"وول له رز" یکی
از زیباترین دهکده های فرانسه، در کنار دریای مانش قرار گرفته است. "وول له رز" چنان که از نامش پیداسترودی از
گل سرخاست در نرماندی! دهکده ای
که هنوز بناها و معماری قرون وسطایی خود را حفظ کرده است و خاک پر برکتش همه جا را
گل باران. "وول له رز" در کنار بیشه و جنگل قرار دارد و رویش به سمت دریای بیکران
آبی است و ازدو سو بلندیهای بادگیر و
صخره های سفید آن را در بر گرفته اند.
"وول له رز" چیزی است شبیه باغ بهشت و شاید زیباتر از آن (چون باغ بهشت
دریا ندارد ولیاین دهکده هم دریا دارد و
هم جنگل و هم صخره و هم گل و خلاصه هر چه دلتبخواهد). در
سایت آن سیاحت کنید و دورنما و چشم اندازی از مناظر زیبای ایندهکده را ببینید.
"وول
له رز" یکی
از مکانهای تبعیدویکتور هوگوبوده است.
جایی در
کنار دریا، "غار ویکتور هوگو" نام دارد. غارویکتور،مکان کوچکی
است درست به اندازه ی یک کمد! غار کوچکی که فقط یک فرد (یاحداکثر دو
نفر) برای این که از گزند باد در امان بماند و چشم اندازش دریاباشد و در ضمن بتواند به خوبی آدمیان و صخره ها و بازی کودکان
و صدای موجو بالا آمدن آب را نظاره
کند (بدون این که مانند دانای کل داستان، خودنویسنده
دیده شود )، درست همان قدر است. غار ویکتور پناهگاه نویسنده است. روزی که در "وول له رز" بودم به اینفکر کردم که ما ایرانیان
معاصر اگر یک یا چند نویسنده ی بزرگ مانندویکتور هوگوداشتیم هرگز انقلابمان به این روز
نمی افتاد.ویکتوراز اشراف بود و ثروتمند بود ولی برخلاف پایگاه طبقاتی خودرنجنامه ی مردمان بینوا و فقیر
و روسپیان و دردمندانرا نوشت و جاودانه کرد. ویکتوربینوا نبود ولیبینوایانرا نوشت و جاودانه شد. ویکتور به
غارش پناه می برد و از خود و جهان فاصله می گرفت و فراتر می رفت از پوسته و لاک
خود و می نوشت.ویکتوراز طبقه ی اشراف بود ولی جمهوریخواه آزادیخواه و بشر دوست شد
و بود. در مورد مکانهای تبعید ویکتور هوگو باز هم خواهم نوشت.
ویکتورجایت خالیستویکتور! جایت خیلی خالی استویکتور!