نگاهی به پاسخ آقای اشکوری به نوشته آقای بینیاز
("جاهل، دین ستیز،چماقدار")
Sat 3 03 2012
حمید فروغ
پاسخ آقای اشکوری1 به نوشته آقای بینیاز تحت عنوان "نقدی بر آشفته فکری های یوسفی اشکوری"2 منتشره در سایت گویانیوز و سایت خود آقای بی نیاز، بار دیگر انسان ایرانی زخم خورده و گزیده شده را از خوش خیالی و خواب خرگوشی بیرون میآورد. چرا که با تاسف میبینیم ادبیات آقای اشکوری و واژه های مورد استفاده ایشان در این پاسخ، در "نوازش" مخالف و منتقد فکریشان تغییر چندانی با ادبیات "بابی ستیزان" حرفهای نکرده است.
برای اطلاع خوانندگان بر بخش هایی از دو نوشته مرور کوتاهی میکنیم؛
لب مطلب آقای بی نیاز بر چند گفتهی آقای اشکوری، در مقاله ای از ایشان، متمرکز است:
آقای بی نیاز از نوشته آقای اشکوری نقل کردهاند؛ "«در پايان با فرض قبول مفهومی به نام «حکومت اسلامی»، بايد گفت که حکومت اسلامی نيز مانند ديگر حکومت ها يک حکومت انسانی و شهروندی است بر پايهی رای اکثريت و تحت شرايط دمکراسی با پشتوانهی اکثريت. چنين نظامی جهت اجرای عدالت و برقراری يک نظام حقوقی سالم و اخلاق برتر انسانی بر سر کار می آيد.»
بی نیاز اضافه میکند؛ "اشکوری که هنوز به ايدئولوژی اسلامی چنگ انداخته است، میپرسد: «انتظار ما از دين کدام است؟» سپس پاسخ میدهد: «هدايت انسان و عدالتگستری»... «هدايت انسان يعنی چه؟ منظور از هدايت نشان دادن راه درست است برای رسيدن به کمال و به ارزشهای والای انسانی از راه پيروی از احکام الاهی و در نهايت رستگاری.»"
و در اینجا آقای بی نیاز با اشاره به اعتقاد دیگر آقای اشکوری که ؛ "امر به معروف و نهی از منکر وظيفهی هر مسلمان است" از ایشان پرسیده "«پيروی» از کدام «احکام الاهی»؟ احکام الاهی ... ببينيد مشکلات از همين جاآغازمیشوند!"
آقای اشکوری در پاسخشان تلویحا می پذیرند که این نوشته ایراد دارد ( یعنی استنتاج آقای بینیاز بیراه نیست) به همین جهت می گویند مطلب را 1371 نوشتهاند و طی بیست سال گذشته نظراتشان تغییر کرده. هرچند که گفتهاند این مطلب اخیرا در حضور ایشان در کلیسایی در بن خوانده شده، به هر حال ایشان آقای بینیاز و خوانندگان را برای رفع شبهه، به آثار جدیدترشان ارجاع دادهاند. با اینوجود، در پاسخش، آقای بینیاز را حداقل دو دفعه مورد عنایت "عالمانه" قرار داده است؛
"جناب بی نياز مجالی و در واقع بهانهای به دست آورده تا در چند صفحه هم با خدا و دين تسويه حساب کند و هم با دينداران و هم با «روشنفکران دينی»، که گويا سخت موجب زحمت آزار دين ستيزانند."
و باز:
"به تجربه دريافته ام که روشنفکران غير مذهبی و به ويژه دين ستيزان اين جريان غالبا همان اندازه از دين و تاريخ و منابع اسلامی اطلاع دارند که توده های عامی مذهبی."
آقای اشکوری چرا منتقد و مخالف نظرش را،"دین ستیز" معرفی میکند؟ نظری که خود ایشان هم ظاهرا دیگر نمیخواهد و نمیتواند به آن پایبندی نشان دهد. آقای بینیاز که خودش ادعا کرده بی نیاز از دین نیست و دین دار است، اشکوری چرا او را "دین ستیز" مینامد! چرا ستیز بینیاز با حکومت دینی را "دین ستیزی" جا میزند. از این شگرد چه کسانی قرار است سود برند؟
در مرحمت "عالمانه" دفعه دومشان، نه فقط آقای بی نیاز "دین ستیز"، بلکه روشنفکران غیر مذهبی را هم به عامی بودن متهم ساخته اند و در توضیح "عالم" بودن خودشان، خواننده را به ده ها اثر منتشر شدهشان ارجاع دادهاند و علاوه بر آن در همین پاسخ گفتهاند: "خدا و توحيد، نزول وحی، مفهوم کلام الهی، قرآن، دين، شريعت و احکام، ايدئولوژی، ايدئولوژی دينی، عدالت، حکومت دينی، ربط دين و قانون، جهاد اسلامی و . . .از شمار معضلات فکری و فلسفی و دينی اند." و "اعتراف" کرده اند که از تخصص ايشان (بی نیاز) در آسان فهمی و ساده سازی مسائل مهم و پيچيده نيز بهره ای ندارند تا در يک سر هم بندی تکليف اين همه موضوعات پيچيده را روشن کنند.
آقای اشکوری در ادامه فرموده اند: "فقط اشاره می کنم که اين نوع چماقداری ايدئولوژيک، از منظر علمی و انتقادی ديگر نخ نما شده و حداقل ديگر کسی را نمی ترساند."
باز گفته اند: "يکی جاهلانه می پذيرد و ديگری جاهلانه رد می کند." و منظور از کسی که جاهلانه رد می کند فردی است که آثار بی شمار ایشان را مطالعه نکرده و دسترسی به نبوغ دینی شان پیدا نکرده و در اینجا مراد شان آقای بی نیاز است.
آقای اشکوری پیچیده بودن مسائل مورد علاقه شما چه ربطی به مردم دارد. اگر یک ایرانی الطفاتی به مسائل مورد علاقه شما نداشته باشد حق ندارد نسبت به تنظیم روابط خودش با دیگران و مناسبات جامعه اش با دولت، به گفتگو و نقد و اظهار مخالفت با نظر شما در این زمینه بنشیند. آیا برای اثبات استبداد هیتلری، کورههای آدم سوزی نازیها کافی نیست؟ باید مخالفین همه مرامنامه ها و "فلسفه" سوسیال ناسیونالستها را بخوانند و واکاوی کنند تا بدانند حکومت ایدئولوژیک (و اینجا حکومت دینی و سرسپرده گانش) چه تبهکاریهایی را که سازمان نمیدهد. مسائل پیچیده مورد علاقه شما به درد خودتان و دیگر علاقمندانی مثل خودتان میخورند. چرا دست از سر مردم در حوزه عمومی بر نمیدارید و گستاخی کرده و منتقدتان را در این عرصه جاهل خطاب میکنید. به خودتان اجازه می دهید با تعاریف من درآوردی بی اعتبار، منتقد نظرتان را چماقدار ایدئولوژیک بنامید.
علاقمندی آقای اشکوری به علم هم جای حیرت دارد. کسی براساس مطلب ایشان که همواره در سایتشان موجود است با حکومت اسلامی مورد عنایت شان مخالفت می کند و ایشان وی را از منظر علمی و انتقادی "دین ستیز" قلمداد میکند.
آقای بی نیاز شانس آورده که در پناه قوانین جوامع اروپایی زندگی می کند. اگر ایشان در ایران بود همین اشارات آقای اشکوری به "دین ستیزی" و "جاهل و چماقدار ایدئولوژیک" بودنش کافی بود تا "آنها که جاهلانه میپذیرند" وی را "نوازش فیزیکی" هم بکنند، تا دیگر هوس مخالفت با حکومت دینی به سرش نزند.
آقای اشکوری، لااقل اینجا که از مواهب زندگی آرام برخوردارید در برخورد به مخالفینتان سنجیده سخن بگوئید. تعریف نرم خویی شما را از دوستداران و پاره ای حواریونتان شنیده بودیم. ولی آنها این چهره "طلبکار" را ظاهرا خوش خیالانه به دست فراموشی سپرده بودهاند.
البته دست برداشتن از "حکومت اسلامی" و مزهاش برای عدهای که از مزایای آن بهره بردهاند ساده نیست.
بسیاری از "روشنفکران دینی" منافعشان مانع قبول پارهای واقعیات است. در صورت پذیرش آن واقعیات، دیگر موقعیتی نخواهند داشت، از یک طرف توسط همسنگران دیروز به کفر و الحاد منتسب میگردند و از طرف دیگر آن ها هنوز مزه در قدرت بودن و یا از قدرت منتفع شدن زیر دندانشان است. به همین جهت است که همواره صحبت از مسائل و پیچیدگی هایی میکنند که حلشان احتمالا چندین سده طول خواهد کشید. حال آن که بحث مردم با آنها اینست که پیچیدگی هایتان را ببرید برای خودتان و در حوزه هایتان تا هر زمان که مایل بودید برسرشان بحث کنید. در یک جامعهی مدنی "عرصه عمومی" محل تنظیم مناسبات مردم با هم و با دولت است و جایی برای ایدئولوژی ها و پیچیدگیهایشان نیست.
ستیز آقای بینیاز با حکومت دینی است. آقای اشکوری لطفا ستیز با حکومت دینی را "دین ستیزی" معرفی نکنید!
آقای بینیاز پژوهشگر و فعال مسائل جامعه مدنی و حقوق بشر است. ایشان مدافع پیگیر آزادی ادیان است و مخالف سرسخت حکومت دینی. براساس مطلبی از آقای اشکوری به "آشفتهفکری" اصلاح طلب مغضوب بارگاه حکومت دینی اشاره کرده است. آقای اشکوری در پاسخش از منظر"علمی و انتقادی" وی را به عنوان دین ستیز و جاهل و چماقدار ایدئولوژیک معرفی میکند. سئوال اینست؛ آیا آقای اشکوری فقط دچار "آشفته فکر"ی است؟
_________________
1 http://news.gooya.com/
2 http://www.biniaz.net/?p=1946
|
|