چهارشنبه ۲۸ شهريور ۱۳۸۶ - ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۷

اوپوزيسيون و اتحاد ملی‌

م.راد

m.rad@gmx.net

 

بر كسی پوشيده نيست كه در ايران  تحولات عظيمی در جريان است ابعاد اين تغييرات را ميشود در تمامی‌عرصه ها ی اقتصادی‌، نظامی‌، سياسی ، فرهنگی  ، ملی و مذهبی  مشاهده كرد  بخشی از اين دگرگونيها ناشی از بر هم خوردن توازن قوا در داخل كشور و بخش ديگر آن ناشی از تحولاتی‌است كه بر اثر ادامه جنگ در كشورهای‌همسايه ايران و در مجموع در خاورميانه و در سطح جهان اتفاق افتاده است.

بايد ديد كدام نيروهای سياسی اوپوزيسيون  در روند اوضاع ايران و منطقه تاثير گزارند و چه نقشی در آينده ايران بازی خواهند كرد  و كدام نيروموفق خواهد شد افسار قدرت را بدست گيرد و اصولا برای پيشبرد اهداف ‌خود دارای ‌چه مولفه هايی ‌بايد باشد.

بررسی نيروهای ‌سياسی در ايران نشان ميدهد كه نيروهای ‌ملی ، نيروهای ‌چپ ، نيروهای‌ ملی ‌مذهبی ، نيروهای ‌مذهبی  و مليت های ‌مختلف برای ‌كسب قدرت و يا تقسيم قدرت بصورت تك محوری‌ همانند نيروهای ‌مذهبی ‌حاكم  ‌و بصورت جبهه در جدالند .

نيروهای ملی‌ :  منظور از نيروهای‌ ‌ملی  همان مليون استقلال طلب ‌ايران است كه از بدو انقلاب مشروطه در واقع از آغاز فروپاشی سيستم فئودالی  همواره نقش تعيين كننده ای‌ در روند سياسی ايران ايفا كرده كه نقطه اوج آنرا تحت رهبری ‌دكتر مصدق و يارانش و انقلاب سال1357  با شركت همه نيروها شاهد بوديم اين نيرو ضمن دفاع از استقلال ملی كشور خمير مايه مبارزه مردم را تارسيدن به هدف نهايی‌ كه همان استقلال كامل است  پی ريزی كردند همين نيرو بود كه صنعت نفت را ملی‌ كرده و حدود اختيارات سلطنت را محدود و با پافشاری ‌برروی ‌قانون اساسی آزادی ‌نسبی را در ايران رواج داده واز جنبش عدالت خواهی دفاع كرد.

 

همين نيرو بود  كه توانست بعداز جنگ جهانی ‌دوم ارزيابی نسبتا درستی ‌از اوضاع ايران و خاورميانه ارائه داده و با تحليل از توازن نيرو ها در سطح جهان و انطباق آن با منافع ملی و ارائه شعاربسيار مترقی استقلال ، آزادی ‌و عدالت اجتماعی‌  تاثير انكار ناپذيری در تاريخ مدرن ايران برجای بگزارد اگر چه اين نيرو از تشكيلات منسجمی بر خوردار نيست ولی‌ از نظر سياسی‌ در بين طبقات و اقشار مختلف جامعه از نفوذ غير قابل انكاری‌ ‌بر خوردار است .

مليون ‌ در داخل و در خارج كشور از پشتيبانی‌ وسيعی ‌بر خوردارند با توجه به گذشته تاريخی ‌و احترامی ‌كه بين نيروهای سياسی دارند در صورت انسجام تشكيلاتی ميتوانند در سرنوشت كشور نقش تعيين كننده ای ‌ايفا كنند .

نيروهای‌ ملی ‌در بين تكنوكراتها ، بوروكراتها ، معلمين ، اقشار ميانه جامعه ، كارگران ، كشاورزان ، ارتشيان و ايرانيان خارج كشور و حتی ‌در بين نيروهای مسلح ايران كه جدايی ‌مذهب از حكومت را مد نظر دارند از احترام ويژه ای بر خوردارند تاريخ مبارزات نيروهای ‌ملی ‌نشان ميدهد آنها نيروهای ‌مخالف را برسميت شناخته و همانطور كه دولت ملی ‌دكتر مصدق نشان داد در شرايط سخت مخالفان را تحمل كرده وآنها  را سركوب نظامی‌ نميكنند .

 

نيروهای ‌چپ : نيروهای ‌چپ از بدو جنبش مشروطه در واقع آغاز تاريخ معاصر ايران  تا انقلاب سال 1357 در تمامی عرصه ها حضور فعال  داشته و در سازماندهی جنبش تا سطح ‌مبارزه مسلحانه نقش بارزی‌ايفا كردند يكی از شخصيت بر جسته چپ در دوران انقلاب مشروطه حيدر عمواوقلو است  كه در سازماندهی نيروهای ‌چپ و ملی‌  مخصوصا در شمال كشورنقش تعيين كننده ای ‌بازی كرد .

 حيدر عمو اوقلو با استفاده ازتجارب  نيروهای ‌چپ روسيه سطح جنبش را آنقدر اعتلا داد كه موفق شد اولين جمهوری ائتلافی‌ بين نيروهای ملی تحت رهبری  ميرزا كوچك خان ‌و چپ را در شمال ايران ايجاد كند  اگرچه عمر اين ائتلاف بعلت چپ روی و عدم تجربه كافی  نيروهای چپ شركت كننده در اين جبهه چندان دوام نياورد ولی آنچنان ‌تاثيری ‌در تاريخ ايران بجای ‌گذاشت  كه دو رژيم پهلوی ‌و جمهوری اسلامی ‌نتوانستند جنبش چپ را از صحنه مبارزاتی ‌كشور محو كنند.  

همين تجربه بود كه پس از  جنگ جهانی ‌‌دوم نيروهای ‌چپ توانستند در ايران بسرعت  پا بگيرند وبزرگترين نيروی ‌سياسی منسجم كشور يعنی حزب توده را بوجود آورند اين حزب موفق شد تا سالهای ‌1332 بخش بزرگی‌از روشنفكران از جمله معلمان و استادان دانشگاه ها  و دانش آموزان را بسيج كرده و در بين كارگران و دهقانان از نفوذ عير قابل انكاری‌ ‌بر خوردار شود .

حزب توده تا اواخر سال 1331 از شعارهای  جبهه ملی  ‌پشتيبانی كرده  و در سطح كشور از بر نامه های ‌جبهه ملی دفاع ميكرد جبهه ملی‌ اگرچه از نفوذ بسياری ‌در بين مردم بر خوردار بود  ولی‌ تشكيلات سراسری و منسجمی‌ نداشت نبايد انكار كرد كه حزب توده عليرغم انتقادهايی‌ كه به آن وارد است  در پيشبرد سياستهای‌ مترقی  ‌جبهه ملی‌ تا آن دوره نقش مثبتی ‌ بازی ميكرد .

اين حزب از سالهای‌ 1331ببعد  بعلت اختلافات  جناحی‌ در حزب كمونيست اتحاد شوروی در مورد جانشينی‌ رهبری ‌حزب جهت يابی ‌خود را از دست داد و نتوانست نقش تعيين كننده ای ‌در جلوگيری از كودتای‌ نظامی‌ 1332 ايفا كند دقيقا در همين ايام بود كه آمريكا و انگلستان با آگاهی ‌از اوضاع داخلی ‌اتحاد شوروی در ايران دست به كودتا زدند.

با وجود سركوب نيروهای چپ در ايران توسط رژيم كودتا چپ ها از پای ‌نايستادند و درسالهای بعد وتا انقلاب سال 1357 با قدرت بمراتب بيشتر وبا سازمانهای  منسجم تر وارد صحنه شدند

نتيجه اين مبارزات سرنگونی‌ نظام سلطنتی‌ و جدا كردن ايران از مدار قدرتهای استعماری‌ بود در اين شرايط سازمانها و احزاب چپ بعلت  فضای سياسی وسابقه تاريخی‌ در سراسر كشور پا گرفتند و از نفوذ غير قابل انكاری در جامعه ايران  ‌بر خوردار شدند سركوب اين نيروها توسط جمهوری‌اسلامی ‌ايران ضربه مهلكی ‌به جنبش چپ وارد آورد پاشيدگی ‌بلوك شرق مزيد برعلت شد و تبليغات نيروهای‌ارتجاعی ‌جهانی در مورد پايان كمونيسم تا مدتها تاثير نامطلوب بر جنبش چپ ايران باقی ‌گذاشت.

جنبش چپ ايران بعلت دوری‌‌از محيط رشد و تكامل خود  دچار چپ روی و راست روی‌های ‌فراوانی ‌شد ‌اشتباه نيروهای‌ ارتجاعی از جمله تجاوز و جنايت و كشتار در عرصه جهانی و رشد  جنبش های ‌توده ای با گرايش چپ ‌و عمل كرد خوب اقتصادی ‌و سياسی در كشورهای تحت رهبری‌احزاب كمونيست در همه قاره ها و بتازگی ارزيابی‌ جديد بسياری‌از احزاب چپ اروپای ‌شرقی‌ و غربی‌ ‌ در باره عمكرد احزاب خود درگذشته به جنبش چپ جهانی ‌جان تازه ای‌ بخشيده است  كه حتما تاثير خود را بر جنبش چپ ايران بر جای ‌خواهد گذاشت .

امروزه بزرگترين نيروی مقاومت و بازدارنده  در برابر تهاجم ويران كننده ی كشورهای ‌غربی ‌نيروهای ‌چپ و ملی‌  هستند  كه به قدرت تعيين كننده تبديل شده اند در آمريكای‌لاتين چپ ها با نيروهای ‌ملی‌ائتلاف ميكنند و اقتصاد ملی ‌را سازمان ميدهند هرگز در تاريخ اينهمه گرايش بسمت نيروهای ‌چپ ديده نشده است  تفكر سوسياليزم ( عدالت اجتماعی ) درپوست وخون و جان توده های ‌زحمت كش جهان كاملا ريشه دوانده است .

 

چپ های‌ايران از طيف های‌ مختلفی ‌تشكيل شده اند كه بخشی از اين نيرو طرفدار سيستم سوسيال دمكراسی كشورهای ‌غربی شده است  و بخش كوچك ديگر هم با راديكاليسم كاذب خود بهمه طرف حمله ميكند ولی‌اكثريت نيروهای‌چپ ايران ميتوانند خود را سروسامان بدهند و در سرنوشت كشور نقش تاريخی خود را ايفا كنند بنظر نگارنده بعداز نيروهای ملی ‌چپ ها دومين نيروی‌ سياسی كشور هستند.

نيروهای چپ و ملی‌ اگر به اين درك مشترك برسند كه انقلاب دمكراتيك ايران بپايان نرسيده است ميتوانند حول سه  شعار استقلال ، آزادی ‌و عدالت اجتماعی ‌گرد هم آيند  و نقش تعيين كننده ای ‌در سرنوشت كشور بازی ‌كنند.

نيروهای‌ ‌ملی‌ مذهبی : در جامعه ايران بخصوص در شهرهای  مذهبی‌ نيروهای ‌‌ملی ‌مذهبی‌از اعتبار و نفوذ زيادی در اقشار مختلف  بر خوردارند و معتقدند كه در قانون اساسی ايران بايد به نقش مذهب توجه شود اين نيرو از بدو  انقلاب مشروطه بر اين اصل همواره پای می فشرد اين نيرو در تلاش است تا به جامعه بقبولاند كه مذهب اسلام بخشی‌از فرهنگ مردم ايران است ‌  بهترين نمونه آن نهضت آزادی‌ايران است كه از قانون اساسی ايران دفاع ميكند ولی خواهان جدايی ‌مذهب از حكومت است اين نيرو بر خلاف نيروهای ‌مذهبی حاكم انتخابات را قبول دارد و نظر اكثريت راميپذيرد نمونه آن در دوران مهندس بازرگان است كه از يكطرف با حكومت مذهبی مخالف بود و از طرفی‌ قانون اساسی جمهوری اسلامی‌ايران را قبول داشت .

اين نيرو را نبايد دست كم گرفت آنها دارای ‌سابقه تاريخی‌ مبارزاتی‌ مثبت بوده و تا به امروز تسليم قدرت انحصای‌ نيروهای ‌مذهبی ‌نشده و از پرنسيب های ‌خود دفاع كرده اند تمامی ‌شخصيتهای‌اين نيرو چه در زمان حيات خمينی و چه پس از مرگ  خمينی بجرم خيانت به انقلاب  يا اعدام و يا در بدترين شكل شكنجه و زندانی ‌شده و از تمامی‌امتيازات حقوقی ‌محروم شده اند.

نيروهای مذهبی‌ : اين نيروها را ميشود نيروهای‌‌ مذهبی‌ ولايت فقيه  ناميد كه طی سالهای‌اخير بدو گروه اصول گرا و اصلاح طلب معروف شده اند  اين دوگروه وجه اشتراك فراوانی دارند بهمين دليل قدرت اجرايی ‌را با هم تقسيم ميكنند اين نيرو شباهت فراوانی ‌با سيستم های ‌دوحزبی‌ كشورهايی همانند آمريكا دارند  اگر جناحی  ‌نتوانست از پس وظايف محوله بر آيد گروه ديگر مسئوليت را بر عهده ميگيرد.

اين گروه تمامی‌ابزار قدرت را دردست دارد و برای‌ حفظ سيستم تشكيلاتهای ‌ويژه ای  همانند شورای ‌نگهبان ، شورای ‌مصلحت نظام ، مجلس شورای‌اسلامی  و بيت رهبری‌ را سازمان داده است كه توسط تشكيلاتهای ‌مسلح ‌همانند سپاه پاسداران ، بسيج  ، جهاد ، نيروهای ‌مردمی‌ مسلح ، انواع گروه های ‌زنان و مردان مذهبی‌ و .. ..... و ارتش سعی دارد ادامه حيات بدهد.

قدرت نظامی ‌رژيم در بخش توليد دخالت مستقيم دارد و بخش اعظم در آمد حاصله از صدورنفت دراختيار اين نيرو و شركتهای‌ ‌وابسته به آن قرار ميگيرد تا با دستانی ‌باز بتواند مانور بكند  طی سالهای‌اخير بزرگترين سازمانهای‌ اشتغال زا همين اورگانهای ‌وابسته به نيروهای مسلح بوده است  .

با تغييراتی كه اخيرا صورت گرفته است فرمانده سابق سپاه پاسداران رحيم صفوی‌ به مركز قدرت نقل مكان كرده و‌ به بيت خامنه ای ‌ منتقل شده است تا فرماندهی‌ كل قوا را تحت كنترل داشته باشد بر كسی پوشيده نيست كه خامنه ای ‌بشدت  بيمار است  و بر سر جانشينی وی‌ گمانه زنی های ‌فراوانی ‌بچشم ميخورد فعال شدن مجدد هاشمی رفسنجانی‌ كه با اكثريت بسيار ضعيف رهبری مجلس خبرگان را از آن خود كرد ه است بخشی از اين جدال قدرت را آشكار كرد.

سران رژيم طی ‌سالهای ‌گذشته برای‌ جا نشينی ‌خامنه ای دوچهره مورد اعتماد را در نظر گرفته بودند كه يكی خاتمی ‌رئيس جمهور سابق است كه كشورهای ‌غربی ‌بخصوص‌آمريكا و انگلستان روی‌آن حساب باز كرده بودند  و ديگری ‌روحانی‌  مسئول سابق امنيت ملی‌ است كه كشورهای اروپايی چشم اميد به آن بسته بودند.

 بنظر ميرسد اشغال پست های ‌كليدی‌  اقتصادی‌ و سياسی و نظامی ‌توسط پاسداران و نيروهای  اجرايی ‌كشور روحانيت را كه از هيچ وجهه ای ‌در بين مردم بر خوردارد نيست عملا از گردونه خارج كرده و بوحشت انداخته است  دست وپا زدن روحانيونی همانند رفسنجانی و درگيری‌ روحانيت در شورای ‌نگهبان و در پی آن در شورای ‌مصلحت نظام  روحانيون هردو جناح اصول گرا و اصلاح طلب را بشدت نگران كرده است.

پچ پچ ها در ايران  حكايت از آن دارد كه جريان اجرايی كشور كه رهبری‌آنرا سپاه پاسداران بعهده دارد مصرف روحانيت را خاتمه يافته  تلقی ‌كرده و قصد دارد خود رااز شر عمامه داران چه سياه و چه سفيد كه مضحكه مردم هستند بهر  ترتيب خلاص كند.

مليت های‌ايران : از زمان حاكميت رژيم جمهوری اسلامی‌  تضاد بين رژيم و مليتهای‌ايران نه تنها كاهش پيدا نكرده بلكه بر شدت آن افزوده شده است تقريبا در نوار مرزی‌ايران مليتهای ‌مختلف كردها ، بلوچها ، عرب ها ، آذريها ، تركمن ها و گيلكها و زندگی ميكنند كه بايد ارمنی‌ها و آسوريها را هم به آن اضافه كرد  اگر چه در قانون اساسی ‌جمهوری اسلامی‌ حقوق مليت ها برسميت شناخته شده ولی ‌تا كنون از اجرای‌ اين مصوبات خبری نيست اين مليتها از نظر زبان و مذهب و آداب و سنن هيچ وجه اشتراكی ‌با مذهب شيعه ندارند .

مليت های‌ ايران دارای  پتانسيل سياسی بزرگی‌ هستند كه بايد در محاسبات نيروها مد نظر قرار گيرد  مليتهای ‌ايران دردرجه اول خواهان استقلال عمل در حوزه  ملی‌، اقتصادی ‌و سياسی  و هويت ملی  خود هستند كه عملا از همه آنها محرومند رژيم  در صدد است زبان فارسی را جايگزين زبان مادری ‌مليت های‌ايران كرده  و هويت شيعه گری را در اين مناطق گسترش دهد.

  

بابررسی  نيروهای ‌سياسی اشاره شده در بالا ميشود اين نتيجه را گرفت كه بر خلاف تصور بسياری از نيروهای‌‌اپوزيسيون جمهوری‌‌اسلامی و دوجناح در گير در آن از پشتيبانی ‌نيروهای ‌سياسی اشاره شده در بالا بر خوردار نيست ضمن آنكه از پتانسيل نيروهای مخالف بخوبی‌آگاه است  و سعی دارد آنها را جلب كند.

گردانندگان رژيم شعار اتحاد ملی ‌و انسجام اسلامی‌ را در دستور كار خود قرارداده و سعی داردند تا نشان دهند  كه اتحاد ملی در اولويت سياستهای رژيم قراردارد آنها  ضمن تاكيد بر اين شعار مسئله واگذاری بخشی از مالكيت دولتی‌ بر طبق اصل 44 قانون اساسی به بخش خصوصی را مطرح كرده و شروع به واگذاری‌ شركتها ی توليدی و خدماتی سود آور دولتی‌ كه تحت نظارت كامل نيروهای ‌امنيتی است  به بخش خصوصی نمودند تا نيروهای ملی‌ را جلب كنند.

 

آيا نيروهای  اوپوزيسيون توان ايجاد جبهه سياسی  را دارند ؟

همانطور كه اشاره شد  نيروهای فوق چه در حاكميت و چه در اوپوزيسيون نزديك به سه ده است كه درگير مبارزه سياسی برای برای كسب قدرت سياسی پايدار در ايران هستند اين تضاد ودر گيری نشان ميدهد كه نه نيروهای ‌در حاكميت و نه نيروهای ‌مخالف   به تنهايی‌ و بدون ايجاد يك جبهه وسيع كه منافع اكثريت مردم و مليتهای‌ايران را تضمين و تامين كند قادر نخواهند بود  ثبات پايدار در ايران و كشورهای‌همسايه ايجاد كند .

جمهوری‌اسلامی ‌با شعار  جمهوری‌اسلامی ‌شيعه ، قانون اساسی شيعه و ولايت فقيه شيعه قادر نيست نيروهای ‌فوق را گرد خود جمع كند و با گذشت  زمان بخش بزرگی‌از نيروهای‌ خود را از دست خواهد داد.

اوپوزيسيون بايد به اين درك برسد كه هيچ نيروی ‌سياسی به تنهايی‌  قادر نيست قدرت سياسی را بدست گيرد طبيعی‌است كه نيروهای ‌سياسی ديگر براحتی‌از منافع خود چشم پوشی نخواهند كرد.

همه نيروهای‌ ‌سياسی فوق با حفظ استقلال  عمل خود ميتوانند و قادرند حول شعارهای‌ بسيج كننده در مقابل شعارهای رژيم آلترناتيو خود را مطرح كنند  تا آنجا كه از برنامه های ‌سياسی احزاب و سازمانها و نيروهای اشاره شده در بالا استنباط ميشود اكثر آنها با سه شعار استقلال ، آزادی ‌و عدالت اجتماعی‌  مخالفتی ‌نداشته وتنها بخش كوچكی‌  از اين نيروها درباره اولويت قراردادن هر كدام از اين شعارها بحث هايی‌ ‌را مطرح ميكنند.

نيروهای ‌اوپوزيسيون در طول تقريبا سه ده اخير تنها به كار سياسی افشاگرانه بسنده كرده كه تجربه نشان داده است بدون شركت فعال در تمامی ‌پروسه های‌ سياسی ، اجتماعی ، فرهنگی‌ ، اقتصادی و انتخاباتی‌  آنهم در درون جامعه ايران كار جبهه ای‌ و سياسی  با موفقيت چندانی ‌مواجه نخواهد بود.

برسميت شناختن حقوق متقابل نيروهای ‌سياسی اوپوزيسيون  اشاره شده در بالا و صادق بودن در آن تنها در همكاری ‌جبهه ای ‌قابل مهك زدن است و در ادامه اوپوزيسيون هيچ راهی ‌ندارد  بجز آنكه از مبارزه منفی‌ و تخريب در كار ساير نيروهای ‌سياسی  بشدت پرهيز كند.

نيروهای ‌مخالف در شرايط بسيار عالی‌ فعلی ‌ميتوانند با اين ظرفيت و پتانسيل بالا شرايط خود رابه  رژيم  تحميل كنند و با همكاری ‌همديگر در واقع با كار جبهه ای‌ شرايط  فعاليت سياسی و تشكيلاتی ‌را در ايران فراهم كنند و اين فقط  با اتحاد ملی‌ بر اساس منافع مشترك امكان پذير است.                                                      

 

   م . ر اد

(17.09.2007)