سه شنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۳۸۷ - ۲۰ مه ۲۰۰۸

به نام خلق زجر کشیده!

 

 

پارک پو در کنار درختی ایستاده که بدور آن افراد خمر سرخ کودکان را می چرخانند تا زمانی که آنان از شدت چرخش و سرگیجه می مردند. پنج متر دورتر در زیر سایه یک سقف پوشالی  گودالی  است که در آن جسد های لخت زنان و کودکان را پیدا کرده اند.  پو می گوید: من از خودم می پرسم جرا من زنده ماندم  آنوقت پدر و سایر خواهر و برادرانم جان سالم بدر نبردند؟ شوهرش او را در آغوش میگیرد و تسٌلی می دهد. پسرش ساکت ایستاده است.

 

پو زنی خانه دار از پنوم پن،  نمی تواند خاطرات سال های 1975 تا 1979 را بیاد بیآورد. سال هائی که مائوئیست های افراطی خمرسرخ  در کامبوج که می خواستند کشوری دهقانی وفقط با تولیدات کشاورزی بسازند و یک چهارم جمعیٌت را کشتند. زمانی که پل پوت قدرت را در کامبوج بدست گرفت، پو سه ساله بود.

 

امروزه بعد از سه دهه ، برای اوٌلین بار پو این نیرو را در خودش پیدا کرده که به خوئنگ اک  جنوب غربی پایتخت بیاید، محٌلی که یادبود قربانیان این قتل عام است. جائی که در حدود صد و سی گور دسته جمعی  در آن جا یافته اند و گورها بیشترشبیه مزرعه های برنج، خشک و ترک خورده است.  در اینجا که به آن مزارع مرگ می گویند خمر سرخ در حدود 14000 انسان را که قبلآ در زندان تول سلینگ زندانی بوده اند به قتل رسانده است.

این زندان یکی از مراکز شکنجه گاهای رژیم خمر سرخ بود. ظاهرآ تمام زندانیان جاسوس بوده اند. شوک های الکتریکی، شٌلاق و کشیدن انگشتان ناخن دست و پا زمانی پایان می یافت که زندانی اعتراف می کرد که جاسوس بوده است. بعد آن ها را سوار کرده و به مزارع مرگ می بردند و آن ها را اعدام می کردند.

در این جا بروی تابلوئی از چوب نوشته شده : به این درخت ها بلند گوئی آویزان بوده تا دیگران صدای ناله و شیون اعدام شوندگان رانشنوند». حدود سه چهارم گورهای دسته جمعی را پیدا کرده اند و 9000 جسد در قفسه های یک برج که در همین نزدیکی ها قرار دارد جای دارد. جلوتر در بالا ترین پلٌهً سنگی زنی زانو زده و در حال گذاشتن یک شاخهً عود در غاری است. نام ا.و لای خو است و می گوید: من در این مکان پدر و پنج خواهر و برادرم را از دست داده ام. پدرم را همین جا اعدام کرده اند ولی من نمی دانم چرا؟ » . پدر لای خو یکی از زندانیان زندان  تول سلینگ بوده است.

نام مردی که زندان تول سلینگ را اداره ، زندانیان را شکنجه و سپس اعدام می کرد گویک ئو است. دیگران او را دوخ صدا می کردند. در حال حاضر او 66 ساله ،دارای صورتی باریک ،گوش های کشیده وحلقه های سیاه وعمیق بدور چشمانش به چشم می خورد.

دوخ با چهار نفر دیگر در زندان بسر می برد. بعد از بحث و مجادلات طولانی راجع به بودجه و ترکیب افراد دادگاه رسیدگی به جنایات در کامبوج از سال 2006 در نزدیکی شنوم شن شروع به کار کرده  است . این دادگاه  متًشکل ازافرادی از مقامات عالی  قضائی کامبوج و حقوقدانان سازمان ملل است که با هم همکاری می کنند. در این مکان پر از گرد و خاک برای دوخ و چهار نفر دیگر خانه ای راحت با سقفی زیبا در نظر گرفته شده  که در آن  سلول هائی برای زندانیان ساخته شده و اطراف آن را دیوار هائی ساخته شده از بتن و با سیم های خاردار محاصره کرده است.

 

درپشت این دیوارها چهار مرد و یک زن بسر می برند که باید جوابگوی قتل و کشتار دو میلیون انسان باشند. این افراد شامل رئیس زندان دوخ ، رهبرو مسئول خمر سرخ خیو سامپان ، وزیر امور خارجه سابق اینگه ساری و همسرش  اینگه تیریت وزیرسابق امور اجتماعی وناون خیا « برادر شمارهً دو » و جانشین پل لوت، رهبر خمرها که در سال 1998 در گذشته است.

خمر های سرخ در جنگ داخلی پیروز شدند و مدت کوتاهی بعد از بدست گرفتن قدرت تمام مردم را از شهر ها کوچاندند. خلق کامبوج را به دهات بردند و در آن جا باید برنج می کاشتند و تمام کشور باید به یک مزرعهً اشتراکی بزرگ تبدیل میشد.  پول را از بین بردند، مذهب و آموزش علوم غربی ممنوع شد. داروهای گیاهی جای دارو های مدرن را گرفت. هدف عدم وابستگی کامل به غرب امپریالیسم.

بدلیل برداشت ید محصولات کشاورزی، قحطی ، ضعف ، بیماری، و در پی آن مرگ یک میلیون انسان. کسانی که جان سالم بدر برده می بردند و اعتراض می کردند فورآ به قتل می رسید ند. اگر به کسی سوء ظن می بردند که ممکن است جاسوس ویا مخالف باشد، بلافاصله به یکی از صدو پنجاه  زندان و شکنجه گاه می افتاد و سپس سر از سیصد مزرعهً مرگ در می آورد.

در پاکسازی برنامه ریزی شده ای که پیاده شد صد ها هزار از « خائنان به انقلاب» اعدام شدند. جنایت علیه بشریت و جنایات جنگی این پنج نفر که بالاترین مرجع حکومت خمر سرخ بودند و هنوزهم در حیات بسر می برندباید با مدارک رسمی ثابت کردد. این پنج نفر تازگی به مدت چند ماه است که دستگیر شده و در زندان بسر می برند.  فقط رئیس زندان دوخ از سال 1999 دستگیر شده  و به جنایات خود هم اعتراف کرده است. جهار نفر بقیه زندانی نمی خواهند چیزی راجع به جنایات بدانند. خیو سامپان در موقع دستگیری خود گفت :« سیاست کشتار جمعی هرگز وجود نداشت. رژیم همیشه فقط بفکر راحتی خلق بود» .از این تاریخ تا بحال رهبر سابق، خیو سامپان را دو مرتبه بازجوئی کرده اند. او روی حرف خود اصرار می کند. در این اواخر هم سکوت کرده است. البته این حق انسانی اوست که بر علیه خودش چیزی نگوید. اینگه تیریت ادٌعا می کند که : ما هرگز پولی به جیب نزده ایم واین صد در صد غلط است . اینگه ساری می گوید: که من از قتل و کشتار خبری ندارم، و ناون خیا جانشین و نماینده پل پوت هم نقش خودش را پائین می آورد و می گوید« من آدم مهمی در ارتش خمر سرخ نبودم. ارتش جزء وظایف من و نظارت من نبود ».

یورگن آسمن 35 ساله ورزشکار با موهای کوتاه  که قبلآ در هامبورگ  بعنوان دادستان جوان  وظیفه اش رسیدگی به جرایمی از قبیل ماشین دزدی و یا کارهائی از این نوع بود ، دوست داشت که مسئولیت دیگری داشته باشد. زمانی که  آگهی جستجوی حقوقدانی برای کار و رسیدگی به جنایات خمر های سرخ در کامبوج را دید ، فورآ به آن جواب مثبت داد.

امروزه آسمن مشاور مهٌم خانم خیا لیانگ، رئیس دادگاه رسیدگی به جنایات در کامبوج است.  دو سال پیش که او کارش را شروع کرد کوهی از کار در مقابل آنان قرارداشت. آسمن می گوید « انسان باید اوٌل این جنابت بزرگ را بر علیه بشریت ببیند و آن را جمع و جور کرده و سپس به تک تک آن رسیدگی کند. ما فعلآ در مورد دوخ رئیس سابق زندان پیشرفت کرده ایم و مدارک کا فی در دست داریم زیرا کار او تقریبآ مشخص بوده است.

در طبقهً سوم این ساختمان دراز که در حدود 300 نفر کارمند دادگاه بین المللی کار می کنند دفتر دادستان آلمانی قرار دارد که در آن میز کارش، کامپیوترو پرونده ها جای دارند. نقشه ای از کامبوج بر دیوار نصب شده است و عکس قربانیان و جانیان و یک تقویم دیواری که در آن روزهای مهٌم یادداشت شده است مانند روز مصاحبه با دوخ دیوار اطاق را مزٌین می کند.

آسمن در مصاحبه ها شرکت دارد. او اجازه ندارد که راجع به موضوع مصاحبه حرفی بزند و کلی می گوید که: مصاحبه ها بسیار عینی و بی نظرانه  است. دوخ به سئوال های ما جواب می دهد.  او استراتژی همکاری کردن را انتخاب کرده است. ا و فکر میکند که با این روش بزودی آزاد خواهد شد. این هم  نوع مبارزه اوست.

 

قاضی دادگاه رسیدگی به جنایات در کامبوج فقط تابحال  شکایات مردم را در مورد متهمان شنیده است. خیلی از مردم کامبوج می پرسند که بالاخره کی دادگاه کار خودش را شروع می کند.  ولی چیزی که مشخص است این است که اوٌل به پروندهً دوخ رسیدگی می شود.

آسمن می گوید : « ما در حدود یک سال و نیم است که بر علیه او مدارک جمع کرده ایم و فکر می کنیم که برای بر پائی دادگاه کافی است و در ضمن باعث می شود که مردم نتیجهً کار دادگاه را ببینند.  ولی با این همه، قاضی است که تصمیم می گیرد ازکی دادگاه شروع به کار کند. ما فکر می کنیم که اوائل اکتبر جلسه های دادگاه شروع شود و تقریبآ شش ماه  نشست  خواهد داشت.  »

رسیدگی به پرونده چهار نفر دیگر به بعدآ موکول خواهد شد و احتمالآ با هم خواهد بود. در رابطه با پرونده ومدارک بر علیه آنان مدتی است که در مرکزی در پنوم پن شروع به جمع آوری مدارک  شده است. مدارک باندازهً کافی وجود دارد بطوری که میتوان این مرکز را مثل معدن طلا به حساب آورد. سرپرست این مرکز یوک خاهانگ از سال 1995 تمام مدارک مربوط به خمر سرخ را جمع آوری کرده که شامل: صورت جلسه های  نشست ها، تلگرام ها، اعترافات شکنجه شدگان است .

خاهانگ می گوید : هزاران هزار از مردمی که افراد خانوادهً خود رااز دست داده اند، کسانی که خود قربانی بوده اند، والدینی که فرزندانشان را شکنجه و اعدام کرده اند آماده اند که علیه متهمان شهادت بدهند. در ضمن مدارک کتبی هم باندازهً کافی وجود دارد. او پرونده ای که شامل یک میلیون صفحه است در اختیار دادگاه قرار داده است. در دادگاه پرونده ها روز به روز بیشتر می شود. آنان تلاش می کنند که آن هارابه آرشیو الکترونیکی تبدیل کنند وتا بحال کارمندان دادگاه 178000 صفحه را اسکن کرده اند.

ریاخ سامبات که سخنگوی دادگاه است با حالت انتفاد به خود می گوید : کار دادگاه کند به پیش می رود. او در سالنی ایستاده است که قرار است دادگاه کار خود را شروع کند. سالن که بیشتر شبیه تئاتر است  دارای 500 صندلی ، یک تریبون و شیشه های محافظت که متهمان را از سایران جدا می سازد. او می گوید:  اگر من قاضی بودم همین امسال دادگاه را شروع می کردم زیرا هرآن ممکن است متهمان چنان ضعیف شوند که دیگر نتوان آنان را محاکمه کرد.

فقط دوخ که 66 ساله و تقریبآ هنوز جوان است. بقیه چهار نفر دیگر در حدود 78 ساله هستند. « برادر شماره 2 »   نون خیا که با عصا راه می رود و اینگه ساری که مبتلا به بیماری قند است و قلب و کلیه هایش مشکل دارند و باید اغلب برای معالجه به بیمارستان برده شود.  او می گوید که من بیشتر نگران مسائل مالی هستم تا حال این افراد.

 

او نپرسیده من را به مسئله ای می برد که در باعث برانگیختن بحث های فراوانی در صحنهً بین المللی شده است. قبلا قرار بود که دادگاه کار خود را در سال 2009 خاتمه دهد و در حدود 56 میلیون دلار خرج بردارد ولی این پول را که 21 کشور و پارلمان اروپا در اختیار دادگاه گذاشته اند، تمام شده است. بنا به حدسیات دادگاه تا سال 2011 طول خواهد کشید و مبلعی در حدود 170 میلیون مخارج بر می دارد. بجز کمک 500000  دلار ی از استرالیا بقیه کمک ها ی قول داده شده هنوز پرداخت نشده است.  حقوق کارمندان را فقط تا چند ماه دیگر می توان پرداخت ولی بعد از آن دادگاه بی پول و ورشکست می شود. سامبات که  پدر ومادر باضافهً چندین  خواهرو برادرخود را در دوران حکومت  خمر سرخ از دست داده می گوید : اگر به من حقوق نپردازند باز هم کارم را ادامه می دهم. من برای پول این جا کار نمی کنم. امًا این نظر تمام کارکنان دادگاه نیست وتعدادی از آن ها در صورت ندادن حقوق ماهیانه به کار خود ادادمه نمی دهند مثلآ یک ار دستیاران او می گوید: من بدون پول نمی توانم به کارم در این جا ادامه دهم.

 

یکی از دیپلمات های غربی در پنوم پن می گوید: « تعطیل دادگاه  بدلیل مسئلهً مالی غیر قابل پذیرش است.  جامعه    بین المللی می خواهد که این دادگاه تشکیل شود و کشورهائی که پول پرداخته اند باید بیشتر بپردازند. هر کشوری منتظر مانده تا ببیند که سایر کشورها چه می کنند.»  البته بعضی از کشورها پول دهنده جدیدآ در مورد بودجهً دادگاه ابرو درهم کشیده ومی خواهند که دادگاه  خودش را کوچکتر کند. تقریبآ تمام صد کارمند دادگاه را شامل می شود.

پنوم پن خیابان 169، یک رستوران کوچک که کف آ ن را با کاشی فرش کرده اند و در داخل آن صندلی هائی از پلاستیک است در پشت آن در خانه ای کوچک هنرمندی زندگی می کند بنام وان نات مانند،14000 زندانی که در زندان تول سلینگ به مدیریت دوخ زندانی بوده است.  او یکی از هفت نفر زنده مانده از آن زندان است. در پرونده او دوخ با یک خودکار قرمز یادداشت کرده بود که اورا برای استفاده نگه دارند. او در اوٌل تقریبا از شدٌت شکنجه مرده بود ولی بعدآ اورا به بیمارستان برده و از او پرستاری کردند او می بایست تصویر پل پوت را نقاشی می کرد. او شاهد بود که چگونه خمر سرخ کودکان را از مادران جدا می کند ، چگونه زندانی ها را به غلٌ زبجیر کشیده و مانند حیوانات راه می برد. چگونه زندانی های ضعیف فردا صبح از خواب بلند نمی شدند و زندانبانان بارها و بارها با پوتین خودشان به سر زندانی می کوبند تا مطمئن شوند که واقعآ زندانی مرده است.

او که با پیراهن و شلواری سفید بسیار شیک بنظر می رسد از خانه خود بیرون آمده  و  می گوید : من از دوخ نفرت ندارم بلکه دلم می خواهد او بفهمد که چه جنایاتی در حق انسان ها انجام داده است. و کار این دادگاه همین است. من خیلی دلم می خواهد از دوخ سئوال کنم در گذشته  چه فکر می کرده زمانی که او این اعمال را انجام می داده است.

 

چند هفته پیش برای اوٌلین بار بعد از 29 سال همدیگر را ملاقات کردند.  مسئولین دادگاه ، دوخ را به زندان تول سلینگ آورده بودند تا در آنجا در محل وقوف جنایات شهادت بدهد. نانت هم را به آنجا برده بودند. او شهادت داد. ولی  آنقدر به رئیس زندان بزدیک نشده بود تا از او سئوال کند.  نانت گفت : برای من روز بسیار سختی بود . امٌا وقتی که  او را در حال گریه کردن دیدم، باعث آرامشم شد.

 

برگردان زری طبائی

 

Frankfurte rundschau  09.Mai 2008