دوشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۶ - ۲۳ ژوئيه ۲۰۰۷

متحداً جنایات رژیم شکنجه و اعدام را افشا کنیم!

پیگیرانه به دفاع از جان زندانیان سیاسی برخیزیم!

 

اخبار رسیده از ایران در هفته های اخیر، حاکی از تشدید هرچه بیشتر ترور و اختناق و سختگیریها و قتل و سرکوب است . در حالیکه به فتوای آخوندهای تبهکار و بدستور جنایتکاران حاکم در ایران، مرد ستمدیده ای در ناحیه قزوین سنگسار میشود، دبیر سندیکای مستقل کارگران اتوبوسرانی تهران، منصور اسانلو، در خیابان در روز روشن، بدست عمال کثیف رژیم مورد ضرب و جرح قرار گرفته، روانه سیاهچالهای رژیم میشود. در عین حال، محمود صالحی کارگر مقاوم، در زندانهای سنندج، در حالیکه از بیماری شدید کلیوی رنج میبرد، در معرض بدترین آزارها قرار دارد. طبق همین اخبار، تعدادی از جوانان نیز به اتهام ”شرارت“، در بیدادگاههای رژیم محاکمه شده و به زودی حکم اعدام در محل های مختلف در مورد آنها، اجرا خواهد شد. رژیم اعلام کرده است که سختگیری در مورد زنانی که حجاب اسلامی را رعایت نمیکنند، از این به بعد، دامنه گسترده تری بخود خواهد گرفت. مردان نیز، از لحاظ پوشش و موی سر، در معرض بازرسی و محکومیت و توقیف، قرار خواهند داشت .درحال حاضر، تعداد زیادی از کارگران، دانشجویان، زنان و فعالین خلقهای تحت ستم ملی، در زندانها و شکنجه گاههای قرون وسطائی محبوس بوده و هر روز بر تعداد زندانیان سیاسی، افزوده میشود.

رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی که سلطه ننگین خود را در معرض خطر جدی از طرف توده های بپاخاسته می بیند، مذبوحانه میکوشد با تشدید ترور و اختناق، جلو سیل خروشان خشم وتنفر توده ها راگرفته و بر عمر ننگین خود، چند صباحی بیفزاید.علیرغم خواست رژیم، هرقدر سختگیریها و جلادصفتی های رژِیم، افزایش مییابد، بر مقاومت و پایداری توده های بپا خاسته نیز، افزوده میشود. سنگسار مرد ستمدیده ای که همسرش اینک در زندان در انتظار سنگسار، این مجازات وحشیانه وضد بشری بسر میبرد، رژیم آدمکش را هرچه بیشتردر چشم توده ها خوار و زبون ساخته، ماهیت جنایتکارانه سردمداران رژیم راهرچه عریان تر، در معرض دید مردم تحت ستم ایران، قرار داده است. دستگیری وربودن منصور اسانلو که آشکارا ترس ووحشت رژیم را از طبقه کارگر بپاخاسته ایران، نشان میدهد، بر خشم و تنفر کارگران از رژیم ضدکارگری، افزوده و سبب تشدید مبارزات حق طلبانه آنها میشود. رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی که از خیزشهای قهرآمیز توده های بپا خاسته علیه جیره بندی بنزین، سخت وحشت زده شده است، با تصمیم به اعدام جوانان مبارز، عجز و ناتوانی خود را هر چه آشکارتر در مواجه با مبارزات رشد یابنده دانشجویان ونسل جوان ایران عیان میسازد. سختگیری در مورد زنان نیزجز اینکه بر دامنه مبارزات زنان بپاخاسته، بیفزاید، چیزی عاید رژیم زن ستیز نخواهد کرد. علیرغم تمام سرکوبگریهائی که رژیم در حق ملتهای غیر فارس ایران ، روا میدارد، مبارزات حق طلبانه آنها در آینده، گسترش بیشتری خواهد یافت. رژیم ضد مردمی باتمام وحشیگریهایش بهیچوجه قادر نیست آتش مبارزات توده ها را خاموش ساخته و از سرنگونی حتمی سلطه پوشالی خود، جلوگیری بعمل آورد. آنروز سعادتمندی که کارگران و توده های محروم و زحمتکش ایران، نعش متعفن رژیم جمهوری اسلامی را برای همیشه مدفون سازند، دور نیست .

در اوضاع حساس کنونی که از یک طرف، مبارزات خونین توده ها هر روز قدرتمندتر میشود و از طرف دیگر، رژیم ارتجاعی برای حفظ موجودیت ننگین خود بر ابعاد سرکوبگری و شکنجه و کشتار میافزاید، وظیفه کلیه نیروها و عناصر مترقی و انقلابی در خارج از کشور است که باتمام نیرو، بحمایت از مبارزات توده های زحمتکش برخاسته و فریاد اعتراض خود را علیه بیداگریهای رژیم، در هرجا که هستند، بلند کنند. نیروهای مترقی و انقلابی خارج از کشور در مبارزات افشاگرانه بمنظوردفاع از مبارزات درون کشور، باید هرچه متحد تر عمل کرده، در صفوف فشرده و در کنار هم، فریاد مرگ بر رژیم جمهوری اسلامی را در سرتاسر جهان طنین انداز سازند. وقتی کارگران بپا خاسته ایران در نهایت جانفشانی در راه حقوق پایمال شده خود مبارزه میکنند، وقتی خطر مرگ جان کارگران زندانی را تهدید میکند، وقتی رژیم، مجازات وحشیانه سنگسار راهمچنان بمرحله اجرا میگذارد، وقتی سردمداران تبه کار رژیم، قصد اعدام دهها تن از جوانان مبارز را دارند، وقتی زندانها مملو از کارگران، دانشجویان ، جوانان ، زنان و فعالین خلقهای تحت ستم ملی است، وقتی کوچکترین مخالفت و اعتراض را رژیم با قتل و شکنجه پاسخ میدهد، وقتی پای آزادی در زنجیر است ، وظیفه تمام ایرانیان آزاده و مبارز خارج از کشور است که فریاد خشم و اعتراض خود را در اتحاد و همبستگی، علیه رژیم کشتار و جنایت بلند کرده و پیگیرانه از مبارزات عادلانه توده ها، حمایت کنند.

دررابطه با پیشبرد امر دفاعی در خارج از کشور،این نکته را لازم به تذکر میدانیم که بعلت وابستگی رژیم جمهوری اسلامی به امپریالیسم جهانی، مبارزات کارگران و توده های زحمتکش ایران، در عین حال، مبارزه علیه قدرتهای امپریالیستی نیز، میباشد. امپریالیستهای غدار، کارتلها و تراستها و بانکهای بین المللی، همه ساله، میلیاردها از هستی زحمتکشان ایران را بغارت برده و هرروز بردامنه دخالتها ونفوذ خود در شئون مختلف کشور، میافزایند. آنها در حمایت از رژیم جمهوری اسلامی، از هیچ کوششی دریغ نداشته و دشمنان بی امان امر رهائی توده های زحمتکش و محروم ایران، محسوب میشوند. نیروهای سیاسی مترقی وانقلابی باید در فعالیتهای دفاعی خود، از هر گونه همکاری و نزدیکی با دارودسته های وابسته به امپریالیسم، خودداری ورزیده، در عین منزه نگهداشتن صفوف خود از گروه بندیهای سیاسی وابسته، بطور بی امان به افشای ماهیت ارتجاعی این دارودسته ها بپردازند .واقعیت امر این است که مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی، بهیچوجه جدا از مبارزه با امپریالیسم نیست. رهائی کارگران وتوده های زحمتکش ایران، در گرو قطع کامل نفوذ قدرتهای امپریالیستی از ایران است. روی این مساله بدین جهت تاکید میکنیم که این روزها با تشدید مبارزات ضدرژیمی توده ها و نزدیک تر شدن روز سرنگونی رژیم شکنجه و کشتار، قدرتهای امپریالیستی سخت به تکاپو افتاده و بمنظور پیشبرد مقاصد آزمندانه خود، در کار ایجاد جانشینی برای رژیم جمهوری اسلامی میباشند. رسانه های امپریالیستی و محافل و سیاستمداران وابسته به امپریالیسم، اینک برای فریب توده ها، با نام دمکراسی، آزادی، فدرالیسم، حقوق بشر و... ، بمیدان آمده، به دایه های مهربانتر از مادر برای توده های محروم و ستمدیده مبدل شده، زمینه را برای سر کار آمدن رژیم ارتجاعی و وابسته دیگری فراهم میکنند. رژیمی که در دشمنی با آزادی، استثمار هستی توده ها و خدمت بقدرتهای امپریالستی، فرقی ماهوی با رژیم جمهوری اسلامی نخواهد داشت. طبیعی است که خواست کارگران و توده های زحمتکش ایران که 28 سال است از وجود رژیم ضد مردمی حاکم در ایران، رنج میبرند، با امیال و مقاصد شوم امپریالیستها و نوکران و سرسپردگان آنها، از زمین تا آسمان، فرق دارد. دمکراسی و آزادی از نوع امپریالیستی، بهیچوجه بدرد کارگران و زحمتکشان ایران نمیخورد. ارمغان و تحفه امپریالیستها و ایادی و وابستگان آنها برای توده های محروم وزحمتکش در سرتاسر جهان، چیزی جز انقیاد و اسارت و استبداد واستثمار نیست. توده های محروم و زحمتکش ایران، تنها زمانی به آزادی و دمکراسی واقعی نایل خواهند شد که بجای رژیم وابسته و ارتجاعی جمهوری اسلامی، حکومتی دمکراتیک و انقلابی که پیگیرانه از منافع کارگران و زحمتکشان دفاع میکند و دشمن بی امان امپریالیسم ومرتجعین جهان میباشد، زمام قدرت را در دست بگیرد.

نکته دیگری که لازمست در رابطه با مبارزات افشاگرانه ضد رژیمی در خارج، توضیح داده شود، همانا تاکید ورزیدن بر این امر است که همه جناحهای تشکیل دهنده رژیم جمهوری اسلامی، ماهیتی ارتجاعی و ضد مردمی داشته و فرق ماهوی با یکدیگر، ندارند. در شرایط کنونی که مبارزات ضد رژیمی توده ها، هرروز گسترش بیشتری پیدا میکند، تضاد و کشمکش بین جناحهای مختلف رژِیم نیز، شدت بیشتری یافته است. بخشهائی از رژیم که در حال حاضر، سهم کمتری درقدرت حکومتی دارند، همچون عاشقان سینه چاک آزادی و دمکراسی درصحنه ظاهر شده، خود را همدرد و دلسوز توده های بپاخاسته، نشان میدهند. این دشمنان بی امان آزادی، با این شعبده بازیها، این هدف شوم را دنبال میکنند که در جنبشهای دمکرات و ضد رژیمی توده ها نفوذ کرده و این مبارزات حق طلبانه را بانحراف و شکست سوق دهند. در چنین شرایطی،  تاکید در موضعگیری علیه رژیم جلاد صفت، با تمام جناحها و دارو دسته هایش – از احمدی نژاد گرفته تا خاتمی مزّور، از ”سر سخت ها“ گرفته تا ”لیبرالها“، بوظیفه مبرمی برای تمام نیروهای مترقی و انقلابی خارج از کشور، مبدل میشود. بدیهی است که توده های بپاخاسته ایران، با کل نظام ضد بشری جمهوری اسلامی و نه صرفا با یکی از جناحهای آن، تضاد و دشمنی آشتی ناپذیر دارند. لیبرال ترین عناصر و گروه بندیهای رژیم، در موارد مختلف، در 28 سال گذشته، در ریختن خون توده ها ،پایمال ساختن موازین و اصول آزادی و دمکراسی، در استثمار بیرحمانه کارگران و دیگر تبه کاریها، سهیم بوده و پرونده های قطوری از جنایت و آزادی کشی دارند. دلسوزیهای امروز برخی از این جنایتکاران، بحال توده های تحت ستم، چیزی جز مکاری و ریا ورزی نبوده ونمیتواند کسی را فریب دهد. جنبش ضدرژیمی خارج از کشور باید در پیکار افشاگرانه خود،علیه کل رژیم جمهوری اسلامی، موضع اتخاذ کرده و خواهان سرنگونی این مظهر کشتار و جنایت با تمام دارودسته های تشکیل دهنده آن باشد. این فریاد باید در خارج از کشور همه جا هر چه رساتر انعکاس پیدا کند: ”جمهوری اسلامی، با هر جناح ودسته، نابود باید گردد!“

در زمینه مبارزات حق طلبانه خلقهای تحت ستم ملی در ایران، لازم میدانیم این نکته را مطرح سازیم که بطور کلی مبارزات پردامنه خلقهای تحت ستم ملی، آنطور که باید و شاید، در خارج از کشور، از طرف اغلب سازمانها و عناصر مترقی و انقلابی، پی گیری و مطرح نمیشود. از مدتها باینطرف، با تشدید مبارزات خلقهای آذربایجان، کرد، بلوچ، ترکمن و عرب در جهت حقوق پایمال شده خود، رژیم شوونیستی، بوحشیانه ترین وجهی، به سرکوب این مبارزات پرداخته و فعالین این خلقها را دسته دسته روانه زندانها و سیاهچالها میکند. در ماههای اخیر، رژیم، دهها تن از مبارزین خلقهای بپاخاسته کرد، بلوچ و عرب را اعدام کرده و در شکنجه و آزار زندانیان سیاسی آذربایجان بوحشی ترین شیوه ها دست زده است . باید دفاع از مبارزات خلقهای تحت ستم ملی و از زندانیان سیاسی این خلقها، در برنامه فعالیتهای افشاگرانه و دفاعی نیروها و عناصر انقلابی و مترقی ایرانی در سرتاسرجهان، قرار گیرد. باید جنایات و وحشیگریهای رژیم در حق خلقهای تحت ستم ملی، بر ملا گردیده و اعتراض علیه این اعمال ضد بشری، جنبه هرچه گسترده تری پیدا کند. در عین حال باید، نظریه های انحرافی و ارتجاعی که از طرف این یا آن سازمان ”چپ“ و ”ملی“ در زمینه مساله ملی در ایران مطرح میشود، بیرحمانه مورد نقد و بررسی قرار گیرد. این یک واقعیت است که تنها با مبارزات توده های بپاخاسته در سرتاسر ایران، تنها با اتحاد و همبستگی مبارزاتی کارگران و زحمتکشان همه خلقهای ساکن ایران، میتوان رژیم ارتجاعی و استبدادی جمهوری اسلامی را بگورستان تاریخ سپرد. تا رژیم شوونیستی و ارتجاعی جمهوری اسلامی، بدست توده ها سرنگون نشده است، حل عادلانه مساله ملی در ایران، امکان پذیر نخواهد بود. بهمین جهت نیز، پیوندی ناگسستنی بین مساله ملی در ایران و کل مبارزات رهائیبخش علیه رژیم ارتجاعی و شوونیستی جمهوری اسلامی و امپریالیسم جهانی وجود دارد. با در نظر گرفتن آنچه گفته شد، انحراف و شوونیسم سازمانهای سیاسی در طیف ”چپ“ که اهمیت مساله ملی را در ایران نادیده گرفته و احیانا مبارزات حق طلبانه ملتهای غیر فارس را علیه ستم ملی، مرتجعانه تخطئه میکنند، هرچه عریانتر خود را، نشان میدهد. در همان زمان، بورژوازی این یا آن خلق تحت ستم ملی، میکوشد از مبارزات حق طلبانه توده های بپاخاسته که با توسل به حرکتهای قهر آمیز توده ای و جانفشانیها و قربانی دادنهای بیشمار، مجدانه در راه حقوق پایمال شده خود مبارزه میکنند، بهره برداری کرده و زمینه را برای استقرار سلطه سیاسی خود، فراهم سازد. در پیروی از این سیاست سودجویانه، بورژوازی ملتهای تحت ستم ملی، بانواع سازشها تن داده و کنار آمدن با قدرتهای امپریالیستی و بخشهائی از ارتجاع حاکم را امری مشروع میشمارد. آنچه برای بورژوازی ملتهای تحت ستم ملی، مطرح نیست همانا منافع کارگران و توده های زحمتکش است. بورژوازی ملت تحت ستم، برای چنگ زدن بقدرت سیاسی، به نفاق و دشمنی بین خلقهای مختلف ساکن ایران، دامن زده و زمینه را برای ایجاد محیط خصمانه بین کارگران و زحمتکشان متعلق به ملیتهای مختلف، فراهم میسازد. نیروهای پیگیر انقلابی، در عین حال که قاطعانه از مبارزات حق طلبانه خلقهای تحت ستم ملی دفاع میکنند و حق تعیین سرنوشت ملل را اصلی خدشه ناپذیر میدانند، باید گرایشها و تشکلات متعلق به خلقهای تحت ستم ملی را که بنحوی از انحاء، سازش با امپریالیسم یا جناحهائی از رژیم را تبلیغ میکنند، مورد انتقاد بیرحمانه قرار دهند. همچنان نقطه نظرهائی که بین ارتجاع خودی و ارتجاع غیر خودی فرق میگذارد، مبارزات قهرآمیز توده ها را تخطئه کرده و خلق بپا خاسته را بمبارزه مدنی، آرام و مسالمت آمیز و ترک حرکتهای قهرآمیز انقلابی، فرا میخواند، باید شدیدا محکوم گردد. در لحظه های حساس کنونی، برای خنثی ساختن توطئه های قدرتهای امپریالیستی علیه منافع کارگران و زحمتکشان کلیه خلقهای ساکن ایران، برای پیشبرد مبارزه موثر انقلابی علیه رژیم شوونیستی و ارتجاعی جمهوری اسلامی، این دشمن بی امان خلقهای تحت ستم ملی ایران، برای دفاع از منافع کارگران و زحمتکشان ایران، برای از بین بردن ستم ملی در حق ملتهای غیر فارس وبالاخره برای پیشبرد موفقیت آمیزمبارزات دفاعی جهت نجات جان زندانیان سیاسی، اتحاد و همبستگی مبارزاتی بین کلیه نیروها و عناصر و تشکل های انقلابی و مترقی در سر تاسر ایران، بین کارگران متعلق بهمه خلقهای ساکن ایران، ضروری است. بهمین جهت نیز، هرگونه تهی ساختن مبارزات ملی از محتوای ضد امپریالیستی و در همین رابطه هر گونه تکیه به این یا آن قدرت امپریالیستی برای پیشبرد مبارزات ملی، هر گونه دامن زدن بدشمنی و نفاق و جدائی بین خلقهای تحت ستم ملی و یا بین خلقهای تحت ستم ملی از یک طرف و خلق فارس از طرف دیگر، امری مردود بوده و تنها بمنافع رژیم جمهوری اسلامی و قدرتهای امپریالیستی آزمند و تداوم و بقای اسارت وستمدیدگی توده های محروم و زحمتکش ایران، یاری میرساند.

در خاتمه، لازم میدانیم بار دیگر تاکید کنیم که با تمام خشونت و بربریتی که رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی، در سرکوب پیکار حق طلبانه توده های محروم و بپاخاسته، نشان میدهد، علیرغم حمایتهائی که قدرتهای امپریالیستی از این رژیم ارتجاعی، بعمل میآورند، مبارزات کارگران، زنان، دانشجویان، خلقهای تحت ستم ملی، در نهایت قدرتمندی، همچنان پیش میتازد. اعتصاب پرشکوه کارگران سندیکای مستقل اتوبوسرانی شرکت واحد در تهران، تظاهرات و حرکتهای اعتراضی عصیان طلبانه زنان مبارز و بپاخاسته که برای شکستن زنجیرهای اسارت، از هیچ فداکاری، دریغ ندارند، حرکتهای اعتراضی رشد یابنده دانشجویان که پرچم مبارزه و مقاومت را در صحن دانشگاهها برافراشته نگه داشته اند، جنبش های پرقدرت دمکراتیک خلق آذربایجان در اوایل خرداد سال گذشته و جنبش های خونین دیگر خلقهای تحت ستم ملی، مقاومت و پایداری تحسین آفرین زندانیان سیاسی که در قعر زندانها از آرمانهای والای توده ها دفاع میکنند، همه و همه به روشنی نشان میدهد که  مبارزات توده های بپاخاسته ایران، شکست ناپذیر بوده و همچنان بالنده و پرخروش، تا نابودی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی و ایجاد جامعه ای عاری از ظلم و استثمار و سلطه ارتجاع و امپریالیسم، دوام خواهد داشت. در این پیکار مرگ و زندگی با رژیم قرون وسطائی جمهوری اسلامی، نیروهای انقلابی و ترقیخواه در سرتاسر جهان و میلیونها میلیون انسانی که اینک در نقاط مختلف گیتی، علیه امپریالیسم و ارتجاع میجنگند و به آزادی و دمکراسی عشق میورزند، در کنار ما خواهند بود.

 

تیر ماه 1386  

سازمان دمکراتیک -  ضد امپریالیستی ایرانیان در انگلستان