«بهاره هدایت» مدلی قابل اتکا برای نسل
جوان
نوشین احمدی خراسانی
زنستان: بهاره هدایت (دانشجوی جوان
رشته اقتصاد) از آن دست انسان هایی است که
به یکباره نمی
توان کشف اش کرد، بلکه ذره ذره، خود را می نمایاند. ذره ذره
می توان درک
کرد چه شور و درایتی در پس رفتار آرام اش نهفته است و کم کم
می توان به
ژرفای نگاه اش پی برد و شجاعت آرام و بی اغراق اش را لمس کرد.
یادم می آید که
بهاره پس از تجمع 22 خرداد 1385 نوشته بود: «جنبش زنان
با اینکه
دسترسی حداقلی به امکانات و در مقابل، درگیری حداکثری با مشکلات همه
جانبه داشته اما توانسته از بسیاری از جنبش های همسال خود پیشی بگیرد و
به عنوان الگوی حرکتهای اجتماعی عنوان شود. چشم های بسیاری اکنون به جنبش
زنان دوخته شده که سنت شکنی کند و سالهای اتحاد درونی اش بیشتر به طول
بیانجامد.» با خواندن این مقاله، نخستین منظر شناخت از این دختر جوان را
روی پوست و ذهن خود احساس کردم و بعدها متوجه شدم که سخنانی که او با نگاهی
موشکافانه بیان می کند، نه از سر شعار که از سر تعهد و مسئولیت است. بعدتر
بهاره هدایت سعی کرد نقاط قوت جنبش زنان را بیابد: « بعد از این تجمع
های 22 خرداد و کمپین یک میلیون امضاء بود که تابلویی از فعالان جنبش زنان
نشان داده شد، چرا که جنبش دانشجویی و دیگر فعالان سیاسی تا پیش از این،
برخورد جدی ای با فعالان جنبش زنان نداشتند. قبلش چیزهایی که من فعال دانشجویی
از جنبش زنان می دیدم فقط در این حد بود که مثلا کسی را می
خواستند اعدام
کنند و فعالان زن واکنش نشان می دادند. اما این تجمع ها و
کمپین یک میلیون امضا، جنبش های دیگر را با جنبش
زنان روبرو کرده است و مجبورشان می کند که درباره
این قضیه تصمیم بگیرند و موضع مشخص کنند.»
اما بهاره هدایت می دانست که فقط این نشانه ها برای پیوند
میان جنبش زنان و جنبش دانشجویی کافی نیست:
«فکر می کنم شکاف ملموسی بین جنبش زنان و
دانشجویی وجود
دارد که باید رفع شود. جنبش های اجتماعی باید بدانند که
احزاب سیاسی
قابل حذف نیستند، فعالان سیاسی هم باید بدانند که جنبش های
اجتماعی تا چه
اندازه موثر هستند و باید به آن بپردازند.» او در مصاحبه ای
دیگر این دغدغه
را در بیانی متفاوت بازگو می کند: «الان یک فهم مشترک بین
فعالان سیاسی و
فعالان زن وجود ندارد و اگر قرار است به همدیگر نزدیک
بشوند و آنها
دغدغه زنان را لمس کنند، باید گفتمان مشترک شکل بگیرد.»
بهاره هدایت در
سخنرانی خود در نشست عمومی کمپین یک میلیون امضاء، با
احساس مسئولیت
نسبت به هویت یابی جنبش زنان کشورش، به دنبال راهکاری منطقی
برمی آید:
«باید بکوشیم جبهه ای گسترده تشکیل شود از شمالی ترین رأس هرم اجتماع
تا کف آن. ترویج یک شعار و خواست مشخص، که برابری طلبی و تغییر قوانین
تبعیض آمیز است می تواند ساختار مردسالار جامعه را درنوردد و آینده ای
بهتر را نوید دهد. مطالبات ما زنان و مواضع و پیشنهادهای ما برای حل مشکلاتمان
همچون پیامی که موظفیم به همگان برسانیم اینک در دست ماست.
کمپین یک میلیون امضا همچون پیامبری که موظف به
ابلاغ سروش درونی خود است، موظف شده پیام و مطالبه ی
کمپین را به همه جامعه برساند، حتی به سیاسیون و
احزاب. با این
حال حتی اگر بگوییم که ما صرفا در پی دستیابی به توافقی یک
میلیونی هستیم
و نه تغییر قوانین، باز هم نمی توانیم بخشی از جامعه را از
دستیابی به این
توافق و سهیم شدن در آن محروم بدانیم.»
و حال که بهاره هدایت در زندان است فرصتی پیدا شده است تا
ویژگی های این دختر جوان مستقل و قانونمدار (از
سلاله نسل پنجم جنبش زنان که پس از انقلاب چشم به جهان گشوده
اند) را به رخ نظام مردسالار بکشم، تا از این
رهگذر آیینه ای
روبه روی آنان قرار دهم شاید که به خود نگاهی بیافکنند و
از خود سئوال
کنند که به راستی چرا او را به بند کشیده اند؟
بهاره هدایت، این دختر جوان سرزمین من، نه «شورشی» است و نه
«انقلابی»، و نه کنش هایش بر اساس «واکنش»های
ناخودآگاه بنا شده است، او دختر جوانی است نه از آن «مدل» های
کلیشه ای جنسی و نه از آن «دختران توسری خور»، او
دختری از نسل
جدید جنبش زنان (نسل پنجمی ها) است که آرمان خواهی
اندیشمندانه و
قانون مدارانه اش می تواند مدلی مناسب و دست یافتنی برای
دختران امروز
ایران باشد. سبک و مدل زندگی دخترانی مانند بهاره هدایت،
مدلی است که
شیوه نوین زندگی به همراه هویتی بالنده را برای دختران نسل
جوان ایران به
نمایش می گذارد، شیوه زندگی حق طلبانه ای که نه تنها آینده
خودش بلکه
جامعه اش را می تواند به افق های جدید معنایی و زندگی عادلانه تری
رهنمون شود.
او دختری مدرن،
آگاه و خودساخته است که تحصیلات عالیه را طی کرده، شاغل و
مستقل است، به
توانایی فردی خود، اتکا دارد و فعالیت های اجتماعی و حق
خواهانه اش را
در کنار دیگران و به شکلی جمعی (و با روش های مسالمت آمیز)
دنبال می کند.
در فضای کنونی جامعه ما که الگوهای رایج رسمی از زن در نگاه
نسل جوان امروز
جذابیت خود را از دست داده و در بافت زندگی روزمره آنان
قابلیت اجرا
ندارد، و از سوی دیگر شیوه زندگی «خودمدارانه» و فردپرستانه
افراطی که در
فضای ناامیدی و یاس زده جامعه به طور غیررسمی در جامعه رشد
یافته نمی تواند کاربردی برای نسل جدید «حق خواه»
جامعه باشد، درنتیجه، سبک زندگی دختران جوانی
همچون بهاره هدایت و دلارام علی و پسران جدیدی
مانند امیر
یعقوبعلی (عضو کمپین یک میلیون امضاء که در هنگام جمع آوری
امضاء در پارک
اندیشه دستگیر شد)، و عدنان حسن پور (روزنامه نگاری 25 ساله
که نمونه جدیدی از فعالیت های مسالمت آمیز حق
خواهانه و برابری طلبانه را در کردستان به نمایش گذاشته)
از آن دست مدل های عقلانی، جذاب و «زمینی»
است که برای
نسل جوان قابل لمس و اتکا است و می تواند در میان آنان گسترش
یابد. اما متاسفانه می بینیم که چگونه برخی از
مسئولان امنیتی به جای تشویق چنین شیوه زندگی
شرافتمندانه ای، از سر نابخردی و به خاطر منافع
شخصی و نگاه
مردسالارانه شان (و نه منافع درازمدت جامعه و ملت) این جوانان حق
خواه را به بند می کشند و سعی می کنند مدل و شیوه زندگی بهاره ها را بلاموضوع
و فلج کنند.
روی سخن ام با مسئولانی است که بهاره را به زندان انداخته اند
و از آنان می پرسم که به راستی چرا؟ چرا
باید جوانان شریف این مملکت که در میان انبوه الگوها و مدل هایی
ناکارآمد از سبک زندگی (که غالبا هیچ نوع پیوند و
تعهدی به اصلاح
جامعه خود ندارد و به جای «حق مداری»، «خودمداری» را تبلیغ
می کنند)، می
توانند منشاء برکت و ارائه دهنده مدل های زیبا و جذاب برای
جوانان امروز
باشند، باید سرکوب شوند؟
به نظر می رسد مسئولانی که هنوز ادعای "دولت
انقلابی" را دارند، فراموش کرده اند که در عمل و در واقعیت نمی شود بیرون از مرزهای ایران «حق
خواه» بود و درون مرزهای کشور «حق خواهی»
را سرکوب کرد. شاید آنان نمی دانند این تناقض بزرگی که با آن دست به
گریبانند (یعنی «انقلابی گری» در سطح بین
الملل و
«محافظه کاری» در سطح ملی) در حال از بین بردن سرمایه های عظیم این
مملکت است که جامعه ایران با سختی و مرارت به دست آورده است.
این گروه از دولت _ مردان وقتی با جامعه بین الملل مواجه می
شوند «انقلابی» اند و هنگامی که در مقابل
جنبش های حق طلبانه جامعه مدنی کشورشان قرار می گیرند، محافظه کاری سفت و سخت را پیشه می کنند، در
مورد زنان نیز با این دوگانگی دست به
گریبانند. از این رو به جای آن که الگوهای
واقعی و قابل
تحسین موجود در جامعه (مدل هایی همچون سبک زندگی بهاره ها و
دلارام ها
و...) را در جامعه جوان ایران تشویق کنند، دست به دامن الگوسازی هایی
عجیب و غریب و دوگانه از زن ایرانی شده اند، الگوهایی که اساسا قابلیتی
جز برای بازنمایی و تبلیغ رسانه ای سیاست های بین المللی شان
ندارد. آنان از
این نکته غافل اند که الگوهای ارائه شده شان از زن که قرار
است در درون
مرزها «مطیع» و «سربه راه» و بی حقوق باشد و در بیرون مرزها
سخنگوی آنان
باشد و به جنگ «بیگانگان» برود و حق «ملی» اش را حتا «شهادت
طلبانه» به دست
آورد، یک نقص عمده دارد یعنی اساسا الگویی لمس شدنی و قابل
اتکا برای نسل
جدید زنان نیست.
انگار مسئولان امنیتی متوجه نیستند که: «حق خواهی» یک شیوه و
سبک زندگی است و نمی شود به دختر جوان و
خودساخته امروز، با این الگوسازی ها فرمان
داد که در
زندگی روزمره و فعالیت اجتماعی، حق ات را مطالبه نکن، و هر موقع «فرمان»
دادیم «حق خواهی» را در سطح بین المللی فریاد کن.
شاید این
آقایان نمی دانند که اگر قرار باشد الگویی از زن ارائه و تحمیل شود
که در مقابل تبعیض ها و نابرابری ها در سطح ملی تمکین کند و دم بر نیاورد،
بی شک چنین زنی در مقابل وضعیت موجود در سطح بین المللی هم تمکین خواهد
کرد. چراکه تنها در ساختار حاکمیت هاست که «حق خواهی» می تواند یک تاکتیک
سیاسی تلقی شود، چون در زندگی روزمره و در واقعیت نمی شود در یک جا «حق
خواه» بود و در جای دیگر ظلم پذیر!؟
در بافت عینی زندگی اجتماعی، «حق خواهی» نه یک تاکتیک سیاسی
بلکه «شیوه زندگی» و روندی پیوسته و چندوجهی
است. البته آنان می توانند زیر نورافکن رسانه ها و در لابلای
فیبرهای نوری اینترنتی، الگوهایی از زنان «حق خواه
دوگانه» بسازند
و تزئین اش کنند که در سطح ملی مطیع و مدافع نظم موجود
مردسالار باشد
ولی در سطح بین المللی، چونان یک قهرمان اسطوره ای، نظام
موجود بین
اللمللی را نقد کند!؟ اما چنین الگوی رسانه ای (مدلی که به کار همان
دنیای مجازی می آید) بی شک بدون روح و جسم و جان است یعنی به درد تبلیغات
رسانه ای می خورد و نمی تواند در رفتار و سبک زندگی روزمره دختران جوان
امروز، منشاء اثر باشد.
به هرحال به نظر می رسد هر جامعه
چندفرهنگی، به الگوها، مدل ها و سبک های متفاوت زندگی نیاز دارد
و از قضا این الگوها یعنی سبک های واقعی و
پویای زندگی
دختران و پسران جوانی مانند بهاره هدایت، دلارام علی، امیر
یعقوب علی و... که شما آن ها را سرکوب می کنید
اتفاقا الگوها و مدل های شایسته و ممکنی هستند که می
توانند در سال های پیش رو، جامعه ایران را
بسازند و زندگی
تازه ای را با تمام زیبایی هایش به این مملکت هدیه کنند.
پانوشت ها:
برخی
از مطالب بهاره هدایت را می توانید در آدرس های زیر بخوانید:
_ ترویج گفتمان برابری طلبی میان
سیاسیون
_ تجمع زنان و مسائل پيش
رو / بهاره هدايت
_ بهاره هدایت: تجمع بیست
و دو خرداد برای کمیسیون زنان یک فرصت بود
_ میزگردی با کمپینی های
جوان: در کمپین هرکس صدای خودش را دارد