چنین است رسم سرای درشت
عیسی سحرخیز
مدت زمانی بود كه جناب وزیر ارشاد، به دلیل
خرابكاری هایی كه كرده بود كه با تمام ماله كشی و تكذیب ها خود و دیگران نتوانسته
اند آن را ترمیم كنند، لب از سخنگویی فرو بسته بود، اما باز چهارشنبه سخنی گفته و
شاهكار جدیدی آفریده است.
گویا،
خرابكاری عضو دیگر دولت، مشاور رئیس جمهور، كه خبر از اختلاف شدید احمدی نژاد و
صفارهرندی داده بود و بازتاب ها و پیامد سنگین آن سخنان، عاملی شد كه از وزیر
ارشاد بخواهند كه در جهت تكذیب سخنان پیشین خود در ارتباط با كودتای خزنده مطبوعات،
و ترمیم خرابكاری مهدی كلهر كه گوشه ای از اسرار پشت پرده را هویدا كرده بود، در مقابل خبرنگاران حاضر شود و حرفی بزند. اما
این سخن جدید، نه تنها چیزی از بار سنگین سخن یاوه پیشین نكاست، بلكه برگی دیگر بر
پرونده ی تخلفات و نقض قوانین داخلی و بین المللی اقتدارگرایان افزود؛ به اصطلاح آمدند ابرویش را بردارند، زدند چشمش
را هم كور كردند.
وزیر ارشاد كه پیش از این گفته ام كه درعمل
حرف و نیات باطنی چه كسی را بیان و دنبال
می كند، و جای تكرارش كنون نیست، در پاسخ این سوال خبرنگار كه "آیا بهتر نیست
در آستانه انتخابات، تعداد روزنامه ها در كشورمان بیشتر شود؟ و یا اینكه وزارت
ارشاد قصد ندارد به درخواست كسانی كه می خواهند روزنامه جدید انتشار دهند رسیدگی
كند"، فرمایش كرده اند كه "ما روزنامه كم نداریم و حتی در مقایسه با برخی
از كشورها كه از نظر كار روزنامه نگاری از ما جلوتر هستند، روزنامه بیشتری داریم."
و بعد از نگاه كارشناسی ویژه، چون بسیاری از كارها و برنامه های كارشناسی شده دولت
احمدی نژاد، رهنمون صادر كرده اند كه
"ما باید روزنامه نگاری مان را از لحاظ كیفی ارتقا دهیم؛ به نحوی كه روزنامه
های ما اطمینان برانگیز باشند. برخی از روزنامه ها متاسفانه در بین خواننده های
خود اطمینان ایجاد نمی كنند."
آن زمانی كه روزنامه نگارانی چون من "
اگرچه پشت به زین" نبودند، اما هنوز "زین به پشت" هم نشده نبودند و
خودشان و مطالبشان امكان حضور در خبرگزاری ها و درج در نشریات داخلی را داشتند، مانند
چند سال پیش كه "خبرگزاری دانشجویان ایران" (ایسنا)، مناظره ای را
برگزار كرده بود، من و همكار مطبوعاتی
امان از روزنامه كیهان، روزی در برابر هم قرار گرفتیم. قرعه ی اقبال به من افتاده بود كه بحث را شروع كنم و از جمله از سابقه
ی مطبوعاتی خویش بگویم؛ مسائلی چون چگونگی استخدام و گزینش در خبرگزاری جمهوری
اسلامی و پیشرفت كار از روزنامه نگاری به دبیری، سردبیری و بعد معاون خبری سازمان.
نوبت به دوستمان آقای صفار رسید ایشان هم در مقام مقایسه گفت كه سابقه ی خبری من
هم مانند فلانی است و فراتر از بیست سال می رود. این سخنان از زبان ایشان جاری
نشده بود، كه خنده سالن را فرا گرفت و پرسش و طعنه در فضا پیچد. یكی به پیشینه ی نظامی-
امنیتی، به عنوان مقدمه ای برای خبرنگار شدن اشاره كرد و دیگری نوشتن مطلب در
بولتن "تحلیل و رویداد" سپاه، كار اطلاعات سری و محرمانه كردن به عنوان
پیش شرط ورود و كار مطبوعاتی در كیهان. و بالاخره، سوابق مشعشع و آن چنانی روزنامه
نگاری؛ غوره نشده مویز شدن و رسیدن به جایگاه سردبیری روزنامه ی پرسابقه ای چون كیهان،
بدون طی مراتب خبرنویسی و خبرنگاری.
حال كه "رسم سرای درشت" چنان شده
است، كارشناسان امور روزنامه نگاری و مطبوعاتی نیز چنین شده اند! و از آن مهمتر
چنان پشت خود را بر روی زین محكم می بینند كه ابایی ندارند كه قانون اساسی و قانون
مطبوعات را تفسیر به رای كنند. نه تنها به صراحت قوانین بین المللی از جمله اعلامیه
جهانی حقوق بشر كه ایران متعهد به اجرای آن است را زیرپا می گذارند، بلكه
استاندارهای روزنامه نگاری، از جمله یونسكو را نیز نادیده می گیرند.
به سخنان وزیر ارشاد در مورد "كم نداشتن
روزنامه" كه "درمقایسه با برخی از كشورها كم نیست" - لابد عقب
مانده ترین كشورهای جهان، یا استبدادی ترین حكومت ها- توجه كنید. باید از آقای
صفار هرندی پرسید كه "معیار" چیست و "قاضی" كیست؟ جناب وزیر،
رئیس جمهور، دادستان تهران و یا مقام های بسیار كارشناس بالا؟
جناب وزیر، گیرم كه شاخص ها و استاندارهای یونسكو
در مورد جایگاه صدور مجوز، و میزان و تیراژ نشریات در كشورها را زیرسبیلی رد می كنید،
در مقابل قانون مطبوعات - با همه محدودیت های در تضاد با استاندارهای بین المللی و
حقوق مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر- چه حرفی برای گفتن دارید؟ در كجای قانون
مطبوعات برای صدور مجوز، صحبت ازمیزان و تعداد، یا كم و زیاد بودن نشریه و روزنامه
به میان آمده است كه شما و اعضای هبات نظارت بر مطبوعات بیش از یك سال است، با
وجود تقاضاهای متعدد از جمله چون درخواست های هفت ساله ی افراد چون من یا علی مزروعی-
كه هردو زمانی عضو هیات نظارت بر مطبوعات بوده ایم- مجوزی صادر نكرده اید؟ بر اساس
كدام مجوز قانونی شما می توانید به خود حق بدهید كه جلوی آزادی های اساسی ملت را
بگیرید و با نقض كردن اصول نهم، بیست و چهارم، یا بیست و دوم و بیست و هشتم قانون
اساسی، آن ها را از حقوق حقه اشان، از جمله حق آزادی بیان و یا قلم، فعالیت
مطبوعاتی و روزنامه نگاری و حق داشتن شغل دلخواه، منع كنید؟ و یا "فرصت سه
ماهه" ی تعیین شده در ماده ی سیزده قانون مطبوعات برای صدور مجوز نشریات را زیرپا گذارده و بر خلاف
قانون آن را حتی به "هفت- هشت سال" برسانید و حاضر نباشید پاسخ روشنی به
آحاد ملت از جمله، رهبران احزاب و گروه ها
و شخصیت های سیاسی، اقتصادی،
فرهنگی و مذهبی بدهید؟
آیا شما با آن سابقه ای مطبوعاتی و با آن پیشینه
ی پرونده سازی برای روزنامه نگاران و فعالان سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، صلاحیت
سخنگویی از جانب مخاطبان مطبوعات را دارید؟- چه رسد به كل ملت ایران. این خواننده
هایی كه از آنها صحبت می كنید دربرگیرنده چه گروه هایی از جامعه هستند؟ خوانندگان
روزنامه ی كیهان كه با مدیریت شما و برادران ارجمند، حسن و حسین، تعدادشان از یك میلیون
نفر به حداكثر 20-30 هزار نفر تنزل پیدا كرده است؟ نكند وکیل خوانندگان روزنامه های
اصلاح طلب شده اید كه در دوران خوش بهار مطبوعات، تعدادشان از روزانه 2 میلیون نفر
فراتر رفته بود، و در یك مقطعی شمارگان تنها دو روزنامه نشاط و صبح امروز، هریك ببش
از نیم میلیون نسخه در روز بود- آن هم در شرایطی كه هم زمان چندین و چند روزنامه ی
مستقل و آزادیخواه، با شمارگان روزانه ی چند ده هزار نسخه در تهران و شهرستان ها منتشر می شد و هر از
چند گاهی حتی به چاپ های دوم و سوم هم می رسید.
خود بهتر از هر كسی می دانید كه این
"ارتقا كیفیت" و "اطمینان"ی كه شما از آن دم می زنید نوعی نعل وارونه زدن است. در شرایط
تعطیلی و توقیف مكرر مطبوعات مستقل و آزادیخواه، دستگیری و بازداشت روزنامه نگاران
اصلاح طلب و دگراندیش و اجبار بسیاری برای ترك شغل، خانه نشین شدن یا زیادش جلای
وطن كردن روزنامه نگاران و مدیران مطبوعات به دلیل صدور احكام سنگین، حتی اعدام،
نمی توان از "ارتقای كیفیت" سخن به میان آورد- آن هم در شرایط سخت و
فضای رعب و وحشتی كه در دو قرن تاریخ مطبوعات ایران، بسیار نادر و كم سابقه است.
"جلب اطمینان" ملت و خوانندگان
روزنامه ها كار چندان سختی نیست. كافی است شما و روسایتان در مسند حكومت و قضاوت
ننشنید و سانسور و خودسانسوری را بر مطبوعات و روزنامه نگاران تحمیل نكنید. اجرای قوانین
و استانداردهای بین المللی پیش كشتان، تنها اجازه دهید، روح و مفاد قانون اساسی و
قانون مطبوعات بر كشور حاكم شود و مدیران نشریات و روزنامه نگاران نقشه ی میدان مین
خود را بر مبنای آنها و براساس "حقوق و حدود" مندرج در قانون اساسی و
قوانین موضوعه ی کشور ترسیم كنند، آن گاه معنای "اطمینان خوانندگان" را
خواهید فهمید.
در این شرایط ، زیاد نگران نشوید، بیم به خود
راه ندهید، چیزی پیش نمی آید، زیادش مجبور خواهید شد كه كمی قاچ زین را محكم تر بچسبید،
همین!
30/4/1386