمدی‌نژاد، ثمره کودتا، که هر دو دوره را مهندسی شده به ریاست جمهوری رسیده است امروز هوادار «رأی آزادانه ملت» و «جق انتخاب آزادانه مردم» شده است. همآن مردمی که هنگام تظاهرات سه میلیونی علیه کودتا در تهران آنان را «خس و خاشاک» نامیده و با پشتیبانی و دستور رهبر به خاک و خون کشید.
۵ ـ دعوای دو باند خامنه‌ای و احمدی‌نژاد اینک در حقیقت بر سر مهندسی انتخابات است و هر دو می‌خواهند کاندیدای مورد نظر خود را از صندوق بدر آورند.
احمدی‌نژاد می‌خواهد به هر ترفند و زوری مشایی را از صافی شورای نگهبان عبور داده و شرایطی به وجود آورد تا با شعبده بازی او را رئیس جمهور کند تا آینده خود را تآمین کند. برای این کار دو انگیزه قوی دارد. یکی عشق به قدرت و شراکت در آن و دیگری ترس از اینده خود زیرا می‌داند با خود خواهی‌ها و بلند پروازی‌های هشت ساله خود دشمنی‌هایی ایجاد کرده است که با دوری از قدرت به سادگی او را‌‌ رها نکرده و پاپوشی برایش خواهند ساخت.
باند خامنه‌ای به نوبه خود می‌خواهد سر بر تن احمدی‌نژاد (که روزی عزیز کرده رهبر بود) و مشایی نباشد و به هر شکل آنان را از دایره قدرت به بیرون پرتاب کند.
۶ ـ چه امری ولی به احمدی‌نژاد و باند او اجازه می‌دهد تا این اندازه گستاخی کرده در برابر رهبر و مافیاهای وابسته به او ایستادگی و حتا گردنکشی نماید؟ اطاق فکر احمدی‌نژاد بر دو عامل تکیه می‌کند:
الف ـ خستگی و بیزاری مردم از ملایان و سخت گیری‌های هر روزه آنان بنام دین و مذهب و بنا بر این روی آوردن به شعارهای ملی گرایانه هم چون «اسلام ایرانی» و یا همین شعار فریبکارانه تازه آن‌ها «زنده باد بهار». آنان می‌پندارند با شعارهایی از این دست مردم را به سوی خود خواهند کشید.
ب ـ تکیه بر سند‌ها و مدرک‌هایی که از بیت رهبر و مافیاهای وابسته به او در اختیار داشته و هم چنان باند مقابل را از افشای آن‌ها می‌ترساند.
به باور من باند احمدی‌نژاد در هر دو مورد دچار اشتباه در ارزیابی‌های خود است. نخست اینکه مشکل بتوان پنداشت که مردم کودتای ۸۸ و آن جنایت‌ها، خیانت‌ها و قربانبان را فراموش کرده و به این سادگی فریب این باند را بخورند. حتا در مناطق روستایی و لایه‌های نادار پایین شهری که باند احمدی‌نژاد به «هدفمند کردن رایانه‌ها» امید بسته بود تا وسیله آن مردم را هر چه بیشتر به خود و دولت وابسته کند، گرانی‌ها چنان سرسام آور و بی‌مرز شده و چنان بی‌نظمی بر بازار حکم فرما شده است که این لایه‌های اجتماعی را نیر کلافه کرده است به شکلی که در یک نظر سنجی در یک برنامه تلویزیونی بیش از ۸۰ در سد خواستار بر گرداندن پول‌ها و بازگشت قیمت‌ها به دوران پیش از هدفمند کردن یارانه‌ها می‌شوند.
در مورد دیگر نیزباند احمدی‌نژاد ارزیابی نادرست دارد زیرا حتا اگر سند‌ها را هم رو کنند، خامنه‌ای و حکومتش آموخته‌اند که چگونه با راه اندازی هیاهو، اجرای نمایس و ایجاد بحرانی دیگر، نگاه‌ها را به سویی دیگر کشانده و با وقاحت بحران را از سر بگذرانند. افشاگری در باره لاریجانی‌ها به کجا کشیده شد؟ چند روزی جدل و هیاهویی بر پا شد و امروز حتا سحنی در این باره نیز گفته نمی‌شود! تردید نباید داشت که باند خامنه‌ای این پیش بینی‌ها را نموده است.
سخن آخر این است که آن چنان که از وضع کنونی بر می‌آید، باند خامنه‌ای دست بالا را داشته و باند احمدی نزاد با ارزیابی‌های نادرستی که دارد توان رویا رویی با او را ندارد مگر اینکه وضعی ویژه و غیر قابل پیش بینی به وجود آید وکفه ترازو به سودباند احمدی‌نژاد سنگین شود. هر چه هست آنچه که امروز روشن است جدال بر سر مهندسی انتخابات است!

کوروش گلنام
یکشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۲ ـ ۳۱ مارس ۲۰۱۳