دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۶ - ۱۱ ژوئن ۲۰۰۷

در اندوه دکتر ورجاوند

 و برای ورجاوند

 

 

دلا زسوگ نرستی رسیده سوگ دگر

 زداغ یاری نرسته رسیده سوز دگر

هوار! ای که هم اندوه روزگار منی

سحر ندیده رسیده سیاه روز دگر

پیاله باز بیاور بمستی چاره  کنم

که غمگنانه بر آرم زسینه شور دگر

دلم گرفته زاندوه و سوگواری ها

نوایی سازکن ای ساقی با سروردگر

هوای غم زده ایست پرکشیده یاردریغ

بخوان زناله ی مستانه، سازوسوزدگر

زخیل رفته اهوراییانٍ ورجاوند

بیا که سینه درانیم داغ و سوگ دگر

چه غربتیست حریفا هوار هق هق ما

بسان اخگر و آتش دلی شرور دگر

فراق یار نشاید مدد رسان ساقی

بپا کنیم از این غم شراب و سور دگر

 

گیل آوایی

11جون 2007

هلند

 

 

 

 

سوگواره

 

 

 

اندوه می بارد از هر سوی

زیستن در سوگ

داغ مرگ و 

ننگ و

شنکجه و

دار....

 

کوهوار ماندگان

پر می کشندو

ماییم

در اندوه و حسرت گفتن حتی:

" کاین روزگار

سزاوار آن نیست

که بگوییم

جایشان خالیست!"

 

وباز دردی و

اندوهی

که کوهواری

رفت!

 

 

گیل آوایی

 

در سوگ دکتر پرویز ورجاوند