شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۸۶ - ۱۶ ژوئن ۲۰۰۷

منير طه

امريكا ، يعني آقاي بوش

كدام جنگ را باخته است ؟

 

  مي‌گويند امريكا ، ( يعني همين آقاي بوش ) ، جنگ را در عراق باخته است و لشكر فرعون اسيرآسمان هاي سوزان و زمين هاي خشك و ويران است .

  مستعمرة آقاي بوش ، يعني دولت و ملتِ قارة امريكا ، و قد و قوارة ناموزونِ دنيا ، حق نفس‌كشيدن ندارد اگر هم بكشد با تو دهني فرو مي‌بَرد . حرف حرف رعد و برق آسمان هاست و آتش سوزيِ زمين بعني نعمت خداپسندانه‌اي كه به دست كرامت ايشان به يكسان در ميان نيازمندان تقسيم مي‌شود . 

****

 كدام جنگ ؟ كدام جنگ را باخته‌است ؟

  آيا كسي به او اعلان جنگ داده‌ بود ؟ آيا كسي در برابر حملة او به دفاع ايستاده بود ؟ آيا كسي خواب شبانه اش را بهم ريخته بود ؟ آيا كسي در تفريح روزانه اش دست برده بود ؟ آيا آن روز كه به الهام آسماني‌گوش سپرده بود خدايش ظرفيت و بهرة انسانيش را محك زده بود كه امروز اينچُنين در آشوب و عصيان مردگان رهايش كرده ‌است ؟ آيا واجب تر از اين و برتر از اين كار و بار ديگري نداشت ؟ خودش بريده و خودش هم دوخته بود ، و شوريِ باقي قضايا .

****

 نرفته بود كه آباد كند .

  عراق ويران نبود كه به آباديش رفته باشد و اسارت و گرفتاريِ امروزش را هم نداشت كه به آزاديش بشتابد . ساقط كردن صدام هم براي دستگاهي كه چپ و راست آدم ترور  مي‌كند و آدم مي‌ربايد آنچنان مشكل نبود كه لازمه‌اش بمباران عراق باشد . غرض و مرض از آنهمه هاي و هوي ، يكه تازي و لشكربازيِ يك جانبه ، ويران كردن عراق و در خاك و خون نشاندن مردمش بود كه ويران‌كرد و در خاك و خون نشاند . بهانه ‌صدام و هدف نابودي عراق بود از موجوديت جغرافيائي و آب و خاكش گرفته تا فرهنگ و آثار تاريخي و دانشمندانش كه امريكا يعني آقاي بوش به همراه شركا در همة اينها نهايت موفقيت را داشته است و با ارسال لشكر تازه نفس قال بقاياي آن ويرانسرا را هم خواهد كند حتا اگر يك سرباز هم به خانه بر نگردد . خانم كلينتون هم كه رُفت و روبِ فاجعه را طلب مي‌كند ، نفس راحتي خواهدكشيد و به روشي همانند ، جايي بالاتر ، جايي پايين‌تر،   خواهد پرداخت و يا ادامة سلطه گري را به ديگري خواهد باخت .

 

****

  آيا پس از اين ستم  و ستم هاي ديگر در اينجا و آنجا ، باز كسي جايي خواهد ايستاد و عذر تقصير خواهد خواست ؟ و باز كسي خواهد آمد و همان تقصير را تكرار خواهد كرد ؟

عذر بخواهد كه چه شود ؟ كدام درد را دوا كند ؟ عذر‌خواهي آزادي و حقِ از دست رفته را باز مي‌گرداند ؟ عذر‌خواهي رسوب مصيبت و نفرت را از رگ و ريشة بلاديدگان پاك مي‌كند ؟ عذر خواهي كودكان درآتش گداخته را به مادرانشان باز مي‌گرداند ؟ عذر خواهي دست و پاي از بدن جدا شده را سرِجايش مي‌نشاند ؟ عذر‌خواهي خانه و كاشانة سر بر زمين كوفته و خانوادة ميان آسمان و زمين سوخته را دوباره مي‌سازد ؟ عذر‌خواهي ‌چپاول‌ ديكتاتور يا هراحمق تحميل شده را به ملك و ملت باز مي‌گرداند ؟ عذرخواهي ، خودكامگان و شكنجه ‌‌گرانِ ‌خون‌ آشامشان را تسليم دادگاه هاي صالح و عادل مي‌كند ؟ آيا به نكبتِ كودتاي مرداد گرفتار آمدگان ، استقلال و آزادي از دست دادگان و ازچنگال ننگين و سياه آن كودتا به چنگ اين عذاب و عزا  افتادگان، عذر خود شيريني‌ِحضرات را پذيرفته اند ؟ هرچند هم‌كه به مذاق برخي شيرين آمده و نُقل ِكلامشان باشد. در قبال اين عذرخواهي تعهد و تبلوري هست ؟ عذر خواهي كند كه چه بشود ؟ چه بكند ؟      

  آقاي‌كلينتون از ببارآوردن ويراني در چپ و راست دنيا ، سرنگون كردن دمكراسي در اينجا و در آنجا و ديگر بهره برداري هاي ناروا از سوي جنابانشان ، اظهار تأسف و تأثر مي‌كند تأسف و تأثري كه نوعي عذرخواهي و پشيمانيِ بر زبان نرانده در آن به گوش مي‌رسد . ولي مضحكه اينجاست كه در نرمش و چرخشِ همين مرا ببخش كه مي دانم گناه كردم و اشتباه كردم ، همخانه و همبالينش به دريدنِ عراق ، بريدن سر و گردن و پريدنِ دست و پاي آن آب و خاك رأي مي‌دهد .   

  آنانكه هستي خود را در نيستي غيرِ خود مي‌جويند و گزيني جز اين براي ايستايي‌ندارند ، حرفشان حرف است و آن حرف مخلصانه نيست . سخنِ ديگر اينكه :

  آيا دنيا توپ فوتبالي‌ست كه در زمين گل‌آلودِ اين بازيگران به گِل نشسته ‌است ؟ يا همين زمينِ گل‌آلود است كه پاي بازيگرانش را در گل نشانده ‌است ؟

ونكوور ، 12 جون 2007