دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۶ - ۲۰ اوت ۲۰۰۷

چه اتفاقی می تواند بیفتد؟

استراتژی هائی علیه ترس از آینده

 

پدر یك خانواده شغلش را از دست می دهد. مادری تنها، به كمكهای دولتی اجتماعی وابسته می گردد. یك نوجوان از یافتن كار عاجز می ماند. یك پنجاه و پنج ساله از تامین زمان پیری خود دلهره دارد. – ترس از آینده و تامین بقای زندگی چهره های گوناگونی دارد. هیچكس از آن در امان نیست، حتی آنان كه حیات و ادامهء بقایشان واقعا در خطر نباشد. چگونه می توان با این احساس فلج كننده مبارزه نمود؟ چگونه می توان علیرغم موقعیتهای خطیر و نامطلوب امید و باور به آینده را حفظ نمود؟ 

 

 

نوشتهء كارین هرتزر از مجله علمی آلمانی ”روانكاوی امروز“، شماره نوامبر 2004

 

تلخیص از:

مترجم مهندس جواد ولدان (صابر)

Www.Iran-Azad.De
Info@iran-azad.de

24.11.2004

 

 

”حتی در یك مه غلیظ می توان چند قدم برداشت.“ این شعار ”ینس باوم“ دكتر متخصص زنان است كه با ترس های خود به نحوی فعٌال به مقابله برخاست. او سیزده سال تمام در مطب شخصی خویش در شمال آلمان به شفاعت اشتغال داشت تا اینكه آژانس های املاك متغلب وی را با مشكلاتی دچار نمودند. وی مطب پر رونق خود را از دست داد، و آغازی مجدد بعلت رفرم سلامتی و بهزیستی به شكست انجامید. او در ابتدا امكانات سازنده ای را كه در غلبه بر موقعیت و مشكل خود داشت، نادیده گرفت. اما بالاخره زمانی به خود آمد:

 ”من روزانه تنها به برداشت گامهائی واقعی كه لازمهء آن روز بودند، بسنده كردم. و بی تكلٌف، شجاعانه و بدون رنجیدگی ادامه دادم. سعی كردم همواره به جلو نگاه كنم، به همانجا كه راه چاره را حدس می زدم.

 

آقای باوم در كتابش با عنوان ”ترسی از فردا نداشته باش“ استراتژی های خود را در مواقع سخت و در مبارزه با ترس به تحریر می آورد. اما او می خواهد كه این راهنمائی ها تنها بعنوان انگیزه و محرك شناخته شوند. ”این بعهدهء فرد خواننده است كه در بارهء این استراتژی ها تفكر و تدبٌر كند و بدینوسیله راه و روش شخصی خود را از میان آنها بیابد.“

1.      مقاومت رنج به همراه می آورد – پذیرش و تائید آزادی بدنبال دارد.

ترس از آینده و امنیت حیاتی سدٌ تفكر و عمل در شما می گردد. در این رابطه یك مثال تصویری: شما نمی توانید یك دیوار را حركت دهید، اینكار خستگی و هلاك در پی دارد. بنابراین چند گام به عقب بردارید و بشناسید، كه این دیوار بر سر شما فرود نمی آید. با مقداری فاصله از دیوار دربی را می یابید، كه از میان آن قادر به عبور خواهید بود.

2.      هنگامی بیندیشید چگونه از یك رودخانه عبور می كنید كه در جلو شما قرار داشته باشد. 

برخی اوقات ارزشی ندارد كه روزهای طولانی از زندگی خود را در فكر و ناراحتی بسر برید كه چگونه یك مسئله را، كه ابدا هنوز وجود خارجی ندارد، حل خواهید نمود. زمانی كه به یك مشكل برسید و از آن استقبال كنید، بسیاری از راه حل ها خود به خود در جلو شما ظاهر خواهند گردید. 

3.      اگر تنها به عقب نگاه كنید، قادر به حل مسئله و نیل به هدف نخواهید بود.

به آنجا كه توجهتان را معطوف می دارید، نیروی حیاتی شما نیز همان سو را هدف می گیرد. بنابراین مدام به مشكل نگاه نكنید، بلكه آنرا رها كنید. در این هنگام دستانتان آزاد می شود.

4.      اگر تقریبا تمامی ترس های گذشته بی جهت بوده اند، امروز هم تقریبا تمامی ترس ها بی علت خواهند بود.

به ترس های گذشته تا به امروز خود بیندیشید: كدامیك از آنها همانطور، كه در ابتدا می اندیشیدید، بعدها به همان سان واقعا بد بودند. بعد از گذشت زمان متوجه می شوید كه اكثریت دلواپسی ها و غصٌه های گذشته بیهوده بوده اند.

5.      آیا ترس های شما واقعا جلوی آنچه را كه از آن ترس دارید می گیرد؟

بدین بیندیشید كه ترس های شما چه مفهوم و هدفی دارد. اگر دیگر ترسی نداشته باشید، زندگیتان به چه صورت ادامه خواهد یافت ؟

6.      این یك موقعیت و یا یك وضعیت نیست، كه شما را از بین می برد، بلكه چگونگی افكار شما در آن باره است.

انتخاب با شماست كه موقعیت خاصی را چگونه برآورد و قضاوت كنید. می توانید ترس داشته باشید یا اینكه می توانید به آلترناتیو آن بیندیشید. مهمٌ آن است كه بدانید هیچگونه وظیفه و اجباری به ترس داشتن ندارید. از آزادی خود استفاده كنید.

7.      اگر افكار خود را تغییر دهید، احساسات و ترس های شما نیز تغییر می یابد.
دلیل: ترسها احساسات هستند، و احساسات پیامدهای افكار شما هستند. بنابراین اگر از افكار خود شروع كنید، می توانید ترس های خود را هم تحت تاثیر قرار دهید.

8.      در بدترین حالت چه اتفاقی می تواند برای شما بیفتد؟
فیلمنامه زندگیتان را خودتان بنویسید: ادامه زندگی شما چگونه خواهد بود؟ اگر بدانید، كه همواره چیزی برای خوردن و آشامیدن و سقفی بالای سر خواهید داشت، قادر خواهید بود با متانت و خونسردی بیشتری نظاره گر دنیا باشید.

9.      ترس از ترس نداشته باشید.

از خود سؤال كنید: مشكل كجاست؟ به احتمال خیلی قوی ترس مسئله شما نیست. زیرا كه آن تنها یك علامت است و به شما می گوید كه به چه چیزهائی باید بپردازید. بنابراین ترس از تامین بقا و آینده را بپذیرید و بیندیشید كه در پشت آنها چه خوابیده است.

 

و اما یك استراتژی منفعل هم وجود دارد

افرادی كه به گزینش این استراتژی می پردازند، تلاش می كنند كه روش شتر مرغ را (كه به هنگام خطر سر را در شن فرو می برد) بكار گیرند: بدینسان آنها ترس های خود را كم و بیش نیز با موفقیت سركوب كرده و واپس می زنند. آنها نمی خواهند بحرانی را، كه در آن بسر می برند، بپذیرند. اینها دور و بر خود را با اطرافیان به به گو پر می كنند و بر این تكیه می كنند كه بله فردا همه چیز بهتر خواهد شد. در نزد آنها صورتحسابها و اخطاریه های ناگشوده روی هم انباشته می گردند. و برای تحمل بهتر این خفت و خواری، سرنوشت نابكار و یا ناتوانی خود به الكل پناه می برند و یا به ساخت اعتیاد های دیگر روی می آورند. خانم ”گیزلا مور“، رئیس بخش روانشناسی سازماندهی و كار دانشگاه لایپزیگ كه سالها نیز به مطالعهء بیكاران و مشكلات آنان اشتغال دارد می گوید: ”شخصی كه مشكلات مالی خویش را واپس زده و نادید بگیرد، با این وجود خود را رنج می دهد. اینگونه افراد عدم و زیان كنترل را تجربه می كنند، زیرا كه موقعیت سخت برای آنها و زندگیشان تصمیم می گیرد و نه بر عكس.“

 

استراتژی فعال

اشخاصی كه این استراتژی را بر علیه ترس از آینده بكار می گیرند، سعی می كنند به نحوی از این موقعیت نامطلوب و مشمئز خارج گردند. آنها در راه و روش زندگی خویش محدودیت هائی قائل می شوند، در رفتن به رستوران و مرخصی صرفه جوئی می كنند و بندرت به لذت از زندگی لوكس و تشریفاتی می پردازند. برای پر كردن مجدد حساب بانگی خود به اضافه كاری و یا شغل دوم دست می زنند، قسمتی از وسائل زندگی خویش را می فروشند یا در یك محدودهء زمانی به قرض گرفتن از دوست و آشنا و یا از بانگ روی می آورند. و مهمتر از همه اینكه با دوستان و خانوادهء خویش رك و راست مشكلات خود را بازگو می كنند و به چاره جوئی و حلٌ واقعی مسئله همٌت می كنند.

 

”گیزلا مور“ استراتژی فعال را به صراحت بهتر می داند – همچنین به هنگامی كه خطر از دست دادن شغل تهدید می كند.

 

 

 

 

 

 

 

پاورقی

 

(1)