پت م. هالت مسئول
سابق روابط خارجی مجلس
سنای آمریکا :
ایران وبرداشتن گامی تاریخی به سوی آمریکا
ترجمه ع.
قانعی فرد
www.persianpuzzle.blogfa.com
پت
م. هالت مسئول سابق روابط خارجی مجلس سنای آمریکا بود و نویسنده
کتابی به نام « تنگنا و دوراهی دمکراسی »
آزمون جرج
بوش در ریاست جمهوری اش ، وجود مشکلات
عدیده درباره
ایران است . هنوز مناقشه و منازعه بین ایران و سازمان
بین المللی انرژی اتمی درباره توسعه برنامه
هسته ای وجود دارد. آمریکا وهم پیمانان اروپایی (
بریتانیا ، آلمان ، فرانسه ) هنوز به
اجماع دست نیافته اند که در برابر ایران چه
کاری را انجام بدهند و آمریکا هم معتقد
است که اروپاییان بیش از حد در برابر ایران
نرمش نشان می دهند و اروپاییان معتقدند که
آمریکا بیش از حد سفت و سخت گرفته است . و
از دیگر سو مشکلی دیگر نمایان شده است و آن
عراق و سوریه هستند که بر این باورند که
ایران به شدت در عراق دخالت
خواهد داشت .
اما
در بین همه این مسایل ، ایران در بین
" بنیاد گرایان و میانه رو ها " تقسیم
شده است . و این مساله در سال 1921 با کودتای
رضا پهلوی آغاز شد و در سال 1925 متحد
کردن ارتش شاهنشاهی ، اختیار امور را در دست
گرفت و خود را شاه ایران نامید.او روابطش
را با انگلستان در مساله نفت از سال 1901
آغاز کرده
بود. تغییرات فرهنگی و قضایی مانع از تاثیر زیاد روحانیون
مسلمان شد.کم کم فضای باز ایجاد شد و قوانین
اندکی اعتدال یافت و
زنان بیشتر از آن اجباری به حفظ مساله حجاب نداشتند . وقتی
که رضا شاه به آلمان آمد تا با نفوذ روسیه
مقابله و مبارزه کند ، با ائتلاف روسیه و
انگلستان در سال 1941 از سلطنت خلع شد . و
فرزندش ، محمد رضا پهلوی ، بر
تخت پادشاهی نشست و همچنان ادامه تغییرات اجتماعی را دنبال
کرد.پس ازآن چهره ناسیونالیستی « محمد مصدق »
به مجلس ایران وارد شد. در سال 1951 ، مجلس
لایحه مصدق را مبنی بر ملی شدن صنعت نفت
ایران تصویب کرد و شاه مصدق را به عنوان نخست
وزیر ایران انتخاب کرد. آمریکا و بریتانیا رفتار
و شیوه ملی شدن صنعت نفت را
مشابه دیگر شرکت های نفتی اروپا یی در خاورمیانه قلمداد کردند و
زمانی که قدرت مصدق فزونی یافت ،قدرت
شاه رو به زوال
نهاد و در اوت سال 1953 تبعید شد و سازمان " سیا
" و همتای بریتانیایی خود ، حرکت ارازل
و اوباش و چماق به دست ها را در خیابانها آرایش
دادند تا این تفکرخاص تزریق شود که با ملی
شدن صنعت نفت اوضاع وخیم تر شده است و با
دامن زدن این سیاست ، مصدق را از قدرت
برکنار کردند
و شاه دوباره به ایران بازگشت و بر تخت سلطنت نشست و او دیگر
شاه اصلاح گر اجتماعی نبود و موضعی تند در پیش
گرفته بود . او ابتدا مساله اصلاح ارضی را مطرح
کرد و سپس تسهیم سود صنعتی را.
شاه
زمینه را برای نفوذ سمبل های فرهنگ مدرن و
نوین ، مانند فیلم ها و حضور زنان با لباس
های غربی و جین آبی رنگ ؛ مهیا کرد.
نیکسون رئیس جمهور ، مسئول سازمان "
سیا " ، ریچارد هلمز ، را به عنوان سفیر
ایلات متحده به ایران فرستاد تا با همکاری
سازمان جاسوسی " موصاد " ، بهتر
سنگ بنای پایه ریزی " ساواک " -
سازمان جدی اطلاعات شاه - گذاشته
شود.سرانجام بنا به اصرار و پافشاری شاه ، سفیر آمریکا
راضی شد تا ساواک ، سازمان اطلاعاتی داخل ایران
باشد و به تهیه گزارشهای مستقل بپردازد.
عوامل ساواک به جاسوسی در بین دانشجویان
ایرانی مقیم آمریکا پرداخت و هزینه های
بسیاری را برای خرید تجهیزات نظامی و
اطلاعاتی صرف شد . هر اختلاف و تضاد و برخورد بزرگ و
قابل توجهی در مطبوعات غرب منعکس شد و داستانهای سریالی روزنامه ها
به وضوع نشانه روزشماری آخرین روزهای حضور
شاه در ایران بود . این داستانهاو تفسیر ها به طور
واضح در بین افراد اطلاعاتی - امنیتی و
کاخ سفید مورد مطالعه و بررسی قرار نگرفت ؛ جاهایی
که گرایش و تمایل آنها بیشتر برای نادیده گرفتن و اهمیت ندادن
به همه چیزبود ، چیزهایی که شاید نوعی دانش
عرفی باشد و همگان باید از آن باخبر باشند ،
اما همان چیزها مهر " کاملا محرمانه
" می خورد. اگر چه " سازمان سیا
" در ماه اوت1978 سال اظهار داشت که ایران
نه در وضعیت انقلاب است و نه در حالت پیش از آن
قرار دارد ! " و آژانس دفاع و جاسوسی
در ماه سپتامبر
در سال 1978 اعلام کرد که : شاه چنین به نظر می رسد که
تا ده روز آینده همچنان به طور فعال در مسند
قدرت حضور داشته باشد.
کارتر
در کنفرانس
خبری خود در 12 دسامبر سال 1978 گفت که : کاملا انتظار دارم
که شاه همچنان بر این مسند قدرت در ایران
باقی بماند " ؛ اما در فوریه سال 1979 شاه تخت پادشاهی را
بدرود گفت
وحکومت بنیادگرایان و مسلمان رادیکال قدرت
را دست گرفتند. در ماه نوامبر سال 1979
و چماق به دست ها و جمعی از لات ها و
ارازل سفارت آمریکا را در ایران اشغال
کردند و کارکنان
را تا ژانویه سال 1981 گروگان گرفتند.
و این شکستی
بود برای سازمان اطلاعات و امنیت تا ماه نهم همان سال.
گری سیک ، مسئول شورای عالی امنیت درباره ایران
در سال 1979 ، تشریح کرد که نارسایی و ضعف و نقصان ساختار سیستم
در توجه به منابع و مشاهده ها و اطلاعات ، علت
امر بود.امروزه میانه ها روهای ایرانی کم کم
قدرت را به دست آوردند ، اما محدودیت های
روحانیون محافظه کار است که نحوه عملکرد ها را
معین می کند وامید آمریکا به پیروزی و
تسلط میانه رو ها است و این شانس خیلی بیشتر از
دیگر مناطق خاورمیانه است .و شاید این
همان چیز ی باشد
که جرج بوش در عراق می خواست ، اما به دست نیاورد و شاید در
ایران با هزینه کمتری به دست آورد.و اولین قدم خوب آن
است که روابط
دیپلماتیک از سر گرفته شود و این عامل ایجاد روابط
گسترده خواهد بود و زمینه را برای حضور آمریکا
در دوباره داشتن روابط اقتصادی و
فرهنگی فراهم می سازد