يکشنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۸۷ - ۲۰ آوريل ۲۰۰۸

Textfeld:  وحيد خراساني         


ایرج شكری

منطق مردان خدا:

 سركوب كردن و نفس بریدن

 

 

 

 

 

 

 

در جستجوی اخبار و مطلب مربوط به ایران در دنیای مجازی اینترنت رسیدم به سایت یا تارنمای حوزه نیوز،  متعلق به یك نهاد واقعی به لحاظ فزیكی  به نام حوزه علیمه قم. نهادی  كه در آن شخصیتهای واقعی كه عنوان آیت الله العظمی به دمشان وصل است وجود دارند و«معظم‌له»  نیز از القابی است كه برای آنها بكار می رود همچنان كه برای شاه هم بكار می رفت. در این نهاد و موسسه، هرچه هست«علم و فضل» نام میده می شود و هم استادان و مدرسان و هم كسانی كه از آنجا فارغ التحصیل می شوند، «علما و فضلا» نامیده می شوند و نه كمتر. از اینجا كسی مثلا با درجه دكترای  مهندسی در فلان رشته فنی یا دكترای تخصی در فلان  رشته و موضوع پزشكی و یا درجه دكترا در یك رشته خاص علوم انسانی، فارغ التحصیل نمی شود، «عالم و فاضل» از اینجا بیرون می آیند. از اخبار مندرج در صفحه اول روز 31 فرورین حوزه نیوز، فرمایشات آیت الله العظمی وحید خراسانی بود. این خبرگزاری در تیتر و سوتیتر مربوط به فرمایشات ایشان دوبار «سركوب كیند»(1) را بكار گرفته است:« آیت الله العظمی وحید خراسانی خطاب به طلاب و دانشجویان: مخالفان شیعه را با قدرت منطق و استدلال سركوب كیند. ایت الله العظمی و حید خراسانی گفتند: باید جوانان این كشور باقدرت علمی و با منطق و استدلال پاسخ دشمنان شیعه را بدهند و آنها را سركوب كنند». و در متن خبر همچنین می خوانیم:«معظم‌له در دیدار با دانشجویان دانشگاه مذاهب اسلامی و جمعی از بانوان طلبه استان قزوین با اشاره به آیه شریفه ادعوا الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه اظهار داشتند: دستگاه شیعه، دستگاه منطق و استدلال است وشما باید بتوانید با قدرت منطق، هر نفسی را که در مقابل این مذهب بایستد قطع کنید».  تا به حال ما گمان می كردیم، كه كسی كه  منطق و استدلال در برابر مخالفان یا دشمنان بكار می گیرد، یا برای جلب و قانع كردن و جذب كردن بكار می گیرد، یا برای افشا كردن و رد كردن و محكوم كردن امری غلط و نادرست است، اما سركوب كردن و نفس بریدن یا نفس قطع كرن، با منطق و استدلال از آنها حرفهاست كه فقط از«علما و فضلای» حوزه علمیه قم می شود شنید. چرا كه منطق و استدلال برای سركوب كردن و نفس بریدن نیست و اساسا با منطق و استدلال نمی شود سركوب كرد و نفس برید. سركوب كردن و نفس بریدن، وقتی به كار گرفته می شود كه یا منطق و استدلال از اول كنار گذاشته شده یا این كه در مساله مورد اختلاف، طرفی كه از منطق و استدلال طرف مقابل شكست می خورد با قلدری، به جای پذیرفتن منطق درست و استدلال قوی تر، راه سركوب كردن و نفس بریدن پیش می گیرد. با این وضع خود حضرت امام در آغاز نشستن بر اریكه قدرت رو به رو شد و تنها چند ماه بعد از رسیدن به قدرت بود كه آن «رحمت و عطوفت» اسلامی كه خیلی وعده اش را می دادند، از رفتار و گفتار امام و  یارانش، رخت بر بست. او در سوم خرداد 1358 در یك سخنرانی طولاثی در برابر «فرهنگیان اهواز» كه به دیدار او برده شده بودند، بعد از بارها تاكید بر این كه مردم برای اسلام و قرآن قیام كردند و جوانهایشان را دادند و برای این نبود كه مملكتشان «مثل سوییس بشود»، گفت«آخوند یعنی اسلام، روحانیین با اسلام در هم مدغمند. آنكه با روحانیین و آخوند مخالف است دشمن شماست. او آزادی را ممكن است برای شما تأمین كند، استقلال هم ممكن است برای شما تأمین كند اما آن استقلال كه در آن امام زمان نیست، آزادی كه در آن قرآن نیست من حجتی كه خدا برایم دارد ادا كردم این برنامه كوتاه مدت شماست كه با تمام اینها مبارزه یی بكنید بدتر از آن مبارزه ای كه با شاه كردید او در عین قدرتش هم، باز اسم خدا را می آورد ، باز به زیارت می رفت ولو به طور ریا بود. اما اینها به طور ریایی هم حاضر نیستند. بعضی از نویسنده های ما حاضر نیستند برای جلو بردن مقصدشان یك كلمه اسلام به كار ببرند ولو برای این كه ما را بازی بدهند. ما با اینها باید همان مبارزه ای را بكنیم كه با محمد رضا كردیم برای این كه توطئه در كار است نه قضیه آزادی. جمع آوری قشرها را در هم و راه انداختن به هر بهانه ای، برای هر استخوانی میتنگ راه انداختن و دنبال آن با اسلام مخا لفت كردن قابل تحمل نیست»(كیهان 5 خرداد1358). این فرمایشات كه در واقع نوعی اعلام جهاد علیه روشنفكران و دگراندیشان بود،  برای این بود كه  در آن روز ها حضرت امام منطق و استدلالی برای محكوم كردن آزادیخواهان و ترقیخواهان نداشت و با شیادی از احساسات مذهبی مردم سوء استفاده می كرد.  او از مراسمی هم كه به مناسبت صدمین سالروز تولد دكتر مصدق، یكی دو روز قبل از این سخنرانی برگزارشده بود و هزاران نفر از مردم در آن شركت كرده بودند، عصبانی بود و از آن مراسم به عنوان« میتینگ برای هر استخوانی» نام برد. دو ماه بعد از سخنرانی، نایب امام زمان روح الله الموسوی الخمینی، در یك پیام دیگر،  این بار بدون هیچ گونه پرده پوشی، «منطق و استدلال» اسلامی خود را نشان داد و در سخنانی در قم در 26 مرداد 58، اظهار تاسف كرد كه چرا از اول «انقلابی» عمل نكرده  و «قلم مطبوعات» را كه آنهار مزدور و فاسد می نامید نشكسته و همه احزاب را كه آنها مفسد و فاسد می نامید تعطیل نكرده و «چوبه های دار درمیدانهای بزرگ» برپا نكرده كه سران آنها یعنی هم مطبوعاتیان و هم احزاب و گروها را «درو» بكند و تنها یك حزب و« آن حزب مستضعفین» را درست نكرده است. او برای این كه در  شرعی بودن این درنده خویی در سركوب كردن، شكی برای كسی نگذارد، به گردن زدن 700 تن از یهودیان بنی قریظه توسط « امیر المؤمنین، مرد نمونه عالم»، استناد كرد. او در همین سخنرانی دستور توقیف و تعطیلی مطبوعات دگراندیش را صادر كرد و طی همین سخنرانی فرمان حمله گسترده ارتش از طریق هوا و زمین به كردستان را داد(2). قبل از این موضع گیری سركوبگرانه اما، گروهی از مریدان او كه قبلا در هفت گروه كوچك متشكل بودند(یكی از آنها كه گروه منصورن نام داشت، بمب گذاری در رستوران خوانسالار، در یكی دوسال قبل از انقلاب را كه منجر به كشته شدن تعدادی از مشتریان آن شد را در كارنامه خود داشت و به آن افتخار می كرد)، با هم وحدت كرده و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را تشكیل دادند كه در بیانیه اعلام موجودیت خود، تاكید كرده بودند كه اگر با برخورد ایدئولوژیك– سیاسی كارشان پیش نرفت، با تمام نیروی نظامی به مخالفان یورش خواهند برد(3). این منطق، منطق سركوب و نفس بریدن منتقدان و دگراندیشان سیاسی و عقیدتی، از زمانی كه خمینی خونریز، انقلاب مردم ایران را ملاخور كرد، تاكنون ادامه داشته و دارد و پایانی برای آن جز برچیده شدن سلطنت فقیه و این رژیم منحوس مذهبی، نمی شود تصور كرد.

كردش «علمی» من در حوزه نیوز، خوشه چینی بیشتری از این «دنیای علم و فضل» به همراه دارد كه به بطور مختصر به آنها اشاره می كنم. در دنباله فرمایشات آیت الله العظمی وحید خراسانی آمده بود كه معظم‌له با توجه به نزدیك شدن ایام سوگواری برای «حضرت زهرا(س)»، فرمودند كه:« اگر همه مملکت روز سوم جمادی الثانی یکپارچه بگویند یا زهرا(س) و با پرچم‌های عزا به خیابان‌ها بیایند، آنگاه پیش ائمه(ع) آبرومند می‌شویم». پس فراموش نشود، یا زهرا بگویید و خود را عزا دار نشان دهید تا نزد ائمه كه ایت الله وحید خراسانی رابط ایشان است و خبرش را خواهد داد، آبرومند شوید.

از خوشه های دیگری كه از فرمایشات مراجع معظم برگرفتیم، فرمایش آیت الله العظمی نوری همدانی بود كه معظم‌له در جمع« ائمه جماعات مساجد حاضر در همایش علمی و کاربردی» بیان کردند:« اگر کسی یک صفحه از معارف اهل‌بیت(ع) بنویسد حجابی بین او و آتش جهنم در روز قیامت خواهد بود».

خوشه دیگر، از فرمایشات آیت الله حسینی بوشهری مدیر حوزه علمیه قم و نایب رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم است. ایشان با این كه به آینده اسلام ابراز اطمینان كردند  و گفتند كه« با همه توطئه‌هایی که دشمنان علیه اسلام دارند، استقبال از آخرین کتاب آسمانی در دنیا بی‌نظیر است و روزی فراخواهد رسید که منازل اروپائی‌ها پراز قرآن به جای انجیل خواهد شد و این اتفاق افتاده و تقویت خواهد شد»، اما راجع به آینده ارتباط علما با نسل جوان ابراز نگرانی كرده و در این زمینه فرمودند:« اگر منبرهای ما قالب گذشته را به خود بگیرد، ارتباط با نسل جدید، حلقه مفقوده خواهد شد و نمی‌توانیم بین خود و مخاطب ارتباط برقرار کنیم». خوشه دیگر را از فرمایشات آیت الله العظمی صافی گلپایگانی در« در جمع بانوان محصل حوزه علمیه مجتهده امین، از شهرک شهید محلاتی تهران» بود كه معظم‌له از جمله فرمودند«زن هر چقدر پوشیده باشد به خدا نزدیکتر خواهد بود و چادری که خانم‌ها می‌پوشند ثواب فراوانی دارد چون می‌خواهد خودش را محفوظ نگه‌دارد و این اطاعت از دستور خداست» همچنین معظم‌له خانه‌داری را برای بانوان عبادت بزرگی بیان کرده و تصریح کردند: «خانه‌داری، عبادت بزرگی است که ثوابش از اعتکاف بیشتر است و باید سعی کنید سنت‌های اسلامی را حفظ کنید». واقعا دنیایی قشنگ تر و بالنده تر از این برای زنان نمی شود تصور كرد. پس ای زنان و دختران ایران پوشیده تر باشید( مستحب است كه با پتو یا لحاف كرسی باشد كه نور هم از آن عبور نكند) تا به خدا نزدیكتر باشید و از خانه بیرون نیایید و خانه داری كنید كه توابش از اعتكاف بیشتر است و بعد از این كه دعوت حق را لبیك گفته به دیار باقی شتافتید اجر این كارهای ثواب را در آن دنیا دریافت خواهید كرد.

اما روی دیگر سكه تایید بر شیعه گری و رویای رویی با دشمنان شیعه، بی شك فشار سنگینی روانی است كه به هم وطنان سنی مذهب ما وارد می شود، فشاری كه با تضیقات و آزار و گاه تخریب مساجد آنان مثل آن چه چندی پیش در بجنورد رژیم مرتكب شد، همراه است. در همین حال نباید فراموش كرد كه جمعیت سنی مذهب ایران بیشتر در مناطق محروم كشور مثل بلوچستان و كردستان سكونت دارند و این فشار روانی علاوه بر فشارهایی است كه اكثر مردم محروم كشور از هر دین و مذهبی به خاطر گرانی و نارسایی و اختناق رژیم منحوس آخوندی تحمل می كنند. یك سال پیش در مطلبی اشاره به سخنرانی آخوندی از مدرسین حوزه علمیه قم به بنام مهدی دانشمند كه از طریق یكی از شبكه های تلویزیونی رژیم پخش می شد كردم كه وی ضمن سخنانی كه برای  به اصطلاح ارشاد و نصیحت جوانان، آنان به تاكید یاد آور شد« تو اگر پدرت شیعه نبود، مادرت شیعه نبود، خوت شیعه نبودی، الان چه خاكی توسرت می كردی». از دیدگاه این آخوند، كسی كه شیعه نباشد موجود خاك بر سری به حساب می آید. آیا واقعا برای چنین آدمی اصلا «هموطن» یا «مردم محروم» یا «كارگران زحمتكش» می تواند معنی داشته باشد؟ و اصلا ممكن است تصور كرد كه او توجهی به درد و مصائب شهروند ایرانی داشته باشد؟ بماند كه این سوال هم باقی است كه پس این بگیر وببندی كه در آن آدمهایی مثل مهدی قابل دستگیر و زندی می شوند یا كسی مثل ایت الله منتطری كه مرجع تقلید و«امید امت و امام» بود و آن همه مورد اهانت و تحقیر قرار گرفت و نزدیك به بیست سال است كه در بازداشت خانگی به سر می برد، در شیعه بودنش اشكال بود، یا این كه «نقص»و«عیب»ی كه داشت این بود كه به اندازه خمینی سنگدل و بیرحم و درنده خو نبود و رفتار وحشیانه ماموران وزارت اطلاعات و كشتار زندانیان سیاسی را كه با حكم او صورت گرفته  محكوم كرد؟

مایلم كه نكته یی را یاد آوری و سوالی را با توجه به خوشه چینی از این گردش علمی بكنم و آن این كه  كسانی كه مردم را به انتخابات دعوت می كنند و هیچ توجهی ندارند كه نتیجه انتخابات هرچه باشد، تغییر اساسی و محسوس در امكان اعمال اراده شهروندن در سرنوشت خویش در برابراختیارات ولی فقیه، ایجاد نخواهد كرد(امری كه از بعد از خرداد 1376 به اثبات رسیده)، هیچ فكر كرده اند كه با وجود رژیم مذهبی نمی شود، جلوی آثار مخرب افكار مسمومی كه از حوزه علمیه قم مثل گاز و تشعشات خطرناك منتشر می شود گرفت؟ مردم برای كم كردن فشار روی خودشان می دانند چگونه از تضاد بین دو جناح رژیم استفاده كنند، اگر هم اشتباه كردند، اشتباه بزرگی برای آنان نخواهد بود. اما وقتی اوپوزیسیون خارج كشور، چشم اندازی كه جلو آنها می گذارد، حمایت از این یا آن جناح رژیم اگر باشد، پس اپوزیسیون، چه افق دور تر و آینده بهتری می تواند جلوچشمان مردم محروم مصیبت زده بگشاید؟

 

-------------------

منابع  و توضیحات:

1- سخنان آخوند وحیدی خراسانی:

http://www.hawzahnews.com/showdata.aspx?dataid=4810

 2 – سخنرانی خمینی 26 مرداد58 در آستانه تعطلیل كردن نشریات مستقل و نشریات گروهای سیاسی و دادن دستور حمله و لشگر كشی تمام عیار(در واقع اعلام جهاد) به كردستان، به همه نیروهای مسلح: «...اگر ما از اول كه رژیم فاسد را شكستیم و این سد بسیار فاسد را خراب كردیم به طور انقلابی عمل كرده بودیم و قلم تمام مطبوعات مزدور را شكستته بودیم و تمام مجلات فاسد را تعطیل كرده بودیم و رؤسای آنها را به محاكمه كشیده بودیم و حزبهای فاسد را ممنوع اعلام كرده بودیم و رؤسای آنها را به جزای خودشان رسانده بودیم، چوبه های دار در میدانهای بزرگ بر پا كرده بودیم و مفسدین وفاسدین را درو كرده بودیم این زحمتها پیش نمی آمد. من از پیشگاه خدای متعال و ملت عزیز عذر می خواهم[...] دولت ما انقلابی نیست، ارتش ما انقلابی نیست، ژاندارمری ما انقلابی نیست، شهربانی ما انقلابی نیست پاسداران ما هم انقلابی نیستند، من هم انقلابی نیستم. اگر ما انقلابی بودیم اجازه نمی دادیم اینها اظهار وجود كننند. تمام احزاب را ممنوع اعلام می كردیم، تمام جبهه ها را ممنوع اعلام می كردیم و یك حزب و آن حزب الله، حزب مستضعفین تشكیل می دادیم و من توبه می كنم از این اشتباهی كه  كردم و من اعلام می كنم به این قشرهای فاسد در سرتاسر ایران كه اگر سر جای خود ننشینند ما به طور انقلابی با آنها عمل می كنیم. مولای ما امیرالمؤمنین سلام الله علیه، مرد نمونهً عالم، آن انسان به تمام معنا، ...در عبادت آنطور بود، در برابر مستكبرین و كسانی كه توطئه می كردند شمشیر را می كشید و هفتصد نفر را در یك روز چنانكه نقل می كنند از یهود بنی قریظه كه نظیر اسرائیلیها بودند و شاید اینها از نسل انها باشند، از دم شمشیر می گذراند ما نمی خواهیم در ایران ، در دنیای اسلام و در خارج كشور، وجاهت پیدا كنیم ما می خواهیم به امر خدا عمل كنیم و خواهیم كرد. «اشدا علی الكفار و رحمابینهم». این توطئه گرها در كردستان و در غیر آن در صف كفار هستند، با آنها باید با شدت رفتار كرد. دولت باید با شدت رفتار كند،ارتش باید باشدت رفتار كند. ژندارمری باید با شدت رفتار كند، اگر مسامحه كنند ما با خود همین مسامحه گرها با شدت رفتار می كنیم … دادستان انقلاب موظف است تمام مجلاتی را كه برضد مسیر ملت است و توطئه گر است توقیف كند و نویسدگان آنها را دعوت كند به دادگاه و محاكمه كند، موظف است كسانی را كه توطئه می كنند و اسم حزب روی خودشان می گذارند، رؤسای آنها را بخواهند وآنها را محاكمه كنند. فاسدها را سركوب كنید. عذرها را كنار بگذارید. بروید توطئه گرها را سركوب كنید. دولت مسامحه نكند. ارتش مسامحه نكند. پاسداران مسامحه نكنند...»(كیهان27مرداد1358)

 

3 - كیهان 14 فروردین 1358 صفحه 8 ستون احزاب و جمعیتهای سیاسی:«  هفت گروه انقلابی اسلامی، توحیدی صف، امت واحده، توحیدی بدر، فلاح ، فلق، منصورون و موحدین به هم پیوستند و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را به وجود آوردند. این سازمان در بیانیه شماره یك خود كه در حقیقت بیانیه اعلام موجودیتش می باشد اعلام داشته است: سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی خود را در برابر خدا و خلق مسئول پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی و تكامل و گشترش  آن  در جهان می داند. در این بیانیه آمده است: این سازمان متعهد است كه با عناصر، سازمانها، حكومتها، ابرقدرتها و هرجریانی كه علیه گسترش و تحقق انقلاب اسلامی عمل كند، از امپریالیست های جهانخوار راست و چپ و یا متجاوزان صهیونیست گرفته  تا عناصر منافق، منحرف و فرصت طلب داخلی، مبارزه  ایدئولوژیك  سیاسی نموده و در صورت لزوم قاطعانه و با یقین به یاری خدا، با تمامی قدرت دست به حملات نظامی بزند»

پ- اول اردیبهشت1387- 20  آوریل 2008