يکشنبه ۸ مهر ۱۳۸۶ - ۳۰ سپتامبر ۲۰۰۷

نامه سرگشاده

به رئیس دانشگاه کلمبیا

 

علی اصغر حاج سید جوادی

 

آقای رئیس دانشگاه!

نسبت هائی را که شما به محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور ایران و مدعو دانشگاه کلمبیا دادید موجب شگفتی و یا خرسندی خاطر من نشد. زیرا اگر مردم ایران در ابراز عقیده آزاد باشند و نظام حاکم ولایت مطلقه فقیه نظیر هر نظام خودکامه از این آزادی وحشت و هراسی نداشته باشد(که دارد) اکثریت مردم ایران محمود احمدی نژاد را در کنار همه شرکا  و همدستان او در این نظام اعم از معممین و مکلا ها مردی حقیر و زورگو و متجاوز و مستبد می دانند. اما آنچه موجب شگفتی من شد بی اطلاعی شما از این واقعیت است که اصولا نظام سیاسی ایران در قالب ولایت مطلقه فقیه بر طبق اصل اول و اصل دوم و اصل سوم و اصل چهارم و اصل پنجم و اصل بیستم و اصل بیست و یکم و اصل بیست و چهارم و اصل پنجاه و هفتم واصل صد و ده قانون اساسی جمهوری اسلامی، فاقد مفهوم حقوقی و حقیقی جمهوری و ساختارهای شناخته شده آن در دولت مدرن است. و به این ترتیب طبق اصل دوم و مخصوصا بند ۵ از این اصل و طبق اصل پنجم و طبق اصل پنجاه و هفتم و صد و دهم و مخصوصا طبق اصل ۱۱۳ مربوط به قوه مجریه در فصل نهم این قانون، محمود احمدی نژاد نه فقط فاقد شخصیت حقوقی رئیس جمهور است، بلکه طبق همه اصول مذکور دارای اختیار اقتدار ریاست هیئت وزرا یا مسئول قوه مجریه نیز نمی باشد زیرا در نظام سیاسی ایران قوای حاکم سه گانه طبق اصل 57 قانون اساسی زیر نظارت و ولایت رهبری قرار دارند که خود منتخب از رای مستقیم مردم نیست. بلکه طبق اصل 5 از این قانون ولایت امر و امامت امت در جمهوری اسلامی ایران در زمان غیبت حضرت ولی عصر بر عهده فقیه است که طبق اصل ۱۰۷ ولایت امر یا حکومت و ریاست بر کشور را بر عهده می گیرد. به این ترتیب آقای رئیس دانشگاه کلمبیا، آنچه را که کشور شما آمریکا به ریاست جمهوری ژنرال ایزنهاور در مرداد ۱۳۳۲ یا اوت ۱۹۵۳ با کودتا بر علیه دولت دموکرات و قانونی دکتر مصدق به صورت سلطنت استبداد خود کامه پهلوی بر مردم ایران تحمیل کرد، ادامه همان استبداد خودکامه است که امروز محمود احمدی نژاد در قالب سلطنت خود کامه ولایت مطلقه فقیه به اسم مردم ایران در مجمع سالیانه سازمان ملل متحد نمایندگی می کند. بنابراین شما توقع داشتید پس از ۲۵ سال سلطنت خفقان پلیسی و فساد مالی شاهنشاهی پهلوی و در غیاب بسته شدن همه روزنه های آزادی به روی مردم ایران و فقدان هر گونه نهاد مستقل جامعه مدنی، حزبی و صنفی و انتخابی و در خلاء به وجود آمده از سلطه خفقان پلیسی پهلوی که ۲۵ سال با تکیه برحمایت آمریکا حتی از تغییر اصول مربوط به حاکمیت مردم در قانون اساسی مشروطیت نیز خودداری نکرد، مسند سلطان حقیر و مستبد و بزدلی چون محمدرضا شاه را چه کسانی اشغال کنند جز محمود احمدی نژاد و عاملان قتل های زنجیره ای که امروز در قالب پاسدار و بسیج خود، آمران قدرت مطلقه اند؟

آقای رئیس دانشگاه کلمبیا! دولت شما در سال ۱۳۳۲-۱۹۵۳ حق آزادی و دموکراسی را با کودتا از مردم ایران سلب کرد و حق تجاوز به حقوق و استقلال و آزادی مردم ایران را به خاطر منافع خود و شریک انگلیسی خود به محمد رضا شاه سپرد و به ازای این سرسپردگی میلیاردها دلار درآمد نفت ایران را به صندوق کنسرسیوم خودساخته شما و کمپانی های اسلحه سازی شما هدیه کرد. و این تنها جنایت دولت آمریکا نسبت به ایران و مردم آن نبود، بلکه، نتیجه اتکای بی قید و شرط دیکتاتور خودکامه ایران به آمریکا چنان او را در بستر غرور و نخوت و فساد فرو غلتاند که مردم محروم از آزادی و نفرت زده از تظاهرات تو خالی تجدد طلبی شاهنشاهی را به راهی راندند که استبداد پادشاهی با سرکوب وحشیانه غائله خرداد ۱۳۴۲ به دست خود به سوی قشری گرایان دینی گشوده بود. به عبارت دیگر با کودتای مرداد ۱۳۳۲- اوت ۱۹۵۳ آمریکا به اتفاق دربار و انگلیس بر علیه آزادی و استقلال مردم ایران و پشتیبانی از سلطنت استبدادی مطلقه پادشاهی نطفه انقلاب ایران بسته شد و با سرکوب وحشیانه آخوندهای حوزه قم و طرفداران آنها در خرداد ۱۳۴۲ راه محتوم انقلاب را به سوی رهبری خمینی و استقرار ولایت مطلقه فقیه او به نام جمهوری اسلامی هموار نمود. آقای رئیس دانشگاه، خط سیر شوم و ویرانگر کودتای مرداد ۱۳۳۲- اوت ۱۹۵۳ به ابتکار آمریکا تنها به انقلاب بهمن ۱۳۵۷- ۱۹۷۹ ایران و بر آمدن خمینی و جمهوری اسلامی ختم نمی شود، بلکه اشغال نظامی افغانستان به وسیله روسیه شوروی در سال ۱۹۷۹ علتی جز ترس از تاثیرات انقلاب ایران برای جلوگیری از خطر سقوط دولت نیم بند کمونیستی افسران افغانی تربیت شده در روسیه نداشت. آقای رئیس دانشگاه، مسئله در آمیختن نارضایتی مردم از استبداد و فساد و تجاوز نظام های حاکم بر منابع نفتی خاورمیانه و نزدیک با دین اسلام و حمایت بلاشرط آمریکا از این رژیم ها مسئله ای نیست که به صورت پدیده تروریزم ساخته و پرداخته نئوکنسرواتیست های آمریکا و حلقه ژرژ بوش و دیک چنی در شکم تاریخ حوادث خونین و مرگبار کنونی این منطقه جاسازی شود. در تاریخ هرگز معلول را نمی توان به جای علت نشاند. سیاست کشور آمریکا پس از خاتمه جنگ دوم جهانی در خاورمیانه و نزدیک و آفریقا و آمریکای لاتین پی ریزی شده بود. در این عمومیت جهانی سیاست خارجی شما، خصوصیتی نیز در منطقه نفتی خلیج فارس و ایران و کشورهای پیرامون آن وجود داشت که حفظ و تحکیم منافع نفتی و حمایت بی قید و شرط از اسرائیل را به ازای پشتیبانی از رژیم های مستبد فاسد منطقه در بر می گرفت. آنچه را که آقای بوش و حلقه پیرامون او تروریزم می نامد در حقیقت معلول همین سیاست است که امروز پس از خاتمه جنگ سرد و پایان امپراطوری روسیه شوروی ، مبارزه با تروریزم مورد پسند خاطر روسیه و چین نیز قرار گرفته است، زیرا این دو کشور عضوشورای امنیت سازمان ملل و صاحب ذخایر عظیم بمب های اتمی هم برای سرکوبی و قتل و کشتار ناراضیان سرزمین های مسلمان نشین خود در قفقاز و ترکستان شرقی به دستاویزی نیاز دارند که جز تروریزم نیست.

 

آقای رئیس دانشگاه کلمبیا!

خط کودتای آمریکائی مرداد ۱۳۳۲- اوت ۱۹۵۳ نه فقط به انقلاب بهمن ۱۳۵۷ و تشریف انقلاب ضد استبدادی و ضد استعماری مردم ایران به تشرف اسلام و ولایت مطلقه آخوند، نه فقط به اشغال نظامی افغانستان به وسیله روسیه شوروی و نه فقط به برآمدن طالبان به کمک دلارهای عربستان سعودی با حمایت آمریکا، نه فقط به هجوم نظامی صدام حسین و جنگ ویرانگر هشت ساله ایران و عراق در جهت تضعیف دو قدرت خاورمیانه به نفع اسرائیل و به پشتیبانی شما ختم نمی شود، بلکه به قول نویسنده و گزارشگر آمریکائی استیون کنیزر، خط این کودتای آمریکائی در ایران در کتاب همه مردان شاه allthe shah,smen پس از ۲۵ سال سلطنت استبداد خودکامه پهلوی و ۲۲ سال سلطنت خود کامه ولایت فقیه تا ویران کردن برجهای مرکز تجارت جهانی نیویورک و بخشی از پنتاگون در واشنگتن به دست فریفتگان راه شهادت دینی کشیده می شود.

آقای رئیس دانشگاه! شاید چشم دانشجویان دانشگاه کلمبیا در مشاهده واقعیتی که در پشت دیوارهای کاخ سفید می گذرد بازتر از چشمان شما باشد، به این جهت بی مناسبت نیست که چند جمله از عکس العمل برخورد آنها را با احمدی نژاد از قول گزارشگر روزنامه لوموند(۲۶ سپتامبر ۲۰۰۷) در این جا به نظر شما برسانم.

گزارشگر لوموند می نویسد:".... دانشجویان چرا برای شنیدن حرف های احمدی نژاد در جلسه سخنرانی او شرکت کردند؟ مایکل سلین دانشجوی روابط بین المللی می گوید:" از موقعی که دروغهای دستگاه بوش را در مورد عراق شنیدم دیگر خود به خود حرفهای آنها را باور نمی کنم" آدام دیویس لیسانسیه علوم سیاسی می گوید:" آری احمدی نژاد ضد یهود و ایران هم یک تهدید واقعی است، اما با آلمان هیتلری قابل مقایسه نیست" دورین دانشجوی رشته روابط بین الملل می گوید:" شهروند ما که به وسیله تبلیغات به کوری دچار شده اند، زندگیشان در بی خبری از نقطه نظر دیگران می گذرد.... "

 

آقای رئیس دانشگاه!

اگر صهیونیزم وسیله توجیه حقانیت دولت اسرلئیل بر سرزمین فلسطین و نابودی حقوق مردم فلسطین است،

اگر مبارزه با تروریزم وسیله توجیه حقانیت سیاست کاخ سفید در حفظ و تحکیم منافع سیاسی و اقتصادی و استراتژی نظامی خود در منطقه خاورمیانه و نزدیک است.

چرا اسلام نباید وسیله توجیه حقانیت مبارزه کسانی قرار گیرد که جز اتکا به دین به هیچ وسیله قانونی در داخل مرزها و در خارج از مرزهای خود برای استیفای حقوق انسانی خود دسترسی ندارند؟

دین در تاریخ حیات خود تا امروز وسیله تحمیق توده های انبوهی است که به هر علت از فرهنگ اندیشه ورزی در مسائل و مشکلات زندگی خود و اجتماع خود محروم می شوند، و توانائی ذهنی همبستگی و تفاهم را از دست میدهند.

آقای رئیس دانشگاه کلمبیا! آنچه را که من از زبان دانشجویان دانشگاه بلند مرتبه شما می شنوم مرا به این نتیجه میرساند که کاخ سفید واشنگتن با اتکا به ناآگاهی و نارسائی بلوغ سیاسی و اجتماعی مردم آمریکا در تحریف واقعیت های سیاسی جهان و در توجیه هدف های اقتصادی و سیاسی و نظامی صاحبان صنایع بزرگ اسلحه سازان و بانکداران شما به همان اندازه در ساختن و پرداختن دروغ وتحریف حقایق و تحمیق اذهان مردم خود بی باک و بی حد و مرز است که رژیم ولایت مطلقه فقیه و مزدوران آن نظیر احمدی نژاد.

آقای رئیس دانشگاه! دموکراسی شما منعکس در کاخ سفید همان اندازه برای آینده مردم آمریکا خطرناک است که رژیم ولایت فقیه برای مردم ایران.

 

۲۷ سپتامبر ۲۰۰۷