دوشنبه ۴ تیر ۱۳۸۶ - ۲۵ ژوئن ۲۰۰۷

به وعده های پوچ حکومت اسلامی باور نکنید!

 

کوروش گلنام

یکشنبه 30 تیر 1386 ـ 24 ژوئن 2007

 

اگر دولت مردان اروپا و آمریکا کمترین تردیدی کنند که قول های تازه حکومت ایران برای پاسخ گویی به همه ابهام ها در 2  ماه آینده، همه از سر نیرنگ است و "جمهوری" اسلامی تنها به دنبال خرید وقت و ایجاد مانع یرای صدور قطعنامه سوم(در حقیقت چهارم) از سوی شورای امنیت و تحریم های شدید تر است که کمر رژیم را بیشترخواهد شکست، بی گمان بازی را خواهند باخت. شگفت آور رفتار نابخردانه البرادعی است که خودبه وسیله ای در دست حکومت اسلامی تبدیل شده است و پس از گذشت سال ها بازی "مذاکره"، او هنوز نیز حکومت ملایان را درست نشناخته و خوشبینانه به وعده های پوچ این نیرنگ بازان باور می کند!

ایرانیان آزادیخواه نباید بیکار نشسته و اجازه دهند که حکومت اسلامی بتواند از دام وتنگنایی که درآن گرفتار آمده است، به سادگی بگریزد و فردا نیز ادعا کند که کار از کار گذشته است، همه را فریب داده ایم و دیگر نمی شود با ما کاری کرد! آنانکه بیش از همه آسیب می بینند، مردم ایران هستند چرا که اگر این رژیم بتواند به چنین مجالی دست یافته و بازی هایش را پی گرفته و به نتیجه دل خواه خود برسد، پایان کار و رهایی از شر این حکومت برای مردم به مراتب سخت تر می شود.

"ج" اسلامی خود می داند که روز بروز بیشترقافیه را باخته است. وضع در منطقه، که حکومت اسلامی همه سیاست خارجی و امید خود را بر آن و بر گروه های بنیاد گرا و آتش افروز اسلامی که با سرمایه و پول مردم ایران اداره می شوندبنا نهاده است، هیج به سود آنها نیست. حماس با وجود پیروزی درانجام کودتا و برادر کشی(به یاری رهبر معظم و پول ملت ایران)، در انزوای شدید وبی سابقه قرار گرفته است. بخش واقع بین تر فلسطینی ها به سوی صلح با اسرائیل خیز بر داشته است و امروز و پس از بیرون راندن حماس از حکومت، از پشتیبانی گسترده جهانی برخوردار شده است. سوریه نیز پا در هوا است و اگر از آینده خود مطمئن شود، بارها آمادگی نشان داده است که در قبال باز پس گیری بلندیهای گولان ـ به عربی"جولان" ـ (امری که اسرائیل نیز برای نخستین بار بدان تمایل نشان داده است)اسرائیل را به رسمیت شناخته با او از در آشتی در آید. ثبات در عراق با متلاشی ساختن شبکه های ترور و آدمکشی که از سوی سپاه پاسداران آموزش و اسلحه دریافت می کنند و بی بنیه شدن هر روز بیشتر آنها، سرکوب بنیاد گرایان اسلامی در لبنان و... نشانه های بسیار بدی است برای آینده رژیم اسلامی. بی انگیزه نبودکه مذاکره با" شیطان بزرگ" به بهانه مشکل عراق آغاز شد. بی انگیزه نبود که در گفت وگو تازه با البرادعی سخنی از ادامه غنی سازی در بین نبوده است.

البرادعی می پندارد که اگر این کار (حل همه مسائل از سوی حکومت اسلامی وپاسخ به آنچه نا روشن است در 2 ماه)عملی شود، داستان دست یابی به بمب اتمی حکومت اسلامی پایان یافته، او پهلوانی تاریخی شده و ثابت کرده است که به شکلی مسالمت آمیز مسئله دست یابی به بمب اتم از سوی سخت سران در حکومت اسلامی را حل کرده است. پنداری بسیارخام وکودکانه! از سوی دیگر گرفتاری  ودردسر این رژیم که تنها بازی"بمب اتمی" نیست. این رژیم خود می داند که حتا اگر مسئله اتمی اش را نیز با هزار ترفند حل کند، ریشش جاهایی دیگر گیر است. خرابی کار بیش از آن است که با رهایی از تنگنای"بمب اتم"، درست شود. حکومت با پایمال کردن هر روزه حق شهروندی و انسانی در ایران در نزدیک به سه دهه که میلیون ها ایرانی از آن خون بدل هستند، چه کند؟ مگر مردم به این زودی فراموش می کنند؟با پایمال کردن هر روزه پیمان های جهانی و دشمنی ها که با بی خردی های خود برای خود در حهان خریده است، چه کند؟ با گره خوردن دستگاه ولایت و کل سیستم آلوده "ام القرا" در شبکه های ترور و قاچاق جهانی و رسوایی های هر روزه چه کند؟ مگر جهانیان می توانند ترورها، بمب گذاری ها و آدمکشی ها را فراموش کرده، با چنین رژیمی همچنان مدارا کنند؟ و در یک جمله: با آلودگی و پوسیدگی و هرج ومرج دستگاه گندیده ولایت چه کند؟

بزرگترین تهدید برای رژیم همآنا مردم ایران هستند. حکومت اسلامی از هر جا که خیالش آسوده شود، از هراس ازخواست بیشترینه مردم زجر کشیده ایران در مبارزه برای رسیدن به آزادی، نمی تواند آسوده نفس بکشد و خطر هر روز کنار گوشش است.این مردم هرگز نمی توانند با رژیمی که تا امروز همه ساز وکارش را با دروغ، زور، نیرنگ، پنهان کاری،جنایت و خیانت به پیش برده است، به سازش رسیده و از مبارزه برای رهایی خود دست بردارند. می بینیم که در تمام این سال ها هر بار که مجالی پیش آمده است، مردمانی در گوشه ای از این سرزمین پهناور خیزشی داشته و فریادی سر داده اند گر چه هر بار نیز به خاک وخون کشیده شده اند.  با همه این سرکوب ها مبارزه هر روز همچنان هست وپابرجا ست تا آزادی ورهایی نهایی که دیر وزود دارد ولی سوخت و سوز ندارد. مردم امروز ایران به ویژه جوانان(چه زن وچه مرد) با گذشته و پیش از انقلاب تفاوت بسیار دارند. امروز آنها می دانند که چه می خواهند. با برنامه و هدفمند هستند. به دنبال خون ریزی وهرج ومرج نیستندو تا آنجا که بتوانند وممکن باشد، به شکلی متمدنانه و مسالمت جویانه به دنبال آزادی خود و جامعه ایران هستند.

ما ایرانی ها در وضعیت سختی به سر می بریم. جامعه ما در سایه حکومت اسلامی در خطر فروپاشی و نابودی است. بنا بر این من نیز همراه با بسیاری هم میهنان هم اندیش خود، به جامعه جهانی یادآور می شوم که اعتماد و باور به این رژیم آتش افروز، جز  سهل انگاری ای در اندازه یک "دیوانگی"، چیز دیگری نیست.

 

زبان نشانه ها

آشکارترین نشانه برای ارزیابی این حکومت، رفتاری است که با مردم ایران دارد. حکومت گران در تمام شبانه روز حتا یک واژه راست و درست به مردم نمی گویند. همه کس "دشمن" است و همه جا "دشمن" است. دشمن از زبان رهبر معظم از در ودیوار می بارد و تمامی هم ندارد! رفتار با دانشجویان دربند که تنها حق خود را می خواهندو یا با آیت الله کاظمینی بروجردی ویارانش که مورد زجر وشکنجه بسیار قرار گرفته اندو تنها گناهشان این است که با دلیری می گویند که "ولایت فقیه را قبول نداشته" و خواستار" جدایی دین از حکومت و سیاست هستند" را ببینید، و یا کوشش برای اجرای پنهان روش وحشیانه سنگسار را دنبال کنید تا به سادگی چهره حقیقی این رژیم را ببینید. حکومتی که با مردم خود که او را به قدرت رسانده اند(رهبر خود می گوید در خواب هم نمی دیده است که رژیم شاه سرنگون شود چه رسد به اینکه او در روزی درخیالش هم گدشته باشد که دارای مقام های گوناگون و سرانجام رهبر اسلامی آنهم برای "مسلمین جهان"! شود) چنین کند، مطمئن باشید اگر در جهان دستش به جایی بند شود و زمینه ای بیابد به بزرگ وکوچک رحم نخواهد کرد(از آتش افروزی های این حکومت در عراق، افغانستان، فلسطین و لبنان که همه خبر دارند).

 مردم ایران 28 سال است که نامحرم هستند. همه چیز سری است و "محرمانه". مصوبه تازه مجلس را که ارزیابی میزان دارایی های مسئولان حکومتی را "محرمانه" و چنین کاری را"ممنوع" اعلام می کند، ببینید. 2 دهه از پایان جنگ ایران و عراق گذشته است ولی سران حکومت اسلام ناب محمدی، هرگز آنچه حقیقتن پشت پرده گذشته است، با مردم در میان نگذاشته اند چرا که خود خوب می دانند چه جنایت ها انجام داده و چگونه جوانان ساده دل و بارومند مذهبی را به مسلخ برده هزاران هزار از آنها را در پای هدف های شوم خود نابود و یا برای همیشه نا کارآمد و زمین گیر ساخته اند. آنچه از "ناگفته ها" و"اسرار" نیز در این باره تا امروز به بیرون درز پیدا کرده است، در سایه درگیری ها ی درونی بر سر قدرت و کسب جاه و مال ومقام بیشتر بوده است. نمونه این مورد، افشاگری های رفسنجانی و محسن رضایی بر علیه یکدیگر در انتخابات ریاست جمهوری و در باره ورشکستگی کامل در پایان جنگ بود(البته با جان کندن و با همه جانبه نگری کامل از هر دو سو که یکباره بند رابه آب ندهند)که فورن هم با توصیه این وآن و از آن میان کیهان امنیتی شریعتمداری، آتش بارها خاموش شده و "فتیله ها" را پایین کشیدند زیرا اینکار اگر به ژرفنا رفته و آنرا بیشتر "بهم میزدند" بوی گندش جهانی را فرا می گرفت!

تحریم ها پایه ها را لرزانده است ودر جان رژیم نشسته است.

روشن ترین نشانه برای پذیرش این سخن که با وجود ادعاها ورجز خوانی های رهبر و رئیس جمهور او در "بی اثر بودن تحریم ها" و"کاغذ پاره" دانستن قطعنامه ها، تحریم ها دردسر هایی بزرگ و حتا هرج ومرج در حکومت ببار آورده است واگر به استواری پی گیری شده و افزایش یابد، شیرازه حکومت را از هم خواهد پاشید، این است که نخستین خواست حکومت اسلامی و رهبر اندیشمند آن این است که"پرونده از شورای امنیت به آژانس بازگردانده شود".  اگر از تحریم های بانکی و منع  سرمایه گذاری های کلان سخن نگوییم و تنها گرفتاری و مشکل بزرگ جبره بندی بنزین و بی مایگی، ندانم کاری و سر درگمی رژیم را ببینیم، برای درک وضعیت بحرانی رژیم بسنده است. بنا براین اگر بگوییم "شبح قطعنامه تازه دیگری" خواب رهبر و دنباله روان او را آشفته ترنموده است، بیهوده نگفته ایم.

پیشنهادها:

1 ـ به این رژیم امتیاز ندهیدو همچنان سخت بر اجرای خواسته های قطعنامه شورای امنیت پافشاری کنید.

2 ـ گفت وگو ها را آشکار کرده و همه آنچه را که در این نشست ها می گذرد، در اختیار رسانه های گروهی جهانی قرار دهید. این برنده ترین وکارآمد ترین شیوه در برابر حکومت اسلامی است. هیج روشی پیش از گفت و گوی شفاف و آشکار این رژیم را به هراس و در تنگنا نمی اندازد. آزمایش کنید تا درستی این امر بر شما ثابت شود. از این پس پیشنهاد رژیم اسلامی به پنهان ماندن آنچه در گفت و گوها می آید را سرسختانه رد کنید تا خود نتیجه آن را ببینیدو بیشتر متوجه شوید که چه رهبر و چه نمایندگان او تا چه اندازه بی مایه و از شفاف بودن هراس دارند. اگر همه چیز "علنی" باشد، آن زمان است که توانایی این حکومت به درستی ارزیابی می شود.

 3ـ قطعنامه های صادر شده از شورای امنیت، برای همه کشورهای عضو، هم بایدقابل احترام باشد و هم اگر قید شده باشد، بایداجرا شود. سرپیچی از این قطع نامه ها و یا "ورق پاره" خواندن آنها که توهینی آشکار به جامعه جهانی است را نپذیرید و سخت در برابر آن بایستید. یا حکومت اسلامی را مجبور به پذیرش و اجرای آن کنید یا آنها را از سازمان ملل و دیگر سازمان های جهانی بیرون کنید. آسوده خاطر نیز باشید که با بیرون انداختن آنها از سازمان های جهانی، بیشترینه مردم ایران خوشحال شده و به شادی خواهند پرداخت زیرا نمایندگان این رژیم، نمایندگان آنها نیستند و این رژیم از دید آنها"مشروعیت" ندارد.

4 ـ  به یورش نظامی نیازی نیست. اندکی و کوتاه مدت از منافع اقتصادی، تجاری خود بگذرید و حکومت اسلامی را محاصره هوایی، دریایی و زمینی کنید.

5 ـ صدور ویزا برای همه مقامات حکومت اسلامی را ممنوع اعلام نموده از سفر آنها به بیرون از مرزهای ایران جلوگیری کنید.

6 ـ قطعنامه سوم(یا در حقیقت چهارم) را صادر و آن را به اجرا بگذارید. حکومت اسلامی اگر آن چنان که می گوید در زمان 2 ماه به همه پرسش ها پاسخ داده و همه خواسته های شورای امنیت را بر آورد نمود، آنوقت تحریم ها را متوقف کنید.

زبان این حکومت

با این حکومت باید به زبان خودش سخن گفت. بارها گفته شده است که کمترین سستی و یا دادن امتیازی بی حساب وکتاب دقیق به این حکومت، بزرگترین اشتباه است زیرا این حکومت با منش انسانی و "خرد"، "خردورزی" و "احترام به جامعه جهانی و پیمان های جهانی" سروکاری نداشته و همه هدفش واژگونه آن، بر هم زدن آرامش زندگی جهانیان و باز گرداندن چرخ تمدن جهانی به عقب است. دست دادن رئیس جمهور پیشین خاتمی با چند زن در سفری به ایتالیا(که او امروز بزدلانه آن را انکار می کند وبه زودی به ستون خیمه انقلاب پناه می برد!)، به چنین جنجالی منجر شده است! دادن لقب شوالیه در انگلستان به سلمان رشدی، نویسنده برجسته انگلیسی، به افتضاح دیگری در ایران می انجامد و این حکومت آشکارا میزان جایزه برای کشتن کسی را که شهروند کشور دیگری است در برابر چشم جهانیان افزایش داده و اعلام می کند و باورمندان به اسلام را به وحشی گری و آدمکشی فرا می خواند. با چنین رژیم نمی توان با الفبای"تمدن" سخن گفت! اگر چنین کنید آنها تنها وتنها سوء استفاده می کنند، همآن گونه که تا امروز و در این 28 سال هر جا که توانسته اند کرده اند و همه قانون های جهانی را زیر پا گذارده(و اگر به همین روش پیش رویم، در آینده نیز زیر پا خواهند گذاشت) و هر جا که زمینه موجود بوده است تا آنجا که توانسته اند از همین قانون ها به سود هدف های شوم خود بهره گرفته اند. روشن ترین نمونه، سوء استفاده از سفارت خانه های"جمهوری" اسلامی  یا حقیقتن "لانه های جاسوسی و توطئه" اند. ببینید از مصونیت سیاسی دیپلمات ها چگونه در فرستادن آدمکشان و ماموران امنیتی خود به کشورهای گوناگون بهره برده و چگونه به جعل سند، پاس و.. پرداخته و گروه های ترور در بیرون از مرزهای ایران را با همه نیرو پشتیبانی کرده و در ترور وآدمکشی، بمب گذاری، گروگان گیری دست داشته، به تهدید، اغتشاش و درگیری و جاسوسی و....در میان ایرانیان مخالف خود، دست زده اند. اگر زبان این حکومت را به درستی بشناسید و روش درست در برابر آن را بکار ببرید، آن ها دیگر نمی توانند نمایش و شیادی که در ایران دارند رادر میدان جهانی نیز پی گرفته و وعده های پوچ و دروغین به شما بدهند. رفتار، روش وسیاست درونی یک حکومت را همیسشه نمی توان از رفتار، روش و سیاست بیرونی آن جدا دانست. وعده های حکومت اسلامی پوچ است، آنرا باور نکنید!