دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۶ - ۲۰ اوت ۲۰۰۷

”با خواب دیدن خویش و دنیای خویش را می شناسیم“

گفتگوئی با محقق خواب شناس میشائیل شردل در باره عملكرد و تاثیرات رؤیاهای ما

 

مصاحبه آندریاس هوبر از مجله علمی آلمانی ”روانكاوی امروز“ با آقای ”میشائیل شردل“ دفتر شش ”كمپاكت“ Psychologie Heute, Compact, Heft 6

 

مترجم مهندس جواد ولدان

Www.Iran-Azad.De
Info@iran-azad.de

 

 

 

روانكاوی امروز:            روانكاو پژوهشگر تجربی امروز از ماده تشكیل دهنده خواب های ما چه می داند؟

میشائیل شردل:             رؤیاها از حوادث، تجارب و اتفاقات زندگی ما هستند. با وجود تمامی خصوصیات عجیب و غریب رؤیاهای ما – تا زمانی كه خواب می بینیم – برای ما همانقدر واقعی هستند كه حوادث و تجاربی كه در بیداری برای ما بوقوع می پیوندند. رؤیا پدیده ای است كه اساس آن بر فعالیتهای شناختی مغز در حین خواب استوار است. اما از آنجا كه مغز هیچگاه نمی خوابد – و روان ما شب و روز در حال كاركردن می باشد -، رؤیاهای ما همانطور از قوه و قدرت احساسی، حواس و تصورات برخوردارند كه زندگی ما در حال بیداری.

 

                                    در این سالهای اخیر تحقیقات و مطالعات تجربی رؤیا از آنچنان تصویر روشنی برخوردار گردیده، كه محتوای خواب ها به مراتب به حقایق نزدیك تر شده است یا ”من در خواب“ با ”من در بیداری“ از رابطه بسیار نزدیك تری از آنچه كه تا كنون مفروض بود برخوردار است: این دو با هم یگانه شده اند. از اینرو اكثر انسانها، آنچنانكه معتقدند، به هنگام شب خواب را به مفهوم دیدن یك فیلم نمی بینند – بلكه آنها حادثه رؤیا را به همان اندازه واقعی تجربه می كنند كه زندگی در حال بیداری خود را. بسیاری از مراحل مشابه و موازی در ”هوشیاری در بیداری“ با ”هوشیاری در حال خواب“ عمدتا به همان مقوله ارتباط می یابد كه در تمامی طول زندگی هم در هر حال در مركز زندگی قرار دارد: آموزش و یادگیری. رؤیاها همانند تفكرات به ما كمك می كنند تا مسائل یا استرس ها را بشناسیم، بر روی آنها كار كنیم و پیام و مفهوم آنها را بیابیم.

روانكاوی امروز:            اینك پس از گذشت یكصدسال از ”تفسیر خواب“ جنجال برانگیز فروید، پژوهشات و تحقیقات مدرن در مقوله رؤیا به كسب چه نتایجی نائل آمده است؟

میشائیل شردل:             امروز ما سه جریان بزرگ را مشاهده می كنیم: در كنار مكتب روانشناسی آنالیز یا روانكاوی عمقی و ریشه ای و پژوهشات فیزیولوژیك بیولوژیك، مطالعات روانشناختی رؤیا در سالهای اخیر همواره از اهمیت بیشتری برخوردار گردیده است. این بدین منوال هم خواهد ماند، زیرا كه مشكلات دو مكتب دیگر كاهش نخواهند یافت. مثلا در رابطه با روانشناسی آنالیز یا روانكاوی عمقی و ریشه ای نامعلوم است كه آیا بتواند علاوه و در ماورای مطالعات تخصصی مرتبط با یك مورد، به پژوهشات عمومی وسیع هم دست بزند یا نه – غیر وابسته به تجارب عملی كه در بخش تراپی كلینیكی دارد. و ”بیولوژی خواب“ – كه با كشف فازهای رم خواب REM در سال 1953 كه با یك دهه استقبال و رونق مواجه گردید – می بایست اكنون بدین واقف آید كه آنچنانكه بسیاری فكر می كردند این با عملكرد رؤیا آنچنان هم ساده نیست. كاهش دادن رؤیا به یك فاز خوابی رم و یا تحدید و تنزل آن به پروسه های خالص فیزیولوژیك، و حركت از این نقطه كه، خواب ها از هیچگونه عملكرد روانی برخوردار نیستند یا تنها بطور خیلی تصادفی از عملكردهای روانی بهره دارند، با سرشت و ذات اصلی مقوله خواب و عملكردهای آن مطابقت نخواهد داشت و حق آن را كاملا ادا نخواهد نمود. این نقطه نظر كه هوشیاری و خودآگاهی كه در رؤیا بر ما بسیط است با هوشیاری و خودآگاهی كه ما در بیداری از آن بهره مندیم مشابه است، از مفهوم و اهمیت بسزائی برخوردار است. در این رابطه این فرض كه رؤیا بعنوان یك همبازی ناخودآگاه، ”تیره“، تنها با اشكال قابل فهم یك هوشیاری و خودآگاهی ”روشن“ است، دیگر نقشی ایفا نمی كند. خواب تجربه و حادثه ای است مانند دیگر تجارب و حوادث زندگی ما – و همانطور كه آدمی كوشش دارد كه از تجارب بیداری زندگی درس بگیرد، می تواند با تجربه رؤیاها هم هوشیارتر و خودآگاه تر گردد. ما می بایست ذكاوت هوشیاری و خودآگاهی رؤیا را با ذكاوت هوشیاری و خودآگاهی بیداری را هم ارزش و پایاپای بدانیم، زیرا كه افكار ”نرمال“ روزانه دستیابی به همان نقطه نظرها و آگاهی ها را امكان پذیر می سازند كه هوشیاری و خودآگاهی در خواب و رؤیا.

روانكاوی امروز:            رؤیاها از كدامین منابع تغذیه می كنند؟

میشائیل شردل:             تحقیقات انجام شده هفت منبع را شناسائی می كند، كه كم و بیش محتوای خواب را تحت تاثیر خویش قرار می دهند:
این منابع در كنار تصاویر اسطوره ای، تله پاتیك و غیب گو، تاثیرات بیرونی، خاطرات، عوامل شخصیتی، مواقعیتهای زندگی و تاثیرات زندگی روزمره گی می باشند. تاثیرات روزمره گی در كنار فاكتورهای روانشناختی شخصیتی مانند جنسیت، خلاقیت یا ذكاوت و موقعیت زندگی عمده ترین نقش ها را بازی می كنند – این فاكتورها در مجموع هشتاد درصد از كل را شامل می گردند. برخلاف این تاثیرات خارجی مانند تاثیر یك ساعت شماطه دار خیلی كمتر از آنچه كه آدمی عقیده داشت، قابل اهمیت است. تله پاتی و رؤیاهای آینده بسیار بندرت نقش پیدا می كنند و بسیار به شخص وابسته اند – فردی كه دارای اینگونه رؤیاها باشد، بدون تردید بسیار تحت تاثیر آنها واقع شده و قانع می شود.

روانكاوی امروز:            خواب دیدن برای انسان چه منافعی دارد – آیا آدمی می بایست رؤیاهای خود را به یاد بیاورد تا بتواند سالم بماند یا زندگی رضایت بخش و پرمحتوائی داشته باشد؟

میشائیل شردل:             ما می بایست میان عملكردهای روانی و بیولوژیك به شدت تمایز قائل شویم. بنا بر این فاز خوابی رم با فعالیتهای خود در ارتباط با مغز بزرگ مطمئنا از نقطه نظر بیولوژیك بسیار لازم و مفید است. اما بدون تردید این سؤال كه به خاطر آوردن حوادث شبانه از چه اهمیت و مفاهیمی برخوردار است از نقطه نظر علمی بیشتر یك سلیقه و عقیده شخصی و فردی باقی می ماند. بسیاری از شواهد و قرائن به یادآوردن خواب و كار كردن روی آن را حاوی اثرات و نتایج مثبتی برای فرد می دانند. اما بدون شك نتیجه گیری معكوس – فردی كه رؤیای خویش را بطور كامل به یاد نداشته باشد و یا كمتر بخاطر آورد، به طریقی ناسالمتر، نادان تر و یا حتی بدبخت تر از كسانی است كه به هنگام پگاه ماجراجوئی های رؤیائی شبانه خویش را به یاد داشته باشند – مطمئنا جایز نیست. تعداد افراد كسانی كه خوابهای خویش را به یاد نمی آورند و یا حتی معتقدند كه سالها و دهه های مدیدی رؤیائی نداشته اند كم نیستند. و این اشخاص از نقطه نظر روانی ابدا ناسالم نیستند. اما بدون تردید آنها هر شب از نعمت خواب دیدن بهره مندند (و اما به یاد نمی آورند).

 

”رؤیا كمك می كند تا بتوان مشكلات را شناخت و بر روی آنها كار كرد“

                                   

                                    اگر از این زاویه به این مقوله بنگریم، به یادآوردن خوابها از عملكرد اضافی پاداش دهنده برخوردار می گردد: برای زندگی كردن یا زنده ماندن نمی بایست آنها را به یادآورد. اما فردی كه رؤیاهای خویش را بشناسد، مطمئنا از نظر معنوی غنی تر خواهد شد: او در باره خویش و دنیای خود احساس بهتری دارد، بهتر می داند و بهتر یاد می گیرد. و دقیقا در جنبه عملی فهم و كار بر روی خوابها این نكات از اهمیت بسزائی برخوردار است. در این جریان است كه قبل از هر چیز از زندگی در رؤیا به زندگی در بیداری پلی زده و این فاصله پیموده می شود.

روانكاوی امروز:            آیا مقوله كار بر روی خواب و تجزیه و تحلیل آن به شستشوی و نظافت روحی معنوی منجر می گردد؟

میشائیل شردل:             البته! بوسیله رؤیا تجربه شخصی و فردی غالبا خودآگاهانه تر و بهتر قابل دید و فهم می گردد: این نكته به تجربه ای منجر می شود كه چشم و گوش ما را باز می نماید – كه بویژه در مواقع بحران زا و یا دیگر مواقع خطیر و مشكل می توانند كمك و حلال مسائل باشند.

روانكاوی امروز:            تا چه حد و مرزی خواب و رؤیا تحت تاثیر شخصیت قرار دارد؟ آیا خواب مردان با خواب زنان متفاوت و قابل اختلاف است؟

میشائیل شردل:             مردان بیشتر از مردان دیگر خواب می بینند تا از زنان، مردان بیشتر از خشونت، رقابت یا سكس خواب می بینند، در صورتیكه رؤیاهای زنان بیشتر در رابطه با روابط و روابط زناشوئی است و با خلق و خوی افسرده و افسردگی عجین است. كشفیات تازه اما نشان می دهند، كه اینها از نظر بیولوژیك اساسی ندارند، بلكه می بایست بعنوان چكیده و ثمره دنیای شخصی و زندگی فردی فهمیده شود: تفاوت میان رؤیاها بر اساس اختلاف جنسیت وجود حیاتی ندارد – بلكه تنها تفاوت جنسیت در بیداری است، كه خود را به دنیای خواب و رؤیاها انعكاس و انتقال می دهد. در مجموع تنها ده درصد از حوادث و اتفاقات مربوط به یك رؤیا بوسیله عوامل و مسائل شخصیتی توضیح داده  می شوند – كه در آینده هم بیشتر از این مقدار انتظار نمی رود. برخلاف این چنین به نظر می آید كه آینده ”مطالعات باونداری“ كه در باره انسانهای با ”مرز باریك“ و ”مرز پهناور“ بعمل آمده است از خوش بینی زیاد و آینده خوبی برخوردار باشد. طبق این تحقیقات استیل زندگی افرادی كه در روابط خویش ناتوان از مرزبندی، دارای یك زندگی پراختلاف و دعوا و در موارد دیگر نیز خیلی حساس و ترسو هستند، خود را بوضوح در خواب منعكس می گرداند: بطور مثال بخصوص ”پوست نازكها“مستعد كابوس های وحشتناك هستند.

 

                                    یك پدیده مشابه جالب دیگر رؤیاهای ”روشن“ یا ”خوابهای واضح“ هستند. اینها خوابهائی هستند، كه در حین خواب دیدن انسانها می دانند كه مشغول خواب دیدن هستند و می توانند با اراده خویش حوادث خواب را تحت تاثیر قرار دهند: پرواز از روی موانع و مشابه این. به هنگامیكه آدمی از سكس ”خواب واضح“ ببیند، اتفاقات فیزیكی و در ارتباط با جسم هم در آن خواب رخ می دهند – مثلا زنان لذت نقطه اوج همخوابگی را تجربه می كنند كه این حادثه را می توان ثابت نمود.

روانكاوی امروز:            چرا بسیاری از مردم با رؤیاهای خود از یك رابطه مشكل و پیچیده برخوردارند یا آنها را بعنوان یك چیز بی سر و ته و خرافه رد می كنند؟

میشائیل شردل:             مسئولیت این مطمئنا بعهده فهم غلط از عقلگرائی غربی است، كه تمامی چیزهائی مانند زندگی در خواب را كه كاملا منطقی بنظر نمی آید مطرود و مردود می داند – خوابها همچون كفهای روی آب می مانند. روی دیگر و جهت مخالف این عقلگرائی خود را در این جلوه می سازد كه آدمی بسیاری از خوابها را خوابهای اسرارآمیز، و یا نیز دارای قدرت سیاه و خطرناك بداند، كه تنها هم از سوی یك متخصص و مفسر مجرب خواب – مثل یك روانكاو آنالیز قابل تعبیر بوده و هم اوست كه باید راه حل ارائه كند. این طرز تفكر به همان اندازه می تواند مشكل آفرین گردد كه این رویه:
به هنگامی كه آدمی بدان متمایل باشد كه در خوابهای خویش با بی صبری و سریع و بدون هیچگونه دید انتقادی پیامهائی كشف كند و خویش و زندگی خویش را در این راستا جهت دهد.    

 

بویژه افراد ”پوست نازك“مستعد دیدن كابوس های وحشتناك هستند

 

روانكاوی امروز:            شما در این چه مشكلی می بینید؟ - شما خودتان از نقش مثبت ”راهنمای عمل و راه حلهای پیشنهادی“ یك خواب برای فردی كه خواب را دیده است گفتگو كردید. 

میشائیل شردل:             صحیح. اما این نكته ابتدا زمانی معتبر است كه آدمی برروی خواب و خاطرات خواب خویش در زندگی بیداری خود كاركرده باشد و آنها را در زندگی خود جا انداخته باشد: ابتدا بعد از آن راه حل و یا پیام ظاهر می گردد و نه قبل از آن. و اگر به فهم آنچه كه در خواب به انجام رساندم نائل نشوم، آن عمل را هم نبایست در زندگی بیداری خویش انجام دهم. بدین معنا كه خواب مفهوم خود را از خارج دیكته نمی كند، بلكه همه چیز در حدود خود در خانواده باقی می ماند: به جز من كسی در خواب من وجود ندارد كه، در خواب به عمل بپردازد، یاد بگیرد، به دنبال معنا باشد – و (در بیشتر مواقع هم) یابنده آن باشد.

روانكاوی امروز:            بنابر این پیام واقعی روانكاوی خواب چنین است: هر كس خودش متخصص و مفسر رؤیاهای خویش می باشد؟

میشائیل شردل:             كاملا. در یك معنا و مفهوم حیاتی چنین است كه تجاربی كه در خواب تجربه گردیده اند با تجارب دیگر خویش در ارتباط و هماهنگی بیاورد. اگر بخواهید می توانیم در این رابطه از وجود نوعی دیالوگ سقراطی صحبت كنیم، دیالوگی كه میان ”من در خواب“ با ”من در بیداری“ به علت دلواپسی كه برای خود و روان خود داریم صورت می گیرد.

 

 

زندگینامه كوتاهی از آقای میشائیل شردل   

 

میشائیل شردل، دارای دكترای روانكاوی است و از سال 1990 در لابراتوار خواب

انستیتوی مركزی برای سلامتی روانی مانهایم در بخش تحقیقاتی روانكاوی خواب كار

می كند؛ او از سال 1988 رهبری گروههای پژوهشی خواب را بر عهده دارد، كه روش

كار آنان در كتاب ”به رؤیاهای خود گوش فرا ده“ ترسیم گشته است. وی دارای تعداد

زیادی مقالات علمی منتشر شده در این زمینه است؛ كتاب ”دنیای شبانه رؤیاها“:

نگاهی در تحقیقات و مطالعات خواب در بهار 1999 در انتشارات كهل هامر فرلاگ

بعنوان اساس همه فهمی در گشایش مقوله روانكاوی مدرن خواب انتشار یافته است.