‍‍‍‍پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۷ - ۲۱ اوت ۲۰۰۸

(از یاد نمی بریم)

 

 

بوی حیرت کبوتران

 

پاسخی برای هیچ عطرپیراهنی نیست

چکمه هایی سیاه،

 با زبان های کنده شده

چمدان هایی سفید را،

پر از گریه و خداحافظی،

برابر دروازه ها ی سنگی می چینند.

باد، بوی حیرت کبوتران را دارد.

***

سوگ

 

راه خاوران هم که بسته باشد

من پسین پنج شنبه ها

هر شهریور پریشان و پر پر که بیاید

می روم شیراز

کوچه های نی و نیشابور

کنار خانه ی عین القضات آتش گرفته ی همدانی

 گریه می کنم

و با کلمه های سبز

برای برهنگان

 پیراهن می بافم

***

 

آی!

 

کمی ماه  و کلمه و کبوترکو

ببرم کنار کوچه ی پریشان پنج شنبه

برای محمد و پروانه و دیگران.

***

گزارش

 

بگو: به باد

به باران

بگو : به هدهد

به هوبره

که ساعت

 در  پنج و پنجاه و پنج دقیقه

 ایستاد...

 وقتی که خواب خاوران را

به خم خنجر

 شکافتند

و چمدان ماه

پر از پیراهن کشتگان بود.

***

سبز باشید