چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۸۶ - ۱۶ مه ۲۰۰۷

پاسخ ایلان پاپه به مقاله " تختخواب شهر سودوم"

جستجو بدنبال بدیل ها

۲

Ilan Pappe

26.04.2007

بخش دوم

برگردان ناهید جعفرپور

 

اوری آونری همچنین باور دارد که آدام کلر با موفقیت منطق بایکوت را زیر علامت سئوال برد از این طریق که وی اشاره نمود که فلسطینی ها در مناطق اشغالی زیر فشار بایکوت سر خم نکردند. بطور واقعی هم این مقایسه خوبی است: یک زندانی سیاسی بر روی زمین چهار میخه شده و حاضر نیست دست از مقاومت بر دارد. بنابراین بعنوان جریمه برای او حتی محدودیت های تا کنونی هم قطع می گردد. وضعییت او مقایسه می شود با شخصی که بطور غیر قانونی خانه این زندانی را اشغال نموده است و برای اولین بار امکانی را در مقابل خود می بیند که بخاطر جنایتهایش در مقابل دادگاه قرار داده شود. چه کسی بیشتر چیزی را از دست می دهد؟ چه زمانی اخطار وحشتناک است و چه زمانی ابزاری قابل دفاع است تا توسط آن کارهای بد گذشته را تصیح نمود؟

آونری باور دارد که بایکوت انجام نمی پذیرد. او باید با طرفداران جنبش ضد نژاد پرستی در اروپا صحبت کند. قبل از اینکه جامعه بین الملل به این باور برسد و به اقدامات عملی دست زند 20 سال گذشته بود. همچنین به آنان قبل از این سفر بلند مدت گفته شده بود از آنجا که در آفریقای جنوبی بسیاری از منافع استراتژیک و اقتصادی با هم در هم آمیخته شده اند بنابراین این کار عملی نخواهد بود.

 

افزون بر این آونری می گوید که "در کشور هائی چون آلمان ایده بایکوت قربانیان نازی رد خواهد شد". البته موضوع بر عکس این است. آکسیونی که در این رابطه در اروپا برگزار گردید، به مرحله طولانی مدت دستکاری صیهونیستی در ضمیر های هلوکاستی پایان داد. اسرائیل دیگر نمی تواند ازجنایاتش نسبت به فلسطینی ها بنام هلوکاست دفاع کند. همواره انسانهای بیشتری در اروپا به این امر آگاه می شوند که اسرائیل سیاست تبهکارانه اش را با تفکر هلوکاستی مسلح می کند و به این خاطر بسیاری از یهودیان هم در این فاصله عضو این جنبش بایکوت شده اند. از این رو تلاش اسرائیل برای اینکه پشتیبانان بایکوت را بعنوان ضد یهود معرفی کند و از آنها شکایت نماید با نفرت و بی توجه ای روبرو گشته است. اعضای این جنبش جدید می دانند که انگیزه آنها بشردوستانه و خواسته هایشان دمکراتیک است. برای بسیاری از آنها انگیزه شرکت در این آکسیون ها نه تنها از طریق ارزش های جهانی و کلی است بلکه همچنین از طریق انزجارشان ازارثیه تاریخی یهودی ـ مسیحی است. برای آونری بهترین حالت این بود که از مشهوریتش در آلمان استفاده می کرد و به جامعه آلمانی می گفت که آنها نه تنها باید سهم خود را در هلوکاست قبول نمایند بلکه همچنین سهمشان را در فاجعه فلسطینی تائید نموده و بعد از تائید از آنها خواسته شود که سکوت شرمگین خود را در مقابل جنایت های اسرائیل در مناطق اشغالی کنار بگذارند.

 

آونری در پایان مقاله اش در باره خصوصیات راه حل دو دولت در شرایط واقعی کنونی می نویسد و این هم برای آن است که وی برگشت آوارگان و یا تغییر رژیم را بعنوان اجزاء راه حل نمی داند و واقعیات غمگین کنونی را بعنوان رویای فردا توصیف می کند.

 

واقعا هم این شرایط واقعی شرایطی است که برایش مبارزه کردن فایده ای ندارد و برای آن هیچکسی که من می شناسم مبارزه نخواهد کرد. اما رویای " راه حل یک دولت" دقیقا بر عکس دولت نژادپرست اسرائیل است. درست بمانند بعد از دولت نژاد پرست آفریقای جنوبی است و دقیقا این نشان می دهد که چرا این بررسی تاریخی موردی برای ما از اهمیت خاص برخوردار است. ما باید بیدار شویم. همان روزی که آریل شارون و جرج بوش پشتیبانی خود را برای راه حل دو دولت اعلام نمودند، این شکل از راه حل ابزاری شد برای اسرائیل که تبعیضات رهبریت خود را در فاصله مرزهای سال های 1967 و اشغال نوار غربی و کتوئی نمودن نوار غزه، سر پا نگاه دارد. هر کسی که هر گونه بحثی را در باره بدیل های مدل های سیاسی بلوکه کند به مذاکرات در باره دو دولت اجازه می دهد و از این طریق سیاست جنایتکارانه اسرائیل را در مناطق اشغالی پنهان می سازد.

افزون بر این بعد از اینکه اسرائیل در 6 سال گذشته در مناطق اشغالی زیر ساختار ها را نابود نموده است دیگر سنگی وجود ندارد که با آن بتوان شهری را بنا نمود. اسرائیل با تقسیم بندیش تنها 20% زمین های فلسطینی ها را در اختیار آنان گذشته است. در اینجا بجای اینکه همواره به سودوم و راه حل هائی چون راه حل دو دولت که تا کنون نتیجه ای نداشته است بپردازیم ، بیائیم در باره راه حلی موثر تحقیق کنیم.

و در نهایت تا زمانیکه مشکل آوارگان فلسطینی حل نشود برای حل این اختلاف راه حل دیگری وجود ندارد. این آوارگان نمی توانند به سرزمین خویش باز گردند و آنهم به همان دلائل مشخصی که باعث آواره شدن برادران و خواهرانشان از اورشلیم بزرگ و در مسیر دیوار می شود و اقوامشان رادر اسرائیل مورد تبعیضات قرار می دهد. دلائلی که بخاطرش هر فلسطینی در معرض خطر جدی اشغال و ترد قرار گرفته است.

 

آنها حق دارند که در باره بازگشتشان تصمیم گیری کنند زیرا که این مسئله برای آنان کاملا سیاسی و حقوق بشری است. آنها می توانند باز گردند زیرا که جامعه بین الملل به آنان قول داده است که می توانند باز گردند.

 

ما بعنوان یهودی باید برای آنها آرزو کنیم که آنها به سرزمینشان باز گردند زیرا که در غیر این صورت ما همچنان در دولتی زندگی خواهیم نمود که ارزش برتری قومی و ناتوانی قومی خود را بر هرگونه ارزش انسانی و متمدنانه بدون ملاحظه پیروز خواهد ساخت و ما نه بخودمان و نه به آوارگان نمی توانیم قول دهیم که در راه حل دو دولت یک چنین راه حل عادلانه ای خواهد بود.