‍‍‍‍چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۸۷ - ۲۳ ژوئيه ۲۰۰۸

توضیح در باره یك احضاریه

 

شهناز غلامی

 

طبق احضاریه ای كه به من فرستاده شده است من باید در 13/6/87 در شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی تبریز برای محاكمه به اتهام "تبلیغ علیه نظام" مورد محاكمه قرار گیرم - كه البته از نظر خود من كه شاهد سركوب ها، زندان ها ، شكنجه ها و حذف های فیزیكی دوستانم بوده وهستم. این موضوع چندان مهم و پر اهمیتی تلقی نمی شود چراكه این كمترین هزینه ای است كه یك انسان آزاد و عاشق زندگی برای رسیدن به مطالبات حق پرستانه ، برابری طلبانه و آزادیخواهانه خود می تواند بپردازد:

"زندگی زیباست ای زیبا پرست "

"زنده اندیشان به زیبایی رسند"

" آنقدرزیباست این بی بازگشت"

"كزبرایش می توان از جان گذشت"

                                                                                               (مولوی)

 

البته گفتنی ام كه این اولین باری نیست كه من به عنوان یك منتقد سیاسی- اجتماعی برای محاكمه به دادگاه برده می شوم ، قبلا نیز در سال 1368 مرا به همراه پنج تن از دوستان همفكرم به دادگاه برده اند و درآنجا "آقای هشیار" قاضی وقت، مرا به هشت سال حبس تعزیری محكوم كرد كه من بعد از تحمل بیش ازنصف حكم صادره ،از زندان  تبریزآزاد شدم و بعد از آزادی ام از زندان توسط كمیته انضباطی دانشگاه به محرومیت از تحصیل نیز محكوم گردیدم و بعد از آن نیز از كلیه فعالیت های اجتماعی منع شدم و از آن روز تا به امروز به دلیل مبارزات  سیاسی ام در شرایط سخت و ناعادلانه ای بسر می برده و می برم ولی هیچ  كدام از این مشكلات و سختی ها  مانع از آن نگردیده تا من به حیات مستقل وآزاد خودم نپردازم و اعتراضم را در شرایط مقتضی  به زبان های مختلف كه  یكی از آنها زبان نوشتن است ؛فریاد نزنم . 

دلایل متعددی می تواند برای ارسال این احضاریه وجود داشته باشد كه از جمله می توان به موارد زیر اشاره داشت:

 

  • مورد اول ترس حاكمیت سلطه از نشر اخبار مربوط به حركت های اعتراضی است به این معنا كه آنها نمی خواهند تا جریان سركوب ها ، حذف های فیزیكی ، شكنجه های روانی و جسمی كه نسبت به آزادیخواهان ، برابری طلبان و هویت طلبان اعمال می شود در هیچ رسانه داخلی و خارجی منتشر شود .چراكه در صورت افشاء زیر پوست بسیاری از این وقایع كه در شهرهای مختلف اتفاق می افتد، رژیم توتالیتر حاكم بر سرزمین مادری ما منفور مردم بزرگ آذربایجان و سایر مناطق كشور می شود و از سوی مجامع جهانی نیز به زیر سوال برده می شود ومجبور می گردد تا ازطرف سازمان های حقوق بشری به نقض حقوق بشر متهم شود چنانكه اخیرا سازمان عفو بین الملل در گزارشی اعلام كرده است:

" طی سال گذشته حداقل 24 نفر درهر هفته  اعدام و بیش از 64 نفر محكوم به مرگ شده اند و ایران با 317 اعدام دراین سال رتبه دوم را دراین زمینه دارد .

این در حالی است كه بنا به گزارش عفو بین الملل تعداد اعدام ها در ایران در سال پیش از آن 177 نفر بوده كه امسال به 317 نفر افزایش یافته است . سیاست  اعدام در رژیم اسلامی همواره مورد انتقاد گروه های حقوق بشر در جهان بوده است. در سپتامبر سال 2007 مجمع عمومی سازمان ملل با اكثریت آراء قطعنامه ای را تصویب كرد كه بر اساس آن مجازات اعدام باید برچیده شود. اما بسیاری از كشورها نظیر ایران آن را اجراء نكرده اند." 

...كه البته آوردن نمونه هایی از این نوع رفتارهای خلاف كنونسیوان های خارجی را در كارنامه سیاه عملكرد مسئولان رژیم اسلامی  را فراوان میتوان مثال آورد .

 

  • دلیل دیگری كه برای این مورد می توان عنوان كرد، مسئله ایجاد ترس و بیم  ورعب دربین فعالان جنبش های مختلف همچون جنبش دانشجویی ، زنان و هویت خواهی است كه دستگاه سركوب رژیم می خواهد تا با افزایش سركوب ها، فشارها ، و تهدیدها، و زندانها ،‌اعدام ها و ....جلوی رشد وبارور شدن مطالبات مدنی مردم را سد كند تا اینكه دیگر كسی جرات در خواست مطالبه ای را درهیچ زمینه ای نداشته با شد.

امروزدرتمامی كشور بویژه درآذربایجان ما با حجم بالایی از سركوب ها غیرانسانی روبروهستیم درطی یك ماه بعد از یك خرداد سالگرد-اعتراض مردم آذربایجان به توهین روزنامه ایران- چندین تن از فعالان حركت ملی آذربایجان توسط نیروهای سركوبگردر درگیری های متفرقه و نیزدرشكنجه گاه های اداره اطلاعات تبریز كشته شده اند:

شهادت "قادر صدیقی " ومصدومیت شدید دوستانش در جاده سنتو تبریز توسط نیروهای امنیتی و انتظامی .

مرگ دلخراش فعال با سابقه تبریزی "فرهاد محسنی"  در زیر شكنجه عوامل اطلاعاتی و تهدید خانواده اودرخصوص عدم اطلاع رسانی حادثه پیش آمده یكی ازتراژدیك ترین حوادث چند هفته گذشته درَآذربایجان محسوب می شود به گفته یكی از اعضاء خانواده او، فرهاد به احتمال بسیار زیاد بر اثر شوك الكتریكی كه به خاطرگرفتن اعتراف به او وارد كرده اند ، جان خود را دست داده است.   

 

شهادت "حاج افشین عرفان خسروشاهی "از دیگر فعالان حركت ملی آذربایجان كه بعد ازشكنجه های دردناك فراوان در محل كارش او حلق آویزكردند.

 

مرگ  دو نفر موتور سوار در استان اردبیل كه به دلایل امنیتی خانواده آنها از ذكر نام فرزندانشان ابا می ورزند .

 گذشته ازقتل های زنجیره ای اخیر كه با بی رحمی ددمنشانه  ای در

در آذربایجان صورت گرفت است تعداد زیادی از فعالان در زندان های رژیم تحت ناعادلانه ترین شرایط ممكن به سر می برند. كه اسامی تعدادی از آنها به شرح زیر می باشد:

اكبر حسن زاده ، جمشید زارعی ، امیر بنایی سابق ، حسن اسدی ، مهدی نجاری شربیانی ، محمد قراملكی ، حامد رضایی ، علی صدیقی ، كمال اشرفی ، احد رضوی ، عسكر اكبرزاده ، حسین حسینی ، ابراهیم جعفر زاده و ...  

 

در یك برآورد كلی می توان مدعی شد طی هفته های گذشته به دلیل حجم بالای برخورد های غیر انسانی اعمال شده نسبت به  فعالان سیاسی ،‌حقو ق بشری ،  روزنامه نگاران در مناطق مختلف آذربایجان؛  سازمان هایی كه مدافعان حقوق بشر محسوب می شوند با نگرانی بیشتری روند نقض حقوق بشر در منطقه آذربایجان رادنبال كرده اند. سازمان عفو بین الملل از جمله این نهادها ی مدنی است كه از رژیم اسلامی درخواست كرده است تا روند تزایدی  سركوب فعالان ناراضی متوقف نماید. گفتنی است این نهادهای حقوق بشری ، وزارت اطلاعات و قوه قضاییه را متهم ساخته اند كه روند دادرسی عادلانه را دربرخورد با متهمان نادیده می گیرند.

 وجود چنین فجایعی در جامعه بحران زده ما لزوم تمركز بیشتر رسانه های آزاد را بسیار جدی تر می كند.

 

دشمنان خدا و خلق و آزادی  با عقول ناقص و بیمارازویروس تمامیت خواهی و انحصارگی خود گمان می برند كه اگر مبارزان راه رهایی و برابری را مورد آزار و اذیت قرار دهند دیگر كسی جسارت " نه " گفتن را ، جسارت اعتراض و انتقاد ورزیدن را نخواهد داشت ؛ حال آنكه چنین تصور خامی در مورد ملت بزرگ ما یك اشتباه استراتژیك است كه  دشمنان ما  مرتكب می شوند.چراكه با تشدید فضای امنیتی در مناطق مختلف نفرت مردم روز به روز از رژیم خودكامه حاكم بیشتر و بیشتر می شود آنها گمان می كنند كه با این روش سركوب كه در پیش گرفته اند جلوی انفجارات بزرگ سیاسی را در مناطق مختلف خواهند گرفت حا ل آنكه زلزله سیاسی منظور نظر فعالان حقوق بشرو آزادیخواهان این سرزمین است؛ دیر زمانی است كه دارد خودش را نشان می دهد.

ما مردم مبارزی هستیم وازتجربه های تاریخی خود آموخته ایم كه هرگز دربرابر ظلم و نابرابری و استبداد مذهبی وغیر مذهبی تسلیم نشویم ما در گذر از گذرگاههای پر مخاطره حیات دینامیكی خود آموخته ایم كه چون سرو ایستاده زندگی كنیم و چون سروایستاده بمیریم .

 

ما گر ز سربریده می ترسیدیم

درمجلس عاشقان نمی رقصیدیم