يکشنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۸۷ - ۲۰ آوريل ۲۰۰۸

نشانه های آزمون فیصله بخش انتخابات مجلس هشتم

 

عیسی سحرخیز

Aftab_iran@yahoo.com

 

در شرایطی كه انتخابات مجلس هشتم به روزهای پایانی خود نزدیك می شود و حتی     طلایه داران نامزدی انتخابات ریاست جمهوری در گوشه و كنار بازی دست گرمی خود را آغاز كرده اند، حدس و گمان هایی كه در مورد "آزمون فیصله بخش" بودن انتخابات 24 اسفند 86 زده می شد، كم كم در فضاهای سیاسی و مطبوعاتی كشور جلوه و نمود ویژه ای  می یابد.

حتی نحوه ی برگزاری و شمارش آرا و نتایجی كه در مرحله ی دوم انتخابات حاصل       می شود، یا اعلام می كنند نیز اكنون دیگر به گونه ای نیست كه تاثیر چندانی در این جمعبندی سرنوشت ساز داشته باشد- هر چند كه در عرف عادی انتخابات، خالی ماندن 81 كرسی یا به عبارتی 30 درصد صندلی های مجلس كه قرار است تكلیف آنها در روز 6 اردیبهشت 1387 در 98 شهر كوچك  و بزرگ، از جمله تهران تعیین شود، به نوبه ی خود موضوع كم اهمیتی تلقی نمی شود.

اما واقعیت این است كه آنچه بر سر انتخابات پایتخت رفت و پس لرزه هایش چنان بود كه حتی پایه ی وزارت ساكنان برج آجری خیابان فاطمی را سست كرد، نشان داد كه نه تنها   دیگر نمی توان انتظار برگزاری انتخابات "ْآزاد، سالم، منصفانه و رقابتی" را در ایران داشت، بلكه مشاركت در انتخابات به ویژه در تهران و كلان شهرها به دلیل عدم امكان "نظارت لازم"، "صیانت از آرای مردم" نیز به دلیل دخالت ها، تقلب ها و رای سازی های گسترده، بی معنی است. به این دلیل كه حتی دیگر چون انتخابات ریاست جمهوری گذشته  نمی توان مانند آقای هاشمی رفسنجانی خطاب به افكار عمومی گفت كه به دلیل عدم رسیدگی به شكایات و تقلب ها، تا اطلاع ثانوی تنها راه  ممكن "پناه بردن به خداست".

اما این تنها دست آورد سیاسی این انتخابات نیست. انتخاباتی فرمایشی یا در واقع انتصاباتی كه پیش و پس از برگزاری آن قضاوت های خود را در سطوح مختلف مذهبی و سیاسی و در رفتار عمومی ملت ایران، در مقام گفته و عمل، جلوه گر ساخت. از سخنان منتقدانه ی  آیت الله العظمی منتظری كه قبل از برگزاری انتخابات در مجكوم كردن " رد صلاحیت های فله ای" دست اندركاران برگزاری انتخابات مجلس گفت كه " یکی از مسائلی که امروز مطرح است انتخابات و رد صلاحیت های زیادی است که انجام شده و بسیار باعث تاسف است. مخصوصاً اینکه می گویند؛ التزام عملی فرد به اسلام ثابت نشده که من نفهمیدم این عدم التزام عملی به اسلام را از کجا می فهمند. همه ما اعتقاد به خدا و پیغمبر(ص) و ائمه(ع) داریم، نماز می خوانیم و روزه می گیریم و به احکام اسلام پایبندیم؛ حال با چه معیاری تشخیص می دهند که عده یی التزام عملی به اسلام دارند و عده یی ندارند؛ که با این رد صلاحیت های گسترده جور در  نمی آید. اگر واقعاً سال اتحاد ملی است باید به نحوی عمل کنید که همه ملت با هم باشند نه اینکه عده زیادی را که اکثراً از نخبگان جامعه هستند رد صلاحیت کرده و بگویید التزام عملی آنها به اسلام احراز نشده است". ایشان بعد از انتخابات نیز در سخنان و مصاحبه های متعدد نتایج حاصله را به ویژه در حوزه تهران زیر سوال برد. این قضاوت را در رفتار سیاسی عامه ی مردم، به خصوص اكثر ساكنان كلان شهرهای ایران، هم می توان به راحتی مشاهده كرد؛ چون تنها نیمی از مردم كشور در پای صندوق های رای رفتند و در شهرهایی چون تهران، اصفهان، شیراز و مشهد میزان مشاركت مردم به سطح  25 تا 28 درصد افت كرد.

اما در فضای سیاسی جامعه قضاوت ها و واكنش ها از حدت و شدت بیشتری برخوردار بوده  است كه در واقع نتیجه ی عملی "آزمون فیصله بخش" انتخابات 24 اسفند را نشان     می دهد. این نتیجه را حتی  می توان در رفتار عملی، نه رسمی و اعلام شده ی سید محمد خاتمی و دوستان و یاران نزدیكش مشاهده كرد كه به صورت عدم رقابت جدی و مشاركت همه جانبه در دور دوم انتخابات تهران جلوه گر شد و نام ستاد ائتلاف "یاران خاتمی" را به تاریخ سپرد. این منش و روش به زبان سیاسی خاص ایران، حركتی اعتراض آمیز در  قبال چگونگی شمارش آرا، اعلام نتایج و رسیدگی به شكایات انتخابات 6 اردیبهشت 87، به ویژه در شهر تهران است. اعتراضی كه به دلیل ملاحظه كاری و محافظه كاری خاص 10 نامزد اصلاح طلب پایتخت در میان افكار عمومی داخلی و خارجی نمود و بروز چندانی پیدا نكرد. دلیل آن هم روشن بود، دریافت یك پیام صریح و قاطع برآمده از بیت رهبری؛ "كناره گیری از مرحله ی دوم انتخابات معنایش ایستادن در برابر نظام است!". اتهامی كه درظاهر كسی را یارای ایستادن در برابر آن یا برگرداندن چنین اتهامی به سمت و سوی "منحرف كنندگان انقلاب" و "پایمال كنندگان خون شهدا" و همچنین نقض كنندگان اصول دموكراتیك "قانون اساسی ایران" و به خصوص زیر پا گذارندگان "آزادی" و "جمهوریت" نظام نبوده است.

سه هفته پیش از برگزاری انتخابات از جانب نویسنده این نكته مطرح شد كه "باید توجه داشت كه شركت كردن یا نكردن در انتخابات پایان سیاست و سیاست ورزی در ایران نیست، اما اگر رهبران و بازیگران سیاسی بد بازی كنند، می تواند برای بسیاری، به ویژه جوانان،  پایان و ختم بازی اصلاحات باشد". نكته ای كه متاسفانه در آن زمان چندان جدی گرفته نشد. اما، اكنون در شرایطی كه نتایج این "آزمون فیصله بخش" روز به روز روشن تر می شود و در محافل روشنفكری و سیاسی بحث بر روی آن آغاز شده است، زوایای دیگری از آن را   می توان از زبان اصلی ترین تئوریسین اصلاحات به گونه ای دیگر شنید و بر تاكیدهایش توجه كرد.

سعید حجاریان در مصاحبه ای كه روز پنجشنبه 29 فروردین در "ویژه نامه ی آخر هفته"ی روزنامه "اعتماد" منتشر شد، در پی هفت دلیل اصلی كه برای "مشاركت اندك مردم"‌ در انتخابات مجلس هشتم برمی شمارد، بحث ضرورت "تعلیق انتخابات و مشاركت در آن" و تعطیل كردن فعالیت "نیروهای سیاسی" تا زمان بروز و وجود "نیروی اجتماعی" مناسب را مطرح می كند. او در برابر این سوال كه "شما با این دلایلی که برشمردید، شرکت نکردن در انتخابات را قابل توجیه می دانید؟" این گونه استدلال می كند:

"بحث من در بستر بزرگ تری می گنجد. حرف من این است اگر نیروی اجتماعی باشد، نیروی سیاسی هم هست و می شود انتخابات هم برگزار کرد و در آن مشارکت داشت. در عین حال خیلی هم به پارلمانتاریسم در ایران اعتقاد ندارم بلکه معتقدم کار سیاسی فقط انتخابات نیست. صدها نوع کار سیاسی می شود تعریف کرد که یک نوع آن انتخابات است. بحث من این است همان طور که در بحث اصلی ام در «حاکمیت دوگانه» گفته ام، اگر مشروعیت مردمی نظام اینقدر توان داشته باشد که بروز پیدا کند، حاکمیت به ناچار دوگانه می شود و در غیر این صورت، به حاکمیت یکدست می رسیم. من معتقدم باید آماده بود در مواقعی که جنبش ها و نیروهای اجتماعی قوی هستند، بلافاصله در انتخابات شرکت کرد. حوادث 30 تیر 1331، دوران دکتر مصدق، زمان مشروطه و دوم خرداد نمونه های اصلی مقاطعی است که نیروی اجتماعی بروز یافته است. ما باید برای چنین شرایطی آماده باشیم و به همین خاطر شرکت در انتخابات را به طور کامل رد نمی کنم."

حجاریان در این چارچوب به نیروهای سیاسی توصیه می كند كه در شرایط كنونی، و تا زمان فراهم شدن امكان "بروز و ظهور نیروهای اجتماعی"، به راهبرد "صبر و انتظار" روی آورند. شاید این نظر، وجه سیاسی همان توصیه دینی باشد كه رهبران مذهبی سرشناس كشور، چون آبت الله العظمی منتظری طی ماه های اخیر به نیروهای سیاسی داشته اند.  توصیه ای كه ترجمانش  قرائت مكرر سوره ی "العصر" توسط ایشان است در نماز عید فطر  و دیدارهای سیاسی اخیر و تاكید فراوان آیات پایانی این سوره؛ "تواصوا بالحق" و "تواصوا بالصبر".

آیا "آزمون فیصله بخش" انتخابات مجلس هشتم تنها همین یك نتیجه داشته است و آن "تعلیق و تعطیل" فعالیت سیاسی" و " مشاركت در انتخابات" تا زمان "بروز و ظهور نیروی اجتماعی" بوده است؟ یا نه، در میان جریان های سیاسی و اجتماعی دیگر نیز نتایج آن متفاوت بوده است و دیگر شخصیت های حقیقی و حقوقی نیز در "انبان تجارب سیاسی" خود   اندوخته هایی گوناگون ذخیره كرده اند، تا روزی در مقابل عمل گذشته چراغی باشد فراروی آینده؟

 

شنبه 31/1/1387