چهارشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۸۷ - ۱۴ مه ۲۰۰۸

تقابل نظامی ایران و آمریكا و تاثیرات آن بر كردستان عراق

وریا محمدی

http://www.werya80.blogspot.com

 

مدتهاست كه موضوع تقابل نظامی احتمالی میان ایران و آمریكا، بحث های گوناگونی آفریده كه هر كدام به سهم خویش ابعاد متفاوت این مسئله را مورد تشریح قرار داده است.

این نوشته قصد دارد فرامرزی موضوع این تقابل احتمالی را توضیح داده و در پیوند با مسئله كردستان عراق نكاتی را بیان كند. در این مسئله یعنی احتمال حمله نظامی آمریكا به ایران كشورهای مختلفی متضرر و حتی سودمند خواهند شد. ارتش آمریکا در حمله به عراق و افغانستان نشان داد که نه تنها از پیشرفته ترین تسلیحات جنگی برخوردار است ،بلکه در ویرانگری و تخریب همتا ندارد. آمریکا اگر چه بارها گفته است که بر رهیافت دیپلماسی در حل مساله هسته‌ای ایران تاکید دارد و در همان حال تاکید میکند که سایر گزینه‌ها را نیز از دستور کار خود خارج نکرده است،فقط بر جنبه دیپلماسی ناشی از فشارهای جهانی در رابطه با جنگ عراق بازی میکند و امکان سازی در خصوص متحد کردن دیگر کشورها را برای یک مقابله احتمالی در ابعاد نظامی در دستور کار دارد.

در اوضاع و احوالی که عربستان سعودی در تلاش است تا در جهت ایجاد موازنه برای مقابله با احتمال اتمی شدن جمهوری اسلامی تمهیداتی بیاندیشد و کشورهای خاورمیانه به طور علی العموم و حاشیه نشین های خلیج فارس به طور اخص ، همانند دولت بوش تمایل چندانی به استفاده از ایفای نقش ایران و سوریه جهت تثبیت اوضاع در عراق ندارند واین کشورها از افزایش روز افزون نفوذ شیعیان و ایران در عراق به شدت نگرانند، شهروندان عراقی و در این میان كردهای ساكن این كشور كه در بخش شمالی به لحاظ موقعیت جغرافیایی سكونت دارند، مسئله را به نوع محسوس تری لمس میكنند.

 

در مورد موقعیت ژئوپولتیكی كردستان عراق


كردستان عراق از نظر ژئوپولتیكی در نقاطی داخل مرز عراق قرار دارد كه پس از جنگ جهانی اول ایجاد شد و در حالی كه اكثریت ساكنان آن را اكراد شامل میشوند اما علی العموم منطقه ای چند ملیتی و چند مذهبی است.

در كردستان عراق جدا از اكراد، عرب، آشوری و تركمن ها هم زندگی میكنند. همچنین در حالی كه بخش زیادی از ساكنان اقلیم كردستان را مسلمانان شامل میشوند، اما مسیحی و ایزدی هم در آن سكونت دارند.

بر اساس گزارش منابع رسمی محلی، وسعت كردستان عراق 78736 متر مربع برابر با هجده در صد وسعت كشور عراق است. مهمترین همسایگان كردستان عراق را ایران، سوریه و تركیه شامل میشوند كه هر كدام به نوعی تا به امروز در امور داخلی این منطقه هم دخالت و هم همكاری داشته اند. پس از جنگ خلیج كه به آزاد سازی بخش كردستانی عراق در یك حركت توده ای انجامید، این بخش تا زمان حمله آمریكا به عراق و سرنگونی رژیم بعث به صورت خودمختار در دو بخش از سوی اتحادیه میهنی كردستان به رهبری آقای جلال طالبانی و پارت دمكرات كردستان به رهبری آقای مسعود بارزانی اداره شده است. قریب به دو سال است كه اداره محلی حكومت كردستان به صورت مشترك و با تركیبی از هر دو حزب اصلی به همراه شمار دیگری از احزاب و افراد مستقل اداره میشود كه این خود تحولی بزرگ در سیاست این اقلیم محسوب میشود. اما جمهوری اسلامی كماكان به بهانه های مختلف در صدد اعمال نفوذ و تاثیر بر تحولات گوناگون این منطقه است. جمهوری اسلامی دارای طولانی ترین مرز به نسبت دیگر كشورهای همسایه كردستان با این منطقه است. همین امر مسئله نقش جمهوری اسلامی در همسایگی كردستان را بارزتر كرده است. جمهوری اسلامی اعلام كرده در صدد ساخت دیوار بلند مرزی در مرز مشترک خود با کردستان عراق، به منظور جلوگیری از نفوذ "پ ک ک" و "پژاک"،( حزب حیات آزاد کردستان)به داخل ایران میباشد.این دیوار مرزی بلند به طول 4 کیلومتر در مرزهای ایران با کردستان عراق (شمال عراق) ساخته می شود و از منطقه حاج عمران (پیرانشهر) تا گذرگاه مرزی با عراق امتداد می یابد.هدف ایران از ساخت این دیوار، تامین امنیت مرزهای کشور علیه حزب کارگران کردستان ترکیه (پ ک ک) و شاخه ایرانی آن با عنوان حزب حیات آزاد کردستان موسوم به پژاک عنوان شده است.ترس جمهوری اسلامی از احزاب مستقر در كردستان عراق را نیز باید به این بهانه اضافه كرد تا اهمیت آن برای هر دو طرف مشهود باشد.پایه این دیوار از دروازه حاج عمران کشیده شده و ستون های آن نیز برپا شده اند. اولین بخش از این دیوار 4 کیلومتر طول و پنج متر ارتفاع دارد." سقوط جمهوری اسلامی احتمال درگیری منطقه ای را كاهش میدهد و كردستان عراق با همسایه خود به شرایطی دیپلماتیك جدیدی پای خواهد گذاشت.


اقتصاد در كردستان عراق


كردستان عراق به دلیل وجود یك حكومت نوپا و به سبب ویران سازی ها و محروم شدن های مداوم از سوی حكومت سرنگون شده بعث، به لحاظ اقتصادی تا كنون خود را بازنیافته و همچنان متكی به منابع و ثروت های ملی است. همانطور كه در بالا اشاره رفت كشورهای همسایه كردستان هر كدام به نوعی در این منطقه یا دخالت مستقیم داشته اند و یا به دلیل فشارهای منطقه ای و جهانی از دور همواره دستی بر آتش داشته اند. این دخالت گاهاً سیاسی و بسیاری اوقات اقتصادی بوده تا فشاری غیر مستقیم علیه این اقلیم همواره وجود داشته باشد. به عنوان نمونه در یكی از جدیدترین موارد كه چند ماه پیش روی داد و به دستگیری یك مقام ایرانی در شهر سلیمانیه توسط نیروهای آمریكایی انجامید موقعیت اقتصادی این منطقه با بحران ناشی از فشار جمهوری اسلامی مواجه شد.

آن زمان كه خبر بازداشت بازرگان ایرانی!!! در شهر سلیمانیه کردستان عراق منتشر شد ، پیامدهای این دستگیری موضوعی بود که هم بر موقعیت سیاسی، اقتصادی کردستان عراق اثر گذار بود و هم اینکه تجار ایرانی مرتبط با این منطقه را دچار دردسر کرد.محمود فرهادی که ایرانی­ها وی را مسئول مبادلات تجاری یک هیات بازگانی معرفی کردند و مقامات آمریکایی ایشان را از افسران جمهوری اسلامی در کارهای نظامی و بمب گذاری میدانند، در شرایطی دستگیر شد که وضعیت منطقه خاورمیانه به طور عام و موضوع عراق و کشورهای پیرامونی اش منجمله ایران به طور خاص، مورد توجه و تعقیب ناظران سیاسی و اقتصادی بود. معامله سیاسی جمهوری اسلامی با روابط تجاری خود در کردستان عراق، نکته تازه ای نیست و تجربه نشان داده است که رژیم سیاسی ایران در هر کدام از کشورهای منطقه با توجه به امکانات خود و بضاعت وجودیش از کارت های قابل معامله استفاده برده است.فشار بر مردم کردستان عراق، ایجاد تورم در این منطقه آن هم برای مردمی که عمدتاً مسلمان و از نظر مذهبی به جهان بینی این رژیم نزدیکند و همزمان تحت فشار گذاشتن تجار ایرانی و با پوشش تجارت اما در قالب سیاست، کاری نامسئولانه و دور از پرنسیبپ های روابط بین المللی است.

اگر چه آینده این موقعیت برای مردم کردستان عراق و تجار ایرانی، دنبال کردن سیاست تحت نام تجارت در کردستان عراق از سوی جمهوری اسلامی و شطرنج سیاسی آمریکا در منطقه نامشخص است، اما در هر حال تاوان اقدامات آمریکا از یک سو و دخالت­های جمهوری اسلامی در این منطقه را از دیگر سو، فقط مردم کردستان عراق پرداخت خواهند کرد.به هر حال در موضوع اقتصاد هم شاهدیم كه تقابل ایران و آمریكا تا چه حد در مسئله كردستان عراق و اقتصاد آن اثر گذار است. در این زمینه به اختصار و به صورت گذرا به برخی نكات عینی در این رابطه اشاره میشود. مدیریت ثبت كمپانیها در استان سلیمانیه آماری را منتشر نموده است كه شمار كمپانیهای موجود در این استان را مشخص می كند.طبق آخرین آمار رسمی این استان، دوهزار و صدو بیست و چهار كمپانی در دفتر مدیریت ثبت كمپانیهای سلیمانیه نام نویسی كرده اند و آدرس و مشخصات كامل از جمله سی وی به این مركز تسلیم نموده اند كه 141 كمپانی تركیه،87 كمپانی ایرانی و 77 كمپانی دیگر از سایر نقاط جهان می باشند و 1819 كمپانی بومی در سلیمانیه و حومه این شهر فعالیت میكنند.در بخش دیگری از این آمار آمده است از مجموع این كمپانیها 211 كمپانی عراقی از شهر بغداد می باشند كه به علت اوضاع بحرانی و عدم امنیت در بغداد، به كردستان روی آورده اند و درحال حاضر در سلیمایه مشغول فعالیت هستند. همچنین 87 كمپانی نیز از مناطق اطراف اربیل می باشد.شهر سلیمانیه در شمال شرقی عراق، نزدیک به مرز ایران و در منطقه اقلیم کردستان قرار دارد که از کانونهای مهم اقتصادی در کردستان عراق است و همچنین روابط اقتصادی وسیعی با ایران دارد. این رابطه و نیازمندی به وجود و تداوم آن دست جمهوری اسلامی را برای هر نوع فشاری علیه حكومت اقلیم باز گذاشته است. تغییر رژیم در ایران میتواند به این نوع رابطه نامناسب و فشار عامدانه خاتمه دهد و مناسبات تجاری را به نوع دیگری هدایت كند.

از سوی دیگر بیش از بیست شرکت خارجی از کشورهای مختلف جهان مانند آمریکا، انگلستان، فرانسه، لهستان، اتریش، کانادا و کره جنوی در ماههای اخیر با دولت اقلیم کردستان در زمینه اکتشاف، استخراج و حفاری نفت قرارداد امضا کرده اند.وزارت نفت عراق فدرال با این قراردادها مخالفت کرده است كه نشانه هایی از فشار دولت ایران برای فسخ آنها به چشم می خورد، اما دولت اقلیم کردستان امضای قراردادها را در چارچوب قانون اساسی فدرال می داند.

جمهوری اسلامی به موفقیت كردستان عراق نه تنها خدمت نمیكند بلكه میداند توسعه اقتصادی و رشد صنعتی كردستان هم دست باز جمهوری اسلامی را خواهد بست و هم مدل موفق و توسعه یافته این حكومت خودمختار ممكن است موجب تحریك هر چه بیشتر اكراد ایرانی برای نیل به چنان مدلی گردد. به عنوان مثال آژانس خبری فرانسه در گزارش خود آورده اقلیم کردستان به دلیل امنیت و آرامی مرکز جذب کننده ای برای شرکت های خارجی شده و بیش از 600 شرکت در حال حاضر در کردستان مشغول به کار و سرمایه گذاری هستند که اغلب این شرکتها، شرکت های ترکی می باشتد.به گزارش خبرگزاری فرانسه، اقلیم کردستان از لحاظ بازرگانی پیشرفتهای زیادی حاصل کرده و با اکثر کشورهای دنیا ارتباط بازرگانی و اقتصادی سازنده ای برقرار نموده است و انتظار می رود در آینده با دبی در امارات متحده عربی به رقابت بپردازد.این آژانس همچنین اعلام کرد در خصوص انرژی نیز چندین شرکت بزرگ در کردستان در این زمینه سرمایه گذاری کرده اند و در جستجوی منابع نفتی و گازی طبیعی می باشند. با این حال میشود تشخیص داد كه خشنودی از این وضع برای جمهوری اسلامی در كار نیست و تغییر رژیم سیاسی ایران جاده صاف كن سرعت بخشیدن به رونق اقتصادی كردستان است.


و اما مسئله كركوك


كركوك در پس آزادی عراق از چنگال حزب بعث مهمترین مسئله كرد ها بوده است.قبل از توضیح موقعیت كركوك به گزارش سازمان اوپك اشاره میكنم كه به بررسی وضعیت تولید و میزان ذخایر انرژی عراق پرداخته است.

بر اساس گزارش اوپك، میزان ذخایر نفت خام عراق حدود 115 میلیارد بشكه است كه حدود 60 درصد آن در جنوب و مابقی آن هم در كردستان قرار دارد. در حال حاضر میزان ذخایر نفت خام عراق معادل 1/12 درصد از كل ذخایر نفت خام سازمان اوپك است اما به گفتهء برخی كارشناسان، مناطق بیابانی غرب این كشور دارای ذخایر عظیمی هستند كه میزان آن حدود 100 میلیارد بشكه تخمین زده می‌شود. در صورت اثبات وجود این مقدار نفت در بیابان‌های غربی عراق، این كشور پس از عربستان، دومین دارندهء ذخایر بزرگ نفت خام جهان خواهد بود. لازم به ذكر است كه بر اساس بررسی‌های اوپك، میزان ذخایر نفت خام این سازمان در سال 2005 معادل 3/904 میلیارد بشكه بوده است.
در حال حاضر عراق دارای 78 میدان نفتی شناخته شده است كه از نوع میادین نفتی تجاری و قابل بهره‌برداری به شمار می‌روند، اما از این میان تنها 27 میدان فعال هستند. بسیاری از كارشناسان نفتی جهان بر این باور هستند كه با انجام سرمایه‌گذاری‌های كلان و حضور متخصصان خارجی، میزان تولید نفت عراق طی پنج سال می‌تواند به سطح چهار میلیون بشكه در روز افزایش پیدا كند. چندی قبل حسین شهرستانی، وزیر نفت عراق مدعی شد كه با انجام سرمایه‌گذاری مورد نیاز می‌توان سطح تولید نفت خام این كشور را به بیش از شش میلیون بشكه در روز رساند.

كركوك در این میان از مهمترین مناطق این حوزه است. مناقشه بر سر مسئله كركوك از اولین نشست های دولتمردان عراقی آغاز شد و طبق توافق ماده ای با نام "140" به منظور اجرا به تصویب رسید. در این ماده آمده است كه كركوك و نواحی پیرامونی اش به حالت عادی خویش یعنی قبل از مسئله تعریب این منطقه بازگردد و این بازگشت مبنایش وضعیت این شهر در سال 1975 میلادی است. "حازم الأمین"، یكی از سیاسی ‌نویسان عرب طی نوشتاری پیرامون مسئله كركوك و بافت جمعیتی آن كه هوشنگ. ن تهیه و تنظیم آن را به عهده داشته چنین مینویسد : " رژیم بعث صدام با این شهر كاری كرده كه پیدا كردن راه‌حل مناسبی برای آن، غیر‌ممكن شود. ملیت‌های مختلف در این شهر در طول حكومت رژیم بعث بارها شاهد تغییر هویت این شهر بوده‌اند زیرا این رژیم همواره دست به تغییرات در این شهر می ‌زده و همیشه سعی میكرد كه اقوام مختلف را در مقابل یكدیگر قرار دهد تا خودش از آن استفاده نماید. در این تغییرات، اقوام مختلف هویت و ملكیت خودشان را گم كرده‌اند. كردها ادعا می‌كنند هر چند كه ما راضی شده‌ایم تا مسأله كركوك پس از گفت‌وگو با جناح‌های مختلف حل و فصل شود، ولی آنها معتقدند كه كركوك، بخشی از كردستان است و این مسأله از لحاظ تاریخی و جغرافیایی قابل اثبات است. تركمان ها هم ادعا می‌كنند كه ما در كركوك اكثریت داریم و می‌گویند كه كردها پس از فروپاشی رژیم صدام، با حمایت آمریكا وارد كركوك شده‌اند.
در مورد عرب‌های كركوك باید گفت كه آنها دو گونه‌اند؛ برخی از آنها ساكنین بومی‌ و واقعی این شهر هستند و برخی دیگر عرب‌هایی هستند كه رژیم بعث آنان را وارد كركوك نموده و در منازل و املاك كردها و تركمان‌ها جایگزین آنان نموده تا تعداد عربها در كركوك بیش از كردها و تركمن‌ها باشند. گروه چهارمی ‌هم در این شهر وجود دارند و آن كلدانی‌ها و آشوری‌ها هستند. هر كدام از این گروه‌ها در مناطق مخصوص به خودشان پر قدرت هستند.

تركمان‌ها به دو قسمت تقسیم می‌شوند؛ برخی از آنان سنی هستند و برخی دیگر شیعه. این در حالی است كه اكثر كردهای كركوك سنی مذهب هستند، البته برخی از كردهای شیعه هم در میان آنان به چشم می‌خورند ولی تعداد شیعیان كرد، بسیار كم است. اعراب اصلی و واقعی كه بومیان كركوك هستند، سنی ‌مذهب‌اند ولی اعرابی كه توسط رژیم بعث به كركوك آورده شده‌اند اكثرا شیعه هستند كه آنها را از جنوب به شمال منتقل نموده‌اند. در مورد گروه چهارم كه كلدانی‌ و آشوری‌ هستند باید گفت كه بدون شك آنان از بومیان كركوك هستند و از زمان‌های بسیار قدیم در این سرزمین زندگی می‌كرده‌اند، آنها مسیحی هستند. وجود این همه مذهب و دنیا هم در این شهر، اختلافاتی را به وجود می ‌آورد به عنوان مثال اعراب شیعه چندی پیش در كركوك در مخالفت با قانون اساسی موقت عراق دست به تظاهرات زدند، ولی هدف آنها با هدف سایر اعراب متفاوت بود زیرا آنها در واقع از گروه صدر دفاع می ‌كردند؛ زیرا این تظاهرات به دعوت «حوزه ناطق» صورت گرفت كه سر دسته این حوزه هم، مقتدی صدر است در این تظاهرات تركمان‌های شیعه هم شركت كردند و با در كنار یكدیگر قرار گرفتند، ولی هدف تركمان‌ها در این راهپیمایی، متفاوت از هدف اعراب بود البته این تظاهرات به این دلیل بزرگ جلوه می ‌كرد كه اعراب شیعه بغداد هم به كركوك آورده شده بودند تا این تظاهرات را باشكوه‌تر نمایند و نشان دهند كه اعراب شیعه در كركوك خیلی زیادند و البته بهتر است، گفته شود كه این تظاهرات، بیشتر به نفع كردها تمام شد زیرا كردها با دیدن این تظاهرات بیش از پیش با یکدیگر متحد شدند. این تظاهرات غریزه ملی كردها را به جنبش در آورد آنها قبلاَ تلخی و بی عدالتی و اخراج اجباری از سرزمینشان را چشیده‌اند ولی تركمانها به مانند كردها از اتحاد و همبستگی برخوردار نیستند. همانطور كه اشاره رفت كركوك از چنین شرایطی برخوردار است اما برای دقیق تر كردن موضوع به گزارشی از یك روزنامه كردستان عراق اشاره میكنم. روزنامه خبات، شماره (2508)، ص2 نوشته است : سرنوشت مسئله کرکوک ارتباط مستقیمی با سرنوشت مسئله عراق دارد. با یافتن یک راه حل مناسب برای این شهر و سایر شهرها و مناطقی که از خاک کردستان جدا شده اند، مناقشه به پایان می رسد و راه حل تمام مشکلات عراق پیدا خواهد شد.

نقطه ای روشن در حل مشکل کرکوک، آن هم به شیوه ای مسالمت آمیز ( این راه حل در وجود عراقیهاست) به چشم میخورد، و آن هم یک مسئله برنامه ریزی شده برای اجرای ماده 140 قانون اساسی عراق است، در غیر این صورت احتمال بروز یک جنگ داخلی در کرکوک می رود (به جای اینکه این اتفاق در بغداد رخ بدهد) همین امر سبب می شود که ساکنین این منطقه تقسیم بشوند.
این امر واضحی است که چرا تاکنون جنگ در کرکوک پابرجاست؛ درست همانند بغداد و موصل... علتش بسیار واضح است و آن قانونی است که در سال 2003 صادر گردید. حکم نهایی، اجرای ماده 140 از قانون اساسی است که دارای سه مرحله مهم می باشد:مرحله اول آماده سازی و فراهم نمودن شرایطی برای بازگرداندن عرب هایی است که از مناطق جنوب عراق به کرکوک آورده شده اند و برگرداندن و جایگزین کردن کردها و آشوریها و ترکمانهایی که در زمان حکومت بعث از کرکوک رانده شده بودند.

مرحله دوم، سرشماری همگانی است که ویژگیها و تعداد اقلیتهای موجود در کرکوک را مشخص می کند.

مرحله سوم و آخر اینکه: بعد از سرشماری و بدست آوردت آمار دقیق از اقلیتهای موجود در کرکوک، رفراندم برگزار شود و از ساکنین و مردم کرکوک سوال شود که آیا تمایل دارند به اقلیم کردستان بیایند و یا خارج از این اقلیم باشند.

همینطور کردها بر اجرای ماده 140 و انجام رفراندم مصرند و بر آن پافشاری می کنند، حتی افراد غیر کرد نیز در اجرای به موقع و به رفراندم گذاشتن آن اصرار می ورزند و بر این باورند اگر این رفراندم انجام نپذیرد، ترس شروع خشونت وجود دارد و برعکس، اگر انجام پذیرد بیم آن می رود کسانی که مخالف اجرای ماده 140 هستند دست به اعمال خشونت آمیز بزنند.

در کرکوک نظام فدرالی و مسئله نفت با اوضاع امنیتی کرکوک آمیخته شده است. اهداف ایران و اجرای سیاستهای آمریکا در محیطی وسیعتر با یکدیگر در سال 2007 وضعیت را بیشتر رو به بحران می برد از این رو باید به بهترین نحوه این ماده به اجرا گذاشته شود.
با این توضیحات اتفاق نظری موجود است كه كركوك شهری نفت خیز و استراتژیك است. این شهر برای كردها دارای اهمیت فوق العاده ایست و دیپلماسی رهبران كرد در مدت چند سال اخیر بخش عمده اش بر آن متمركز شده است.

طبق آمارهای رسمی صادرات نفت کرکوک 480 هزار بشکه در روز است و می توان حجم صادرات را بیشتر کرد.پس از آغاز صادرات نفت خام، شرکتهای کرکوک حجم صادرات نفت این شهر به بندر جیهان ترکیه را 480 هزار بشکه در روز اعلام کردند.اکنون روزانه در مدت یک ساعت 20 هزار بشکه نفت به ترکیه صادر میشود و دستگاههای فنی شرکت شمال قصد دارند حجم صادرات را به 30 هزار بشکه در ساعت برسانند.

همین آمار نشان میدهد میزان حساسیت این شهر از لحاظ سیاسی و اقتصادی تا چه اندازه است. جمهوری اسلامی در صورت مواجه با حمله آمریكا توان خود را برای نفوذ بر شیعیان عراقی از دست خواهد داد و مسئله كركوك این موضوع حساس راه خود را برای هموار شدن پیدا خواهد كرد. اینجا هم شاهدیم كه بر سر مسئله كركوك جمهوری اسلامی از موانع اصلی است.


روابط سیاسی كردستان با كشورهای همسایه


كشورهای همسایه كردستان هر كدام به نوعی در امور سیاسی این منطقه دخالت دارند. این دخالت برای آنها نه انتخاب بلكه ظاهراً ضرورت است.سوریه دارای روابط نزدیكی با حزب بعث بود و اینك نیز بسیاری از رویدادهای عراق از مرز سوریه هدایت میشود. سوری ها از تقویت كردستان هراس دارند و دلیل آن را از یك سو تضعیف موقعیت خود در عراق و از سوی دیگر رشد مبارزات مردم كرد سوریه علیه دستگاه حاكمه میپندارند. تركیه هم به دلیل مسئله كردها از یك سود كه بیش از 15 میلیون نفر از جمعیت این كشور را شامل میشوند، گوشه چشمی به مسئله تركمن ها در شهر حیاتی و نفت خیر كركوك دارند. در رابطه با ایران هم علاوه بر مسئله كردها باید هر نوع تقویت دولت محلی كردستان را مغایر با منافع سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی در عراق و منطقه دانست. از همین رو مدتهاست که دخالت جمهوری اسلامی در امور دیگر کشورهای منطقه خلیج فارس به طور اخص و کشورهای خاورمیانه به طور اعم ،به شکل یک ضرورت سیاسی در آمده و حالتی فراتر از یک دیپلماسی بین المللی برای این رژیم دارد كه موضوع كردستان عراق به عنوان یكی از محل های این مناقشه جای خود را داراست.در یكی دو سال اخیركه همواره کشورهای منطقه از تداوم بحران سازی های جمهوری اسلامی در کشورهایشان سخن گفته اند و کشیده شدن کشمکش­های ایران با غرب و خصوصاً آمریکا را به کشورهای مطبوعشان زیانبار دانستنه اند باید توجه داشت كه نقش جمهوری اسلامی عال العموم نقشی منفی و زیانبار برای مجموعه كشورهای منطقه است. كردستان از نظر جمهوری اسلامی منطقه ای حیاتی است. زیرا كردهای این كشور در اشغال عراق توسط آمریكا تا توان داشتند با آنها همكاری كردند. همچنین وجود روابط حسنه با "استكبار جهانی" مایه نگرانی دولتمردان ایرانی را فراهم آورده است. پس شاهدیم بحران در این كشور به سود آمریكا نیست و كشورهای همچون ایران از قضیه نفع میبرند. آمریکا که در بحران عراق گرفتار آمده و زیر فشار سیاسی در داخل و فراتر از مرزهای خویش قرار دارد،در اوضاع و احوال فعلی نه تنها سودی از این بحران نمیبرد بلکه بیشتر علاقه مند است جنگ خود با ایران را ظاهراً به نقاط دیگری که تحرکات نظامی اش را در آنجاها دنبال میکند،منتقل کند. بی گمان جمهوری اسلامی نگران است كه كردستان عراق سكوی حمله آتی احتمالی به ایران باشد.

حضور نظامی آمریکا در کردستان عراق خبر تازه ای نیست اما آنچه که موضوع را اهمیت میبخشد تحرکات ماه های اخیر نظامی آمریکاییان در مرزهای مشترک کردستان عراق با ایران است.آنگونه که در خبر ها آمده بود قرار است پایگاهی نظامی برای آمریكاییان در روستاهای استان سلیمانیه احداث شود اما به مکان دقیق آن اشاره ای نشده است.برای خواننده ای که تنها شناختش از استان سلیمانیه شهری مرزی در شمال عراق است،تحلیل درستی به دست نمیدهد اما اگر بر این موضوع فوکوس کرد که استان سلیمانیه که در شمال شرقی عراق قرار گرفته است و مرکز آن شهر سلیمانیه است، از شهرهای دیگری چون پنجوین، حلبچه ،چوارتا، دوکان، رانیه و عربت تشکیل میشود و هر کدام از این شهرها به دلیل نزدیکی با مرز ایران و بالطبع با شهرهای مرزی مناطق کردنشین ایران ارتباطاتی روزانه دارد ،میتواند آلارمی تازه باشد و از این نظر جای تعمق است.

ماهها پیش از سرنگونی دولت صدام حسین نیروهای آمریکایی با استقرار و امکان سازی در کردستان عراق زمینه حمله خود را در ابعادی مناسب و مطمئن ایجاد کردند.نیروهای کرد که بعد از جنگ خلیج و در اثر تضعیف دولت صدام توانسته بودند در اوایل دهه نود میلادی بخشی از خاک خود را از دیکتاتوری صدام حسین رها ساخته و به رغم همه مشکلاتی که هم اینک نیز آثار آن باقی است ،به بنیان گذاری جامعه ای نوین با کاستی های متعدد مبادرت کنند،از فرصت به دست آمده و تضعیف موقعیت دولت بعث استفاده برده و به متحد نزدیک آمریکا در سرنگونی صدام بدل شدند.همکاری کردهای عراقی اگر چه بخشاً از سوی نیروهای اپوزیسیون ایرانی مورد سرزنش قرار گرفت اما نباید از یاد برد که اکثر این منتقدین دچار اشتباهاتی فاحش در این رابطه بودند که این اشتباه نه حاصل غرض ورزی آنها به دولت اقلیم کردستان بلکه ناشی از عدم درک صحیح از موقیت سیاسی کردهای عراقی در معادلات منطقه ای و جهانی بود. دورنمای آمریکا برای احداث یک پایگاه نظامی در روستاهای استان سلیمانیه نشانی از معطوف شدن دور تازه ای از نگرش آمریکا به مسئله ایفای نقش در مرزهای غربی ایران است.چند ماه پیش بود که چند هواپیمای آمریکایی مرزهای ایران را در همین استان سلیمانیه شکستند و دقایقی در خاک ایران پرواز کرده بودند.نیروهای جمهوری اسلامی هم با استقرار ضد هوایی و گسیل نیروهای نظامی به مرز باشماخ که در 20 کیلومتری شهر مریوان قرار دارد،واکنش نشان دادند.این واکنش اگر چه به شلیک هوایی یا برخوردی نظامی منجر نشد اما نشان داد که جمهوری اسلامی به حساسیت مرز باشماخ مطلع است و رفت و آمد های روزانه مردم کردستان ایران به عراق و بالعکس را نمیتواند نادیده بگیرد.این حساسیت در عین حال تنها به حضور نظامی آمریکا یا تحرکات تازه نظامی در منطقه مورد اشاره محدود نیست و ارتباط تنگاتنگی با حضور نیروهای مسلح اپوزیسیون رژیم در کردستان عراق دارد.به دنبال آنکه نیروهای آمریکایی با حمله به دفتر نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در هولیر پایتخت اقلیم کردستان پنج کارمند این دفتر را دستگیر کردند، دفتر ریاست اقلیم کردستان با صدور بیانیه ای که پس از دیدار مسعود بارزانی با حسن کاظمی قمی سفیر ایران در بغداد انتشار داد، اعلام کرد که کردها به هیچ وجه در مناقشات بین تهران و واشنگتن مداخله نکرده و جانب هیچ یک از طرفین را نمی گیرند.بنا به این بیانیه مسعود بارزانی گفت که اقلیم کردستان تنها نقطه ای است که کشورهای همسایه هیچگونه مداخله ای در آن انجام نمی دهند، از این رو با اقدامات غیرقانونی در کردستان مخالف بوده و آن را کاری نادرست می دانیم.رئیس اقلیم در ادامه با تاکید بر حق حاکمیت ملی اقلیم کردستان گفت که لازم است حاکمیت و استقلال داخلی ما محترم شمرده شود.این بیانیه اگر چه بر عدم پشتیبانی حکومت اقلیم کردستان از اقدام آمریکاییان در اربیل تاکید دارد اما نشان میدهد که روی سخن بیشتر با دخالتهای جمهوری اسلامی در کردستان عراق است.مدتی پیش خبری منتشر شده بود مبنی بر حضور قریب به پنجاه واحد اطلاعات ایران در همین استان سلیمانیه.اقدامات دخالتگرانه جمهوری اسلامی در کردستان گذشته از تعارفات دیپلماتیک و عرف بین المللی مجالی برای گذشت از سیاستهای مخرب ایران در عراق و خصوصاً در کردستان عراق باقی نگذاشته است.از این رو حتی حمایت غیر مستقیم حکومت اقلیم کردستان از سیاستهای منطقه ای آمریکا نباید امری عجیب یا غیر منتظره باشد. پس نتایج استنباط شده از تحرکات اخیر پیرامون مرزهای ایران ،خبر از فاجعه ای میدهد که مسئول مستقیم آن سیاستهای نابخردانه رژیم سیاسی حاضر در ایران است. آن روز که آمریكا برای از بین بردن نفوذ ایران در عراق یك گروه ضربت سری تشكیل داد و هنگامی که خبر از احداث پایگاه نظامی در نزدیکی مرزهای غرب ایران منتشر میشود،نشانه هایی از تمایل آمریکا به دقیق شدن هر چه بیشتر به این مرزها در صورت بروز یک جنگ تمام عیار به دست میدهد.احداث پایگاه در کردستان عراق همچنان یک پیام دیگر نیز در پی دارد و آن کشیده شدن و یا تقسیم محورهای حمله نظامی از شرق به غر ب ایران است.پیشتر حضور نظامی آمریکا در مرزهای شرقی ایران این احتمال را تقویت کرده بود که در صورت بروز جنگ،محل شروع مرزهای شرقی ایران خواهد بود اما گویا نشانه هایی برخلاف این در سیاست منطقه ای آمریکا پدیدار شده است.ختم کلام اینکه چون پیشاپیش مبرهن و واضح است که در جنگ دو ارتش کلاسیک ،آن طرف پیروز میدان خواهد بود که از امکانات لجستکی مدرن و تخریبگرتری برخوردار باشد،پس بازهم جای تاکید دارد که سیاستهای جمهوری اسلامی عاقبتی فاجعه بار برای ایران در پی خواهد داشت.

اما تا آنجا كه به مسئله كردهای عراقی باز میگردد باید گفت آنها از حمله احتمالی آمریكا به ایران استقبال میكنند زیرا هم از فشار سیاسی دولت ایران رها میشوند، هم دخالت در امور داخلیشان كاهش میابد و هم به دلیل وجود موقعیت سیاسی برای كردهای ایرانی، حكومت اقلیم ثبات بیشتری خواهد یافت. وجود یك متحد كرد در مرز ایران بسیار خوشایند تر از دوستی دروغین با حكومتی دیكتاتور است كه تنها نیتش تقویت افراطی گری در منطقه خصوصاً عراق است. دامنه سیاست های مذهبی جمهوری اسلامی در كردستان عراق هم مشاهده میشود و بی شك حكومت اقلیم از قطع این دخالت استقبالی غیر علنی خواهد كرد.


وریا محمدی

(بولتن بحران)