شنبه ۳۱ فروردين ۱۳۸۷ - ۱۹ آوريل ۲۰۰۸

وضعیت در ایران

برگردان متن سخن‌راني دكتر ابراهیم یزدی در موسسه‌ي خاورميانه‌ي واشينگتن

۱۶ فروردین ۱۳۳۶

 

1)      مقدمه

الف) ایران در موقعیت گذار از یک جامعه‌ي سنتی به یک جامعه‌ي مدرن است. این فرآيند مدرنیزاسیون
 ( نوين‌سازي ) سیاست و اقتصاد که حدوداً 150 سال پیش آغاز شد، با انقلاب 1357 (1979 ) تسریع يافته است.

ب) فرهنگ ایرانی را می‌توان داراي دو بعد توصيف كرد: ملیت و مذهب یا ایرانیت و اسلامیت. این دو آن‌چنان در هم تنيده‌اند که جدا كردن آن‌ها تقريبا ناممكن است.

پ) یکی از پرسش‌های بنيادين پيرامون فرآيند مدرنیزاسیون در ایران، سازگاری یا ناسازگاری اسلام با برخي مفاهیم مدرن مانند حقوق طبیعی بشر، دموکراسی و مفهوم ملت و دولت است.

محافظه‌کاراني که به هنجارهای سنتی گرايش دارند، بر ناسازگاری دموکراسی با قرائت خود از اسلام اصرار مي‌ورزند و دموکراسی را نوعی کفر می پندارند.

اما مسلمانان روشنفکر، کم و بیش، قویاً اعتقاد دارند که جهان بینی اسلامی، از جمله آگاهی بشر در زمینه‌ي حقوق و آزادي‌هايش، با عناصر  بنيادين دموکراسی سازگاری دارد.

متفکران روشنفکر مسلمان بر این باورند که برای  نهادينه‌ شدن مفاهيم مدرنیته، از جمله دموکراسی، مفاهیم بايد با فرهنگ ملی عجين شده و بومی گردد.

اکنون بياييد آن‌چه در ایران پیش و پس از انقلاب 1357(1979 ) رخ داده است را به طور خلاصه بررسی کنیم.

 

2)      ساختار سنتی قدرت سیاسی در جامعه ایران در سده‌هاي پيشين دارای دو رکن بسيار هماهنگ و متعادل ( متوازن ) بوده است: شاه و روحانیت.

         شاه متکی به نیروی نظامی و روحانیت بهره‌مند از نفوذ عميقا ريشه‌دار در میان توده‌ها بوده است.

     روابط دروني شاه و روحانیت و روابط هر يك از آنها با مردم ایران، همواره به گونه‌اي بوده است که در صورت درگیری بین شاه و روحانیت، شاه همواره از روحانیت شکست می‌خورده است.

          از سوي دیگر، روحانیت به ندرت مستقیما حکومت ‌کرده است.

 

3)   در  سال 1960 ميلادي، درگیری بین شاه و روحانیت به وقوع پیوست. شاه از درس‌های تاریخ در مورد توازن قدرت (ميان شاه و روحانیت) غفلت كرد و به جای جستجوي راهي برای تعامل با روحانیت، به صورت فعال و آشکار به رويارويي با روحانیت پرداخت و نتیجتاً هرگونه امكان و فرصت آشتی را از دست داد.

در نتیجه، روحانیت به جنبش ضد استبدادی که پيشتازان آن عمدتا روشنفکران بودند، پیوست که به سرنگونگی شاه انجامید.

 

4)      در پیروزی انقلاب ایران سه نيروي عمده‌ي سیاسی مشارکت داشتند :

الف) روحانیت

ب) روشنفکران مسلمان

پ) روشنفکران سکولار

 

    5) گروه اول، روحانیت، دارای شايستگي‌هاي ویژه‌ای به شرح زير بودند که به پیروزی انقلاب کمک کرد و در عین حال به تثبیت قدرت آن‌ها پس از انقلاب انجامید :

الف) روحانیت دارای نفوذ ریشه‌‌دار در بین توده‌های مردم هستند. برای درک اثرگذاری اين نفوذ باید به دو نکته توجه داشت :

نکته اول – هر چند شاه موفق به مهار و خنثی‌سازی تمامي مخالفان روشن‌فکر سیاسی شد، اما در مهار کامل روحانیت و تعطیلي موسسات مذهبی، با شکست مواجه شد.

نکته دوم : چندين هزار موسسه‌ي فعال و مستقل گوناگون ، مانند مساجد در سراسر کشور وجود دارند.

تعداد روحانیان 160000 نفر برآورد می‌شود. همه‌ي روحانیان در مدارس علوم دینی با برنامه‌های آمـــــوزشی هماهنگ، تحصیل کرده‌اند که منجر به یک ایدئولوژی هم‌گون شده است.

این خصوصیات از ابزارهاي مهم در بسيج توده‌ها و كشاندن آنان به صفوف و ستادهاي جنبش ضد استبدادی بودند.

 

6)         روحانیت نیز، با غفلت از درس‌های تاریخ، با در دست گرفتن مستقيم حكومت مرتکب اشتباه بزرگ تاریخی شد. روحانيان دارای شایستگی‌های لازم برای حکومت کردن نبودند. با وجود تسلط سنتی روحانیان بر توده‌ها، آنها فاقد دانش و ادراک پیچیدگی جامعه‌ي انسان معاصر و  نهادهايي بودند که هنجارهای جامعه و اقتصاد را هدایت می‌کرد.

در حالي که ساختارهاي اقتصادي، سیاسی و جامعه شناختی معاصر در مقایسه با جوامع سنتی از پیچیدگی‌هایی برخوردارند، مرجع مورد نظر روحانيت برای حکمرانی، حکومت به شیوه‌ي  منسوخ خلافت است.

این نوع حكمراني مبتني بر فهمي از موضوعات اجتماعي- سياسي و اقتصادي است كه در آغاز تاریخ اسلام در يك جامعه‌ي بسيار ساده بدون ساختار اجتماعي پيچيده، معنا و موضوعيت داشت.

در حالي كه مفاهیم دولت ، ملت و ساخت دولت- ملت، تغییرات عمیقی در ماهيت حکومت و  نهادهاي وابسته به آن ایجاد کرده است, بسیاری از روحانیان بر این باورند و اصرار دارند که با اجراي فقه سنتی، بدون بازنگری مناسب، مي‌توانند امور امروزي يك جامعه‌ي مدرن را اداره كنند.

 

  بسياري از روحانیان درك نمي‌كنند که فقه سنتی، محصول جانبي مردم و واقعیت‌های اجتماعی و اقتصادی جامعه سنتی است.

"شریعت" در بستر فقه، اگر با نیازها و انتظارات جامعه معاصر تطبیق نيابد، بی‌معناست.

علاوه بر این برداشت و نتایج حاصل از آن، روحانیت در مجموع، اصول ابتدایی حکومت دموکراتیک و پیش‌نیازهای آن از جمله حقوق و آزادی‌های مردم، مفهوم شهروندي، ضرورت اصل تفكيك قوا كه قالب مدرن آن، نتيجه‌ي تحول قرن‌ها موازنه‌ي قدرت بین فرمانروا و فرمانبر است را نپذيرفته است.

بدين ترتيب روحانیان حاکم  نمي‌توانند دكترين‌ها و سیاست‌هایی را به جامعه عرضه كنند كه بتوانند به ايجاد اشكال ماندگار خدمات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بيانجامد که مردم ما سخت به آن‌ها نیازمندند. 

بخش قابل توجهي از روحانیون همچنین فاقد درک امور امروزي جهان, همچون جهانی شدن سیاست‌ها، فرهنگ و اقتصاد مي‌باشند، به ویژه در برهه‌اي که تحول روابط بین‌المللی ، وابستگی متقابل و همکاری برای رفاه همگان را تجويز مي‌كند.

در نتیجه‌ي ناكامي‌هاي روحانيان، نفوذ ريشه‌دار آنان در ميان توده‌ها به ميزان فاحشی كم‌رنگ شده و اين امر موقعیت اجتماعی و سیاسی این طبقه را متزلزل ساخته است. افزون بر این، ناسازگاري برداشت آنان از اسلام با اوضاع و احوال روز، به شکل چشمگیری نوعی احساس ضد مذهبی و یا غیر مذهبی و يا هر دو در میان نسل جدید مردم ما ایجاد کرده است. خشم و عدم رضایت عموم از حکومت روحانیان با شتاب در حال افزایش است.

 

7)   روحانیان حاکم همچنین با قانون اساسی نیز مشکل دارند که به صورت دردسري دايمي برای آنان درآمده است. در برداشت آنان از حکومت اسلامی، جایی برای قانون اساسی وجود ندارد.

 در جریان انقلاب، جو سیاسی چنان بود که روحانیون نمی توانستند  با خواست عموم برای ایجاد یک نظام دموکراتیک در شکل جمهوری مخالفت و از پذيرش قانون اساسی بر اساس حق حاکمیت مردم جلوگیری کنند. نخستین پیش‌نویس قانون اساسی به وسيله‌ي دولت موقت زنده یاد مهندس مهدی بازرگان تهیه و فاقد هرگونه ماده‌اي در ارتباط با موقعیت مقام رهبری بود. مواد ] مربوط به ولايت فقيه [ بعدها بدون تفکر دقیق و بدون در نظر گرفتن موادی که برای یک سیاست و دولت منسجم لازم است، به قانون اساسی اضافه شد. نتیجتاً قانون اساسی از وجود مواد متناقض رنج می‌برد.

از یک سو، قانون اساسي مبتنی بر حاکمیت ملت است و از سوي دیگر شامل قدرت مطلق و نامحدود برای رهبری است.

در نتیجه، روحانیان حاکم، در عين حالی که نمی‌توانند کل قانون اساسی را رها کنند، آن موادي را كه در آن‌ها حقوق مردم ما تصريح می شود را یا نادیده می‌گیرند و یا مورد نقض قرار می‌دهند. این یکی از سرچشمه‌هاي اصلی بحران‌های سیاسی حاضر در جمهوری اسلامی ایران است.

 

البته، هدف كنوني جنبش اصلاحات در ایران، کم و بیش، تغییر ساختار حقوقي قانون اساسی نیست، بلکه در پي ایجاد یک نیروی سیاسی مردمی به عنوان منبع فشار بر حاكمان  است ، تا آنان خود را در محدوده‌ي قانون اساسی به ویژه موادی که مربوط به حقوق و آزادی‌های مردم ماست، مقيد سازند.

 

8)         و اما، موانع جدی بسیاری بر سر راه دموکراسی در ایران وجود دارد. ما بر این باوریم که دموکراسی کالايي نیست که بتواند به وسيله‌ي قدرت‌های خارجی وارد و يا صادر شود. دموکراسی یک فرآيند آموختني  فطري است که می‌باید از درون سرچشمه گيرد و نه از بیرون. یادگیری دموکراسی ، یعنی پذیرش سرشت کثرت‌گرایی در جامعه‌ي انسانی، مدارا، سازگاري و همکاری با یکدیگر، صرفنظر از باورها و گرایش‌های سیاسی.

البته، دموکراسی را در کلاس‌ها نمی‌توان آموخت، بلکه باید آن را در هم‌كنشي‌هاي سیاسی و اجتماعی و در برخورد بین گروه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیکی آموخت.

برای آن که دموکراسی در جامعه‌ای موفق شود و ریشه بدواند، نه تنها افراد آزاد‌انديش و گروه‌های سیاسی باید به آن باور داشته باشند، بلکه محافظه‌کاران نیز باید معترف به مفید بودن آن بوده و به گریز ناپذیری از آن اعتقاد پيدا كرده باشند.

من به دليل حضور طولاني‌ام در صحنه‌ي سیاست ایران و با مشاهده‌ي آن، با اطمینان نسبي می‌توانم بگویم که گروه‌های مختلف، از آزادی‌خواه و اصلاح طلب گرفته تا محافظه‌کار، در حال آموزش مباني دموکراسی هستند. بسياري از تندروها از جمله بعضی از روحانیان برجسته دارند به اين جمع‌بندي مي‌رسند كه برداشت‌هاي اوليه‌ي آنان از مباحثي مانند ملت، دولت، حکومت اسلامی و فقه سنتی متناسب با شرایط معاصر نیستند و نمی‌توانند بدون بازنگری قابل اجرا باشند.

سیمایی دیگر از فرآيند یادگیری دموکراسی در ایران، سیاست‌ها و عملکرد دولت کنونی است. (رئیس جمهور) احمدی نژاد معرف علایق و بلندپروازي‌‌های سپاه پاسداران انقلاب است. سپاه، همراه با ارتش منظم، در جنگ تهاجمی عراق علیه ایران درگیر شد و آن دو در دفاع از سرزمین موفق بودند.

سپاه پاسداران اخیراً از نظر سیاسی بيش از پيش فعال‌ شده و اکنون مدعی حقوقی در اداره کشور است. اكنون بسیاری از اعضاي فعال سپاه پاسداران ، بدون داشتن سابقه‌ي مديريتي لازم و يا شایستگی و فراست، پست‌های برجسته و حساسی را در دولت (رئیس جمهور) احمدی نژاد اشغال  كرده‌اند. احمدی نژاد از حمایت کامل مقام رهبري برخوردار است. عملکرد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی او در حوزه‌ي داخلی و همچنین در روابط بین‌الملل، با هر معیاری، پایین تر از حد انتظار است و حتي برخي از حاميان او را در ميان راست‌گرايان تندرو به زحمت تحت تاثیر قرار داده است. وی و گروهش آخرین کسانی هستند که سعی مي‌كنند آن‌چه را كه محافظه‌کاران تندرو در جهت استقرار حکومت اسلامی در سر داشتند، اجرا كنند. از نظر بسیاری از ما در داخل ایران، سياست‌هاي وی محکوم به شکست است و شکست وی مطمئناً یکی از آخرین گام‌ها در تغییر آرایش سیاسی در ایران خواهد بود.

 

9)      اکنون به بررسي تاثیر اوضاع خارجی و روابط بین‌الملل بر ایجاد دموکراسی در ایران مي‌پردازیم.

پیش‌تر گفتم که دموکراسی کالایی نیست که از یک کشور به کشور دیگر وارد یا صادر شود. با این حال، ما در دهکده‌ي جهانی تازه پديدآمده زندگی می‌کنیم . جنگ سرد پايان یافته است . در دوره‌ي پس از جنگ سرد، برخلاف زمان جنگ سرد، اولویت‌های اقتصادی، نقش مهمي در روابط بین‌المللی بازی می‌کنند، يكي از مهم‌ترین پیش‌نیازهاي روابط اقتصادی دراز مدت راهبردي ، به ثبات سیاسی بايد اشاره داشت. ] امروزه [ تعریف ثبات سیاسی تغییري شگرف یافته است.

در برهه‌اي از دوران جنگ سرد، در بعضی از دروس دانشگاهی پيرامون توسعه، تکیه بر دیکتاتوری، هنجار متعارفي برای دستیابی به ثبات سیاسی بيان مي‌شد.

"هانتینگتن" در دهه‌ي 1970 ميلادي بر این باور بود که اگرچه ضعیف‌ترین دموکراسي‌ها با ثبات تر از رژیم‌های دیکتاتوری هستند، اما سیستم تک حزبی در  نظام‌هاي استبدادي و تماميت‌خواه، برای رشد و ثبات سیاسی مناسب است.

اما پس از جنگ سرد، موجی از دموکراسی در حال گسترش به روی کشورهای سابقاً سوسیالیست و کشورهای جهان سوم است. نتیجتاً می‌توان گفت که مبارزه‌ي طولانی برای دموکراسی در کشورهای سابق جهان سوم، اکنون به پیش‌نیازی برای اولویت‌های استراتژیک اقتصادی در کشورهای توسعه یافته بدل شده است. این بدین معناست که عوامل خارجی دیگر نمي‌توانند فرآيند دمكراسي در كشورهاي جهان سوم را متوقف كنند.

در دنیای امروز، شرايط در دهكده‌ي جهانی وضعيت مناسبي را براي پيشبرد دموکراسی در کشورهای در حال توسعه، فراهم ساخته است.

در اين دهکده‌ي جهانی، روابط بین‌المللي، ارزش و تاثير حاکمیت ملی را نیز دگرگون ساخته است.

با آن كه حاکمیت ملی در منشور سازمان ملل به رسمیت شناخته شده است، اعتبار و احترام این مفهوم، ارتباط مستقیم با تحقق حاکمیت ملت يك كشور و نهادینه شدن دموکراسی دارد.

البته ، نیروهای خارجی تنها در زمانی می‌توانند به تسریع فرآيند داخلي دموکراسی در يك کشور كمك كنند که هم جهت با پیش آمدهای درون کشور قرار گيرند.

ایرانیان اساساً میهن دوست هستند و هرگونه دخالت خارجي در امور داخلی کشورشان را نمی پسندند و قبول نمی‌کنند.

 

صراحتاً و صادقانه بگویم كه خط مشي آمریکا در مورد ایران کمکی به آرمان دموکراسی در کشور ما نمی‌كند و بلكه به آن  آسيب مي‌رساند. اين سیاست به یک بازنگری و تغيير اساسی نياز دارد.

 

 

 

10)   نتيجه‌گيري

در جمع‌بندي، پيامد تحولات اخیر سیاسی در ایران و شواهد مرتبط، نشان‌دهنده‌ي جهت تغییرات به سوی دموکراسی است. نارضایتي و خشم رو به رشد  بسیاری از گروه‌های اجتماعی و سیاسی مانند دانشجویان، کارگران، معلمان و زنان از یک سو و به‌ویژه هرج و مرج‌هاي تدریجی اقتصادی، سیاسی به‌ويژه در دوره‌ي اخير می‌تواند اين كشور را به مسير جديدي سوق دهد. محصول جانبی چنین وضعی از روابط، احتمالاً به مجموعه‌ي گروه حاکم فشار خواهد آورد تا به اين جمع‌بندي برسند و بپذيرند که ادامه وضع موجود ناممکن است.

اگر عدم امکان ادامه‌ي وضع موجود از سوي تمام جناح‌های درون حاکمیت پذیرفته شود، آن‌گاه فرآيند تغییرات سیاسی و اقتصادی به سوی دموکراسی آغاز خواهد شد.

مسیر منتهی به دموکراسی، راهي هموار نیست. فراگیری دموکراسی، فرآيندي زمان بَر و نفس‌گير است. نياز به شکیبایی، سخت‌كوشي، پايداري و عشق و ایمان بسیار به راهی دارد که همه برای آن می‌کوشیم.

هنگامی که می‌گویم عوامل داخلی و شرایط بین‌المللی، همه به سود تغییرات دموکراتیک در ایران است، شاید بسیار خوشبینانه به نظر آید. اما من خوش بین هستم؛ هم منطقا و هم قلباً.

مــا راه درازی  را پيموده‌ايم و همچنان راه دراز‌تری در پیش داریم.

به خاطر صبرتان سپاس‌گزارم.