عصر نو
www.asre-nou.net

از زندان رضا خان تا صدر فرقۀ دمکرات آذربایجان

بررسی زندگی وآراء سیدجعفرجوادزاده «پیشه وری»
Thu 18 10 2012

رضا اغنمی

از زندان رضا خان تا صدر فرقۀ دمکرات آذربایجان
بررسی زندگی وآراء سیدجعفرجوادزاده «پیشه وری»

بانگاهی دوباره به ظهوروسقوط فرقۀ دمکرات آذربایجان

علی مرادی مراغه ای – نشر اوحدی – تهران 1382


کتاب را که باز می کنی از پیام نویسنده اثرمطبوعی حس می شود. پیام انسانیِ اورا باهم گوش می دهیم تا :

«به مادرم ومادران سرزمینم ایران که
صبورانه و بردبار
مشعل عشق را از گذرگاه های پرهول وهراس تاریخ
گذر می دهد
واجاق گرم زندگی را فروزان نگه می دارد.»

این کتاب نزدیک به ششصد برگ با ضمائم: عکس های تاریخی، اسناد، پانویس ها وپیوست های مستند، درنخستین نگاه پیداست که نویسنده با درایتِ پژوهشگری با تجربه، متنِ کتاب را با فکرِمستقل به پایان رسانده است.

درمقدمه چند برگی، مروری دارد به اوضاع زمانه و گذشته ای نه چندان دور از انقلاب مشروطیت. شرح ظلم وستم های چپاولگران وپریشانی های مردم با بهمریختن اقتصاد کشور، فلاکت هایی که حکام قاجاریان نا لایق برای مردم فراهم کرده بودند. تلاش انبوهی ازمهاجران و کارگران گرسنه وآوارۀ ایرانی با تن دادن به پست ترین کارها، برای به دست آوردن نان بخورنمیری درآن دیارغربت و زیستن با خفت وخواری و به ویژه تحقیرایرانی ها ازسوی مردم بومی «اهل بادکوبه درحق ایرانی خیلی بیرحم هستند». از رشوه خواری وتجاوزهایِ بیشرمانۀ قونسولگری ایران درحق کارگران ومهاجران، با نفرت یاد میکند. ازتعداد دقیق ایرانی ها چیزی ننوشته ولی قبلا به روایت آدمیت « در1905سیصد هزار ایرانی به روسیه رفتند که قسمت اعظم آن راکارگران تشکیل می دادند» به نقل از: «فکردموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران. چاپ سوم 1364 آلمان غربی انتشارات نوید».

تحلیل گذرا و نگاهِ تیزش به برخوردهای آرمانیِ پیشگامانِ کمونیسم روسی و استقبال از آن پدیدۀ نوظهور که ندای رهائی سرداده بود، وشیفتگی های شتابزده باهمۀ جاذبه های رنگینِ تحول، برای گشودن دروازه های آزادی به روی محرومان و تهی دستان جهان، که به زمانه اش واقعاً شگفت آوربود. پیام انقلاب اکتبر درمیان بیم وامید جهانی چندین نسل را به سمت وسوی خود کشید. پدیده ای که درچند دهه موجب تغییرکلی و تحولات جهانی گردید. حوادث جنگ دوم بین المللی، با تغییرات جغرافیائی وپیامدهای هولناکِ فجایع و جنایت های وحشتناک استالین و ... مطالبی ست که نویسنده با ذهن نقادش دراین اثرآورده است. دررهگذرآن حوادث کوچ اجباری خانوادۀ پیشه وریِ در دوازده سالگی اوازخلخال به باکو و زندگی پردرد ومشقت آن خانواده را مثال می زند. «سید جعفر پیشه وری وامسال [امثال] او در یک کشوری عقب مانده و استبداد زده معلوم می شود که چگونه می توانستند درمقابل آن ایده ئولوژی که وعده بهشت و رستگاری می داد مقاومت کنند.»

دربخش اول: «دوران جوانی؛ یک کمونیست دو آتشه: ازحضور مهاجران تیره روز ایرانی درقفقازگرفته تا ظهور کمونیستهای نسل جدید تقی ارانی» ازکارگران و مهاجران ایرانی، وضع زندگی اسفبار آنها روایت های تلخی دارد. شروع مبارزات مردم روسیه برعلیه تزار وحوادث انقلاب اکتبر، تاریخچۀ حزب عدالت، ونخستین حملۀ یا به قول کتاب «ورود ارتش سرخ به خاک ایران» وانتقال آن به ایران و شروع فعالیت ها درچند شهر داخل کشور، ظهور دیکتاتوری رضاخان . روزنامه حقیقت پیشه وری و پیشامدهای و ... عمده ترین مسائلی است که خواننده را با مسائل چند دهۀ گذشتۀ روسیه و ایران آشنا می کند. اما آنچه دراین فصل چشمگیر است شرح بازآفرینی اوضاع داخلی روسیه است به زمان استالین با آن همه تحولات وجنایت های هولناکش با دادگاه های فرمایشی، که حذف هر محالف حتا نزدیک ترین یاران وهماندیشان خود را در سطح جهانی نهادینه کرد. این بدآموزی مرده ریگ شوم مردی ست که یادمانده های نیکش را هم تیره و تار کرده است.

نویسنده درسنجش شخصیت ها به توانانی های پیشه وری با همدوره هایش اشاره هایی دارد که قابل تأمل است. به یقین پیشه وری را آنگونه که بوده معرفی کرده است. فارغ از مدح وستایش یا تهمت وبرچسب زدنهای مرسوم؛ شخصیت سیاسی و فرهنگی آن مرد زحمتکشِ دلسوز را با دقت زیرذره بین نقد برده و شناسانده است. به فعالیت های سیاسی و دوران روزنامه نویسی او، در«حقیقت» و «آژِیر» اشاره هایی به اوضاع زمانه کرده که برای خواننده هایِ علاقمند مفید بوده و تازگی دارد .

دربارۀ مرگ پیشه وری به نقل ازشاهدان عینی وتأیید چندی ازنزدیکانش حادثه تصادف را شرح داده است. بنا به روایت متن کتاب مستی راننده باعث تصادف شده است. دوستان پیشه وری وشاهدان ماجرا قویاً توطئۀ قتل را رد می کنند. راننده به نام ملکیان ازاهالی زنجان بود. یکی ازشاهدان که سابقۀ آشنانی با راننده دارد می گوید: «... اززنجان این راننده بی احتیاط را میشناختم. وخود پیشه وری نیز چندین بار از طرز رانندگی ملکیان وسرعت بیشترایشان گلایه کرده بود. ... ... بازجوئی هایی که بعد از حادثه از ملیکیان به عمل آمد روشن ساخت که ایشان بعد ازجدا شدن ازما با تعدادی ازدوستان خود به یک مشروب فروشی رفته وتا پاسی ازشب را درآنجا میگساری کرده اند. چون ممکن بود سروقت نتواند آماده باشد ویا ازخواب بیدار شود وی ازخواب صرفنظر می کند و با این حالت بی خوابی و مستی میماند تا ساعت حرکت فرا می رسد. ... ... فردای آنروز برادر پیشه وری دکتر جوادزاده که از پزشکان مشهور باکو بود به این بیمارستان آمد و علت مرگ پیشه وری را خونریزی شدید دراثر تصادف رانندگی تشخیص داد.» صص2 – 471

درکتابی به نام «رازهای سر به مّهرناگفته های وقایع آذربایجان» نوشتۀ حمیدملازاده. چاپ هاتف – تبریز سال 1376 منتشرشده، مطالبی خلاف روایت های بالا آمده است: «راننده اتومبیل به نام قارنیک ملیکیان هیچگونه آسیب ندیده بود. دربازرسی بدنی ازراننده ده هزارمنات پول و یک قبضه طپانچه والتر به دست امده ...» ص 72. دیگر اینکه: «خانلار عبدالله یف بازپرس ویژه قتل یا مرگ پیشه وری را به بهانۀ ارتقاء به مقام بالاتری به مسکو بردند و چندروز بعد جسدش را درداخل صندوق لاک و مهرشده برگردانده شد.» زیرنویس ص 66. جزئیاتِ تصادف و مرگ پیشه وری، دربرگهای 64- 76 همین کتاب با توجه به گفتار شاهدان عینی به طورمبسوط شرح داده شده است.

روایتی دارد ازآیرونساید که ازاحمدشاه به نفرت یاد می کند: «مردی چاق وجوان درقبایی خاکستری رنگ در برابرخود دیدم ... ... به خود می پیچید. مشاهده موجود بشری چنین مفلوک درمقامی چنان والا به نظرم دردناک آمد ... می خواهد مقداری پول به بانک خود دربمبئی بفرستند. ... ابتدا نفهمیدم که چه توقعی ازمن دارد. کم کم دستگیرم شد که مقداری پول ایرانی به صورت سکه های بزرگ نقره ... ارزش این بارسنگین نقره حدود 500 هزار لیره است. آیا هیچ می داند که وزن این ها چقدر است و حملشان چند کامیون می خواهد. تکلیف ایران با چنین فرمانروایی چیست؟ ... ایران به مرد مقتدری نیازدارد ...» صص 96-97

پنداری که دراین سرزمین دستبرد بهِ دارائی مردم، حق مسلم شاهان است که چند سالیست حق مسلم فقها نیز به آن اضافه شده است. مصدق دردادگاه از انتقال پول توسط رضاشاه به بانک های انگلیسی سخن گفت، و انتقال پنجهزار وششصد سند مالکیت به اضافه 58 میلیون تومان پول نقد را به وارث خود محمدرضا شاه پهلوی داد، اما آن قدرشرف داشت که بگوید: «من به انتقام اینکه یک ایرانی را ازایران تبعید کردند انگلیسی ها را ازایران بیرون کردم تا بروند در جزیره خود به فکرفرو روند وبدانند که با یک ملت زنده طرف اند» بنگرید به :مصدق دردادگاه، جلیل بزرگمهرنشرانتشار1365تهران ص576. رضا شاه، نه پول را با خود به خارج برد ونه املاک را. درود به روان آن دوکه مخالف ومعارضِ همدیگر بودند و، هردوانسان با شرف.

بعد از انقلاب سال 57 صحبت ازدارائی چند میلیونی شاه دربانک های خارجی بود. حالا اگر آنها بردند و خوردند، درقبال خدمات بیسابقه ای که برای پیشرفت و عمران و آبادانی کشور انجام دادند، میتوان اندکی اغماض کرد، ولی احمدشاه قاجار را چه سخن ؟ جزعیاشی دراروپا و خرج تراشی ازجیب ملت گرسنه کدامین خدمت را برای وطن انجام داد؟ و، حالا حرف و حدیث از ذخایر و اندوخته های رهبر اسلامی و سلطان فقها، و خانوادۀ بسیار متدینِ مسلمان و فقیه ایشان بر سرزبان هاست که دراین اواخر اسنادش منتشر شد. استالین خدانشناس کومونیست، با آنهمه جنایت ها، هرگز از این گونه چپاول ها مرتکب نشد. اما دانسته نیست چرا فقهای متدین وخداشناس با داشتن بیشترین خصلت های آن خدا نشناس، وحشتِ بیم و هراسِ آتـش جهنم و پیامد های معاد و قیامت را از اذهان مردم زدودند و بی اثرکردند!

بخش دوم دوران زندان؛ سال های خاکستری

ازماشین سرکوب استالین و جنایتهای آن سال ها به شدت انتقاد میکند. از پناهندگانِ کومونیست ایرانی که درتبعید سیبری یا اعدام های دسته جمعی دوران استالین ازبین رفته اند یاد می کند.

«اعدام ها وتصفیه ها، تنها منحصر به دگراندیشان ودانشمندان نبود بلکه دوستان نزدیک لنین را نیز دربر می گرفت. کسانی مانند زینوویف و کامنف، بوخارین، رادک، ریکف، تومسکی وصدها نمونه دیگر که در انقلاب اکتبر 1917 مشارکت داشتند همگی ازبین رفتند.» ص 232. این شیوۀ استالینی چقدربا رفتارها و شیوه های حکومت فقها در ایرانِ اسلامی تشیع، نزدیکی وهخوانی دارد وهماهنگ است؟

دربارۀ ازبین رفتن سران کومونیست ایرانی درشوروی به دست عمال استالین « سالیان مدیدی همچنان در پرده ابهام مانده و هم اکنون نیزمنبع منسجمی درمورد آن وجود ندارد» علتِ پرده پوشی عمال حزب توده است.« یکی ازعلت های درپرده ماندن چگونگی مرگ آنها درطی سال های گذشته، همانا تلاش های آشکار و نهان سردمداران حزب توده درداخل ایران برای پوشاندن ابعاد جنایتهای استالین بوده است.» و مثالی می آورد ازخاطرات اردشیرآوانسیان دراین پرده پوشیها که بسی عبرت آموزاست از سرسپردگی های بدفرجام. روایت اینکه به زمان خروشچف پس ازمحکومیت استالین درکنگرۀ بیستم حزب کمونیست شوروی، حزب توده نامه ای به خروشچف مینویسد وخواهان رسیدگی به پروندۀ ایرانیهایی میشود که زمان استالین در شوروی به قتل رسیده اند. حزب کمونیست شوروی پاسخ مثبت میدهد. دونفرازطرف حزب توده به شوروی میروند: اردشیرآوانسیان و رضا روستا. پرونده ها رسیدگی می شود. «دادگاه نظامی، محکومین را تبرئه می کند وبه برخی ازمحکومین و فامیل آن ها که آشنا بودیم خبرتبرئۀ آنان را دادیم» ازطرف حزب توده به خانواده های محکومین کمک مالی میشود. ...«جالب اینکه اردشیرآوانسیان بعد از فروپاشی شوروی به این مطلب اشاره می کند و تا قبل ازآن درهیج کدام نوشته هایش به آن اشاره نکرده بود.» ص 234

وقایع روسیه را پس ازسقوط تزار و پیروزی انقلاب اکتبر، وشکل گیری دولت های ظاهرا مستقل «شورا» ها و حوادث درگیری های قومی و منطقه ای را با توجه به اسنادی که آورده روایت می کند. از مداخلۀ و تجاوز دولت های عثمانی و لشگرکشی انگلیس با هدف رسیدن به چاه های نفت باکو؛ و درسیر حوادث حمله قوای شوروی نوپا به بندرانزلی وگیلان وسقوط و انقلاب جنگل، که دربرخی ازاین روایت ها، تازه هائی نیز نقل شده است؛ خواننده را با حوادث گذشته بیشترآشنا می کند. خواننده ازتضادهای چشمگیر آمال میزرا کوچک خان با اهداف دیگرحامیان اوبه مانند احسان الله خان، ازبیمایگی ان همه جدال و کشتارِ بی سر انجام متأسف می شود. درحالیکه نهضت جنگل تار و مار شده و جنگجویان پراکنده شده اند، با ورود ارتش سرخ به انزلی «ورود ارتش سرخ به شمال ایران، جان تازه ای به جنبش جنگل بخشید.» ص42 میرزاکوچک خان به دیدارفرمانده ارتش سرخ می رود و درکشتی بخار کورسک با اوملاقات می کند. طی اعلامیۀ مشترکی با هم به توافق می رسند. پس ازآن جنگلی ها «در4 ژوئن 1920/14 خرداد1299 یعنی دوروز بعدازتخلیه رشت از قوای انگلیسی وارد رشت شدند و دولت جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران را بوجود آوردند.» ص43 . طولی نمی کشد که میزرا ازاصول شوراها درامورکشورداری ونگران از« تعارض طبقاتی» تازه به مفهوم واقعیِ شوراها پی می برد. واین درحالیست که ماده 4 قوه ملی جنگل در 15 خرداد 1299 می گوید: «حکومت موقت جمهوری همه اقوام بشررا یکی دانسته، تساوی حقوق درباره آنان قائل، وحفظ شعائراسلامی راازفرایض می داند.» ص 44. ایمان دینی ووابستگیِ شدید اوبه اسلام، باهمه باورها، ساده انگاری این مرد مبارز را توضیح میدهد. بیجا خواهد بود دنبال کردن آثار چنین فکر متضاد را در محدودۀ اذهانِ ایرانی جماعت، که عقلانیت را درسودایِ گریستن به غریبه ها تاخت زده وهزارسالی ست در انتظار اسب سواری نشسته تا مهر تأییدِ جهالت موروثی درکارنامه اش تثبیت شود. میرزاملکم خان درمان قطعی درد های ملت ایران را دراجرای احکام اسلام می دانست. همچنیان ادوارد براون.

درباره لورفتن 53 نفرآمده است: «محمد شورشیان پیک سازمان برای ارتباط با بین الملل سوم به شمار میرفت. او درواقع یک «مرزشکن» بود و به صورت غیرقانونی افراد را به خاک شوروی انتقال میداد. او را دراهواز دستگیرمی کنند وبنا به خواسته خودش او را به تهران انتقال می دهند تا افرادی را که می شناسد از نزدیک به مأمورین اطلاع دهد.» ص 219.

درپایان این بخش خبری درباره سنگ قبر رضاشاه آمده که به طورقطع اشتباه است. «آوردن یک سنگ قبرمرمری با وزن بیش از 50 هزار تن که از بهترین ومرغوبترین مرمرهای سیاه یکپارچه تهیه شده بود و تنها سنگ قبر بیش از دومیلیون تومان در آن زمان ارزش داشت.» ص 251. پرسش این است که این 50 هزارتن سنگ یکپارچه با چه وسیله ای حمل شده؟. حتا اگر 5 هزار نه 50 تن هم میبود حمل ونصبش در آن مکان و زمان اغراق به نظرمیرسد.

بخش سوم: دوران اصلاح طلبی؛ حضور درفرقه دموکرات آذربایجان.

ازپیشه وری وتأسیس حزب توده تا پایان فرجام تلخ درمدینه فاضله. باگزینش 30 موضوع، حاوی مسائل عمده و سیاسی زمان است ونگاهی به تاریخ آن یک سال بحران آذربایجان. اما درواقع بخشی از وقایع تاریخی پس از انتقال سلطنت از رضاشاه به محمدرضاشاه را نیز برای خواننده توضیح می دهد. این بخش پایانی از پربارترین فصل های این کتاب پرمحتواست که جزئیات حمله ارتش به آذربایجان و کشتار و اعدام های بی رحمانۀ آن عده ازبیپناهانِ دست به دهن که به هردلیلی موفق به فرارنشده بودند، از دردآورترین صحنه هائیست که نویسنده، با صداقتِ انسانی خود روایت کرده است. با خواندنِ برخی بخش های کتاب، منظرۀ ورود نظامیان که طلایه دارانش اوباشان شهربا دسته ای ازفواحش بودند، در ذهنم جان گرفت. در گورستان طوبائیه، درآن روزهای ننگین، دیدم تل جنازه ها با رخت و لباس خونین، بعضی ها لخت، سلاخی شده بی سر، بی دست و پا. صحنۀ تکان دهنده ای بود. نشان میدادهمگی ازتهی دستان، از پائین ترین طبقات جامعه بودند.

جهت پرهیز ازطول کلام، با تأکید این نکته که صداقتِ علمی نویسنده، نوید تازه ای ازحضور پژوهشگری آگاه و مورد اطمینان برای اهل کتاب است، بررسی فوق را همین جا می بندم