عصر نو
www.asre-nou.net

" احکام دهگانه ی شاهرودی- خمینی در باره تجاوز، شکنجه و کشتار "

شاهد جنایت های حکومت اسلامی (بخش چهاردهم)
Thu 22 03 2012

مسعود نقره کار

masoud-noghrekar02.jpg
".....سعید محسنی نائینی با اتکا به رساله ی احکام دهگانه یا ده فرمانی که آیت الله شاهرودی بر مبنای احکام جزای اسلامی تنظیم و تدوین کرده است، عمل می کرد. این رساله ی شقاوت وشکنجه و کشتاریکی دیگر از مراجع درس او بود. سعید کپی ای ازبخش هائی از این رساله کوتاه را برایم آورد. اصل این سند در اختیارروح الله حسینیان در مرکز اسناد انقلاب اسلامی نگهداری می شد. شاهرودی در سال 60 این فرمان ها را، که خمینی وگیلانی هم باور داشتند و به کار بسته بودند ، تنظیم و صادر کرد.

مبانی این رساله کتاب ها و رساله های مختلف (۱) ، به ویژه کتاب ها ی زیر برداشته شده اند:

- الیفین ، نوشته سید ابن طاووس ، تحقیق انصاری در مؤسسه الثقلین بیروت 1413 قمری
- المجروحین ، ابن حبان،تحقیق محمود ابراهیم زاید، دارا لوحی، حلب، 1396 قمری
- التنبیه الاشراف علی ابن حسین مسعودی ، دارالاتراث، بیروت،1388 قمری
- تاریخ یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب کاتب،دارالصعب، بیروت ، 1407 قمری
- تاریخ طبری، محمد ابن الجریر طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، دائرالمعارف مصر ، 1413 قمری
- الامامت و الاسیاست، ( امامت و سیاست) ابن قتیبه دینوری، چاپ مکتب مصطفی البابی، ، مصر ، 1388 قمری

******************

احکام دهگانه یا ده فرمان !

1- شکنجه باید مؤثر باشد. بی شرمانه و نفرت انگیز. زندانی باید حس کند که در این حال مفهوم مذهب ، خود شکنجه است که قربانی با درد و زخم شکنجه به آن معنا بدهد.

2- زندانی زیر شکنجه فریاد می زند، فریاد ها آنقدر هولناک و دلخراش هستند که تصورش در این جهان ممکن نیست. زندانی را مسخره کنید، تحقیرش کنید بر او تف بیاندازید. به او بخندید.

3- خدا ، حضرت زهرا، آقا امام زمان در فریاد زندانی جای مناسبی دارند. این کلمات را زیر شکنجه آنقدر کشیده و دردناک ادامه پیدا می کند که به پژواک (2) هراسناکی تبدیل می شود. بزنید ، بزنید، بزنید تا که در درون خود زندانی پزواک خاموش شود.

4- بارها و بارها زندانی فریاد می زند و می گوید به مادرم و پدرم ناسزا نگوئید. مرا بزنید ، مرا بکشید.من شما را می فهمم اما خدا کجاست؟چرا اینجا نیست؟ چرا اورا احساس نمی کنم ؟در این شرایط اگر زندانی پدر و مادر دارد آن ها را در شکنجه گاه حاضر کنید.عریان کنید ، اول زندانی را بزنید تا آن ها التماس کنند و بعد آن ها را مجبور کنید در حضور زندانی با هم آمیزش جنسی کنند. زندانی را بیشتر بزنید ، او را خونین کنید. از زندانی بخواهید آنچه بازجو می خواهد اعتراف کند تا پدر و مادرش آزاد شوند.

5- شکنجه تعریف خاص خود دارد..اما شما یک شکنجه گر، یک انسان مذهبی هستید که با ظرافت خاص شکنجه می کنید. باید بدانید آنقدرباید بزنید که سهم مهمی در پاک کردن گناه زندانی داشته باشید. اجازه ندهید زندانی با گناه بمیرد ، او را آنقدر شکنجه کنید و بزنید تا پاک پاک شود ، در رفتن بهشت زندانی سهیم باشید.

6- زندانی باید آنقدر در زیر شکنجه بماند که شدیدا" وجودش مورد نفرت و تحقیر خودش باشد. باید روحا" از هرگونه شناخت خالی شود.باید او را در خودش به داربزنید، در این حالت زندانی اراده ای ندارد و نمی تواند فکر کند ، زندانی خوب و بد را نمی فهمد.شخصیت ندارد، بی هویت است ، در یک چنین حالتی آدم می کشد، جاسوسی می کند ، شکنجه می کندو روی مین می رود، به مادر و خواهر خودش تجاوزمی کند و هر وقت بخواهید خود را دار می زند.

7- در بهترین شرایط بدن زندانی را وسیله ی گناه و ثواب قرار دهید، بدن را با شلاق تعزیر کنید ، بزنید، بزنید تا ازپوست و گوشت عبور کند ، حفره ایجاد کند تا هوا به استخوان برسد، درمان نکنیدتا استخوان تغییر رنگ بدهد.و عفونت کند، روی عفونت بزنید تا فضایی ایجاد کند تا زندانی در برزخ چرک و خون یا اعتراف به جرم وگناه کند یا بمیرد.

8- ما وسیله ای هستیم برای وادار کردن زندانی اول اعتراف به جرم و بعد گناه . برای پاک شدن از گناه زندانی را تغزیر کنید از همان لحظه ورود به اتاق تعزیر ، فرصت فکر کردن ندهید، زندانی را بزنید، بزنید تا قادر به جمع بندی افکار خود نباشد و بازجو برایش فکر کند.زندانی باید خود قربانی اعمال هولناک شکنجه شود.عمل شکنجه گر بارها و بارها باید نسبت به اصل جرم پر از خشونت و شقاوت باشد، با دردو فریاد زندانی باید حس لذت در بهشت رفتن را داشته باشید، که وعده خدا دروغ نیست.

9- دادگاه های انقلاب خود ابزار شکنجه هستند ، محکومیت زندانی را باید بازجو تعیین کند. این دادگاه فقط یک اتاق است، که حاکم شرع در آن نشسته است . آنچه ما تعیین کرده ایم باید حاکم شرع امضا کند. کافی ست زندانی را در چند لحظه ببیند ، گاهی وقت ها هم این سعادت را ندارد . در واقع حاکم شرع به جای قضا وت شکنجه وجنایت را تائید می کند ، حاکم شرع اگر بخواهد خود قضاوت کند ممکن است از فرد باصطلاح منافق یا کافر یک مظلوم بی پناه و در نهایت یک شهید بسازد یا قهرمان معرفی کند. به این جهت حکم زندانی حق ماست نه حق حاکم شرع، صلاحیت قاضی را ما تعین می کنیم..

10- زندانی یا منافق ، ملحد و مرتد یا کافر باید ثابت کند که نیست، وچگونگی اش در زندان است. از تمام موانع عبور کنید تا اغفال نشوید ، حامله است، باشد،برای رسیدن به اطلاعات نطفه را بزنید،شما مالک زندانی هستید، با تمام توان به شخصیت و حیثیت و آبرو ،و بدن زندانی یورش کنید تا مرز انهدام او را بکشید، مهم نیست که زندانی چه چیزی از دست می دهد، حتی عامل دختر بودن و زن بودن ، باید ویران شود، زندانی محکوم است ، برای زنده بودن باید از برزخ ما بگذرد.

**************

احکام فوق در سخنان و رهنمود های خمینی و گیلانی و آیت الله های دیگر تکرار شده اند . خمینی در آذر ماه 1360 در سخنرانی اش بر عمل به این احکام و احکام مشابه تاکید کرد. او گفت:

" .....یوم الله واقعی روزی ست که امیر المومنین (ع) شمشیر را کشید و خوارج را از اول تا آخر درو کرد و تمام شان را کشت، ایام الله روزهائی ست که خداوند تبارک و تعالی یک زلزله ای وارد می کند ، یک سیلی وارد می کند ، یک طوفانی وارد می کند، به این مردم شلاق می زند که آدم بشوید. امیر المومنین اگر بنا بود مسامحه کند شمشیر نمی کشید تا 700 نفر را یک دفعه بکشد . در حبس های ما ییشتر از این اشخاص هستند که مفسد اند، اگر ما این ها رانکشیم و هر یکی شان بیایند بیرون، آدم می کشند، آدم نمی شوند این ها، شما علما چرا فقط سراغ احکام نماز و روزه می روید، چرا هی آیات رحمت در قران می خوانید، و نمی روید آیات قتال را بخوانید، رحمت مخالف با خداست، ما خلیفه می خواهیم دست ببرد، حد بزند، رجم کند، همانطور که رسول الله دست می برید، حد می زد، رجم می کرد، همانطور که یهود بنی قریضه را چون جماعتی ناراحت بودند قتل عام کرد، اگر رسول الله فرمان خانه را اتش بزنید،فلان حانه را از بین ببرید حکم به عدل کرد، زندگی را باید با قصاص تامین کرد زیرا حمایت توده زیر این قصاص خوابیده است، با چند سال زندان کار درست نمی شود، این عواطف بچه گانه را کنار بگذارید، مجرم محاکمه ندارد، و باید او را کشت، تنها باید هویت آن ها را ثابت کردو بعد او را کشت. اگر زیر تعزیر جان بدهند کسی ضامن نیست، فتوی مجتهد اعلم این است. ( روح الله خمینی ، اذر ماه سال 1360).

" هر کس در خیابان و در هر جای دیگرعلیه حکومت اسلامی قیام کرد در همان جا باید حکم اعدام اش صادر شود"( ایت الله مشکینی ، بهمن سال 60)

" تعزیر باید پوست را بدردو از گوشت عبور کند و استخوان را بشکند ...بازجویان دکتر و پزشک هستند، و اگر بیمار در جریان معاینه و معالجه بمیرد ، این است، ممکن است....حتی اگر محارب زیر تعزیر جان بدهد کسی ضامن نیست ، این عین فتوی حضرت امام است "" ( آیت الله گیلانی، شهریور 60)

"..اسلام اجازه می دهد این ها را که در خیابان تظاهرات مسلحانه می کنند و دستگیر می شوند باید در کنار دیوار همین جا با گلوله بزنند و از نظر اصول فقهی لازم نیست به محاکم صالح بیاورند، برای اینکه محارب بود، اسلام اجازه نمی دهد بدن مجروح اینگونه افراد باغی به بیمارستان برده شوند، باید تمام کشته شوند ، احکام جمهوری اسلامی این است، هرکس در برابر این نظام و امام عادل بایستد زخمی اش را باید زخمی تر کرد که کشته شود.حکم اسلام چیزی نیست که تازه آورده باشیم. ( گیلانی ، بهمن 1360)

*********************

زیرنویس:

* سلسله مطالبی که چهاردهمین بخش آن را خواندید، اظهارات یکی از کارکنان سابق قوه قضائیه حکومت اسلامی درشکنجه گاه ها و زندان های این حکومت، و در جبهه جنگ است. او به عنوان شاهد تجاوزبه دختران و زنان زندانی، شاهد شکنجه واعدام زندانیان سیاسی و عقیدتی، از گوشه هایی از جنایت های پنهان مانده ی جنایتی به نام حکومت اسلامی پرده بر می دارد.( با توجه به اینکه در زندان ها حکومت اسلامی، شاغلین در زندان ها از نام های متعدد و مستعار استفاده می کردند - و می کنند- ، نام ها و فامیلی ها می توانند واقعی، و حقیقی، نباشند).

برای پیشبرد گفت و گوها قرارمان این شد که در صورت امکان یک هفته مسائل مربوط به سال های گذشته مطرح شود و یک هفته مسائل روز. راوی این سلسله مطالب سال 1385 ایران را ترک کرده است و در یکی از کشورهای شرق آسیا پناهنده است، او اما به دلیل شغل های حساس و ارتباط های گسترده اش به هنگام خدمت ، هنوز با تعدادی از فرماندهان سپاه و نیروهای انتظامی ،کارکنان قوه قضائیه و روحانیون ارتباط دارد. اطلاعاتی که پیرامون مسائل جاری داده می شود از طریق همین ارتباط هاست.

1-"......کتاب دیگری که مورد استفاده سعید محسنی نائینی قرار می گرفت کتاب " المکافات الجنایات" بود که در بمبی توسط " المنصوربن کاتب لنک هوری" تدوین و تنظیم شده بود واگر اشتباه نکنم گویا به سال 1314 قمری چاپ شده . باستناد به احکام این کتاب کافر باید آتش زده شود، مشرک باید اتش زده شود، ملحد و منافق باشمشیر گردن زده شوند. باغی و لواط کارباید مثله شوند و دیوار روی سرشان خراب شود و لواط کار باید از بلندی پرت شود ، لاشه منافق باید طعمه حیوانات شود و....."

خواندن همین احکام باعث شده بود که سعید قاطعانه بگوید و بخواهد که زندانی کارش در مقابل شکنجه مقاومت است ، یعنی زندانی مساوی است با مقاومت ، و کار بازجو این است که از زندانی مجرم بسازد. کار شکنجه گر هم طبق تعریف شرع مبین ایجاد درد مطلق و شکستن حرمت و هیبت کفر و نفاق و الحاد است. زندانی مجرم است ، در تعریف خاص شرع زندانی ای که محکوم به گناه ست مجوز بازجو ست ؛ در نهایت مجوز بازجو ذات گناه زندانی ست و.."

در زندان های جمهوری اسلامی این دستورالعمل شیخ حرعاملی در رسائل شیعه آویزه ی گوش همه بود که : " ... حکم از طرف قاضی شرع بدون فوت وقت ، حتی خوردن آب و غذاباید اجرا و اقدام شود و اگر در انجام وظیفه( اجرای دستور حاکم شرع) کوتاهی شود شخص خاطی می باید 80 ضربه تازیانه تعزیر شود."

2- "بسیاری از بازجو ها و شکنجه گرها معنای پژواک را نمی دانستند. کار من شده بود معنا کردن این واژه برای آن ها!"