سه شنبه ۱ خرداد ۱۳۸۶ - ۲۲ مه ۲۰۰۷

 

تشنجات شدید و آشکار

"میان فراکسیون های مختلف سیاسی

درون رژیم جمهوری اسلامی ایران"

Behrouz Khosrozadeh

Telepolis

15.05.2007

برگردان ناهید جعفرپور

 

توضیح مترجم :" دکتر بهروز خسروزاده شهروند تبعه آلمان متولد ایران و استاد حقوق سیاسی در دانشگاه گئورگ آگوست شهر گوتینگن می باشد. از وی در نوامبر سال 2003 کتابی بنام " دمکراسی و جامعه متمدن در شرق اسلامی " توسط انتشارات برای "دانش و تحقیقات" در شهر برلین علنی گردید. مقاله زیر در سایت انترنتی تله پولیس به تاریح 15.05.2007 درج گردیده است. ترجمه این مقاله به هیچ وجه به مفهوم تائید مواضع نویسنده نبوده بلکه تلاش شده است با حفظ امانت داری در ترجمه، بررسی دکتر خسروزاده را که برای افکار عمومی آلمانی زبان نشرگردیده است برای نقد و بررسی به اطلاع افکار عمومی ایرانی  رساند".

 

 

مناسبات قدرتی و اوضاع درجمهوری اسلامی ایران .

 

دعوا بر سر برنامه اتمی ایران ماه هاست که در صدر اخبار سیاسی خبرگزاری های جهان قرار دارد. بخش مهمی ازدولت های غربی که در مذاکرات دیپلماسی با ایران قرار دارند چون اتحادیه اروپا و آمریکا و همچنین چین و روسیه خود را با مبارزه طلبی ای که از سوی شورای امنیت سازمان ملل بعنوان تهدیدی برای امنیت بین المللی و صلح جهانی اعلام گردیده است، مشغول ساخته اند. بله حتی این اختلاف در دولت الله هم باعث تشنجات شدید و آشکاری میان فراکسیون های مختلف سیاسی درون رژیم گشته است و از زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد در آگوست 2005 این مبارزات قدرتی بشدت شتاب گرفته وافزایش یافته است.

 

نقطه اوج برخورد با جناح اصلاح طلب را می توان با دستگیری سید حسین موسویان یکی از دیپلمات های عالیرتبه و واسطه اتمی در کابینه احمدی نژاد که بعد از محمد خاتمی به ریاست جمهوری رسید،  مشخص نمود. موسویان در تهران بعنوان شخص کاملا مورد اعتماد رفسنجانی معروف است. وی در تمامی سال های ریاست جمهوری رفسنجانی ( 1997 ـ 1989) سفیر ایران در آلمان بوده و در سال 1992 در توطئه قتل ـ میکونس شهر برلین که در آن نقش سفارت ایران در بقتل رساندن 4 نفر از رهبران کرد دگر اندیش توسط جاسوسان ایران به اثبات رسید، وی سفیر سفارت بوده است.

 

از زمان شعله گرفتن دعوای اتمی با غرب، موسویان بعنوان مهمترین ستون از سوی ایران در این مذاکرات شناخته شد و از مشهوریت بالایش در نزد غربی های طرف مذاکره بهره برده است. بعد از اینکه احمدی نژاد وظیفه ریاست جمهوری را بعهده گرفت، حسن  روحانی رئیس تیم رابط مذاکرات  که رابطه نزدیکی با خاتمی داشت به همراه ارگانش وظایف خویش را به علی لاریجانی محافظه کار تحویل داد. موسویان از آن زمان تا کنون با انتقادات کارشناسانه اش در جهت تیم جدید مذاکرات جلب نظر نموده تا جائی که دست آخر هفته گذشته این مسئله به دستگیری وی انجامید. اتهامات بر علیه وی تا جائی پیش می رود که وی به اتهام جاسوسی و داشتن رابطه با " منابع خارجی" متهم می گردد.

 

در هر حال هر چه که می خواهد پشت این دستگیری ای که در سطوح ملی و بین المللی توجه ها را بخود جلب نموده است قرار گرفته باشد، اما زمان دستگیری دقیقانه انتخاب گشته است. برخی از شواهد گویای این مسئله هستند که برخی از محافظه کاران اسلامی و نیروهای نظامی در ایران با اشد خشونت می خواهند ازنفوذ رو برشد جمع اصلاح طلبان دورو بر خاتمی و رفسنجانی رئیس جمهور های اسبق ایران بر روی دعوای اتمی جلوگیری نمایند.

 

 احمدی نژاد در سخنرانی که در "جمعی خصوصی" انجام داد دستگیری موسویان را پیش بینی نموده  وهمچنین اطلاعات باورنکردنی دقیقی در باره برخی از شخصیت های ایرانی اعلام نمود. با وجود اینکه چهارشنبه گذشته موسویان به قید ضمانت آزاد گردید اما دستگیری های مجدد دیگری در تهران پیش بینی می گردد.

 

مورد موسویان برای ما دلیلی شد تا در باره قدرت سیاسی این کشور بررسی و تجزیه و تحلیل نمائیم.  سرزمینی با دولتی که نه تنها جامعه بین الملل را بلکه همچنین صحنه سیاسی داخلی خودش رابشدت دو قطبی نموده است.

شگرفی جمهوری اسلامی در این است که با وجود داشتن کاراکتردولت الله با مشخصه های استبدادی پدرسالارانه، خود را از طریق تنوع دردورنمای سیاسی اش مشخص میسازد.

برای اینکه بتوانیم نگاهی مناسب در این باره داشته باشیم بهتر است که این بررسی را در سه سطح انجام دهیم.

 

" دولت  پادگان ها" و "جامعه روحانیان مبارز"

 

از زمان انتخابات مجلس در ماه مه 2004 اسلامی های محافظه کار در کنار دستگاه قضائی و همچنین خشونت قانونی شان، بر اوضاع مسلط شده اند. آخرین برج و باروی اصلاح طلبان به لحاظ اجرائی با پیروزی شهردار اسبق تهران محمود احمدی نژاد در ماه یونی 2005 سقوط نمود و به دستان اسلامگرایانی که مجموعه خشونت دولتی را تحت کنترل خویش دارند افتاد.

احمدی نژاد از سوی قوی ترین فراکسیون مجلس یعنی "ائتلاف آبادگران ایران اسلامی " کاندید ریاست جمهوری شد و از پشتیبانی گسترده پاسداران و بسیجیان برخوردار گردید. بدنبال ریاست جمهوری وی اعلام کابینه کاملا نظامی امنیتی اش برای بسیاری از ایرانیان غیرمنتظره بود. در حدود 50% وزرا افسران عالیرتبه اسبق ارتش یا سازمان امنیت می باشند. معاون نخست وزیر و فرمانداران 70 درصدشان افسران اسبق پاسداران می باشند. علی لاریجانی رئیس گروه واسطه مذاکرات مسائل اتمی و همزمان دبیرکل شورای امنیت ملی سابقا رئیس دفتر سیاسی پاسداران بوده است. اینکه سیاستمداران مستقل و اصلاح طلبان تیم احمدی نژاد را بعنوان " دولت پادگان ها" نام نهاده اند زیاد هم بیربط نیست.

خود رئیس جمهور فرمانده یک تیم پاسداران بهنگام جنگ ایران و عراق ( 88ـ1980 ) بوده است. از این رو اصلا قابل تعجب نیست که دولت جدید از واژگان وحشت انگیز استفاده می کند. با این دولت دوره اصلاحات که با ریاست جمهوری محمد خاتمی آغاز گردید به پایان رسید و دستگاه قدرت مجموعا اسلامی یکدست شد. به جناح محافظه کاران جامعه روحانیت مبارز تعلق دارد که بسیار پرنفوذ بوده و اعضایشان پست های کلیدی دستگاه دولتی را در اختیار گرفته اند. اکثریت اعضای شورای نگهبان و همچنین شورای خبرگان از اعضای جامعه روحانیت مبارز می باشند. 

 

آیت الله مصباح یزدی ـ  پیش زمینه های جهان بینی ایدئولوژیکی محافظه کاران

 

حزب موتلفه اسلامی در سال 1963 با موافقت آیت الله خمینی که بعدا رهبر انقلاب اسلامی شد تاسیس گردید. سایت انترنتی حزب موتلفه اسلامی از اهداف این حزب را رهبریت بر بستر معیار های اسلامی و ارزش های فردی و جمعی و همچنین پیاده کردن سیستم عدل اسلامی در تمامی زمینه های فرهنگی اجتماعی، اقتصادی ، سیاسی و نظامی بعنوان پیش قدم برای برقراری سیستم عدل اسلامی در مجموعه کره زمین بر می شمرد. یک سری از اعضای این حزب بعد از پیروزی انقلاب ایران بیشترین ادارات  دولتی را زیر پوشش خود داشته و دارند. مدرسه حقانی محافظه کاران اسلامی قبل از انقلاب توسط برخی از اعضای حزب موتلفه اسلامی متولد شد. رئیس این مدرسه آیت الله مصباح یزدی است که امروز ایدئولوگ اسلامیست هاست و از نفوذ فراوان بر روی احمدی نژاد و کابینه اش و دیگر صاحب منصبان بالای دولتی برخوردار است. برای مصباح یزدی تنها یک نوع درس قرآن وجود دارد و آنهم درس سنتی بنیادگرائی است. به این مفهوم که هدف برقراری دولت الله بر بستر شریعه است که در آن رهبر دینی برای تمام عمر کاملا مستقل از خواست ملت تنها فرد تصمیم گیرنده می باشد. هر سیستم سیاسی دیگری جز امامت ( رهبریت خالص روحانیون دینی در زمان غیبت امام) بنظر آنها کفرو سیستم بی ایمانی است.

 

معلم احمدی نژاد یعنی مصباح یزدی سخت بر این اعتقاد است که باهمراهی خداوند می توان برهر قدرتی و هر دشمنی حال هرچه قدر هم که قوی باشد پیروز شد. دقیقا تنها از این پیش زمینه که حرکت کنیم می توانیم سیاست خارجی دولت جدید زیر نظر احمدی نژاد را بفهمیم.  قدرت دولتی با وجودی که هم اکنون در دستان محافظه کاران است و به خواست آنان می چرخد اما از سوی دیگر هم اپوزیسیونی که وجود دارد اپوزیسیون نافرمان است.    

 

اپوزیسیون های درون رژیم

 

انتخابات مجلس در سال 2004 نفوذ رفرمیستها را از قوه مقننه کنار زد. اکثر قوانین رفرمی تائید شده از سوی مجلس همان زمان از سوی شورای نگهبان رد شد. اما با وجود بلوکه کردن شورای نگهبان مجلس ششم به مجمعی که در آن بحث وجدل های زنده ، داغ و غمناک در جریان بود تبدیل شد. دوره ای از پختگی پارلمانی بدون تشابه با تارخ جدید ایران از سال 1953 به این سو. 

 

دوره رفرمیست ها با پیروزی انتخاباتی غیر منتظره محمد خاتمی رئیس جمهور اسبق ایران به تاریخ 23 مه 1997 آغاز گشت.  ( در ایران این روز به تاریخ ایران به نام جنبش 2 خرداد معروف است).

 

این جنبش جمع بندی از 18 گروهی بود که پیروزی خاتمی را با 70% آراء ممکن ساخته بودند.  قوی ترین احزاب رفرمیست که امروز هم همانقدر قوی هستند جبهه مشارکت  و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نام دارند. اغلب اعضای این دو سازمان از صاحب منصبان بالای اولین ساعتهای بعد از جمهوری می باشند که زمانی که شکست اهداف انقلاب را دیدند نیاز به اصلاحات در سیستم را اعلام نموده و به این شکل خود را از دستگاه قدرتی مسلط محافظه کاران اسلامی جدا ساختند.

 

جبهه مشارکت تا همین اخیرا از سوی رضا خاتمی برادر رئیس جمهور اسبق محمد خاتمی گردانده می شد. رفرمیستها هم چون محافظه کاران با مجمع روحانیون مبارز در ائتلاف قراردارند. این ائتلاف از روحانیونی تشکیل می شود که همچنین بخش بزرگشان قبلا مشاغل بالای دولتی را دارا بوده اند. به این اپوزسیون همچنین نهضت آزادی بخش ایران افزوده می شود که با وجود اینکه غیر قانونی می باشند اما از سوی رژیم تحمل می شوند. نهضت آزادی بخش ایران توسط اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران مهدی بازرگان قبل از انقلاب پایه گذاری شد.  تمامی این احزاب قانون اساسی دولت را  قبول دارند و فعالیت هایشان را در چهارچوب آن انجام می دهند و اعتقاد دارند که در قوانین باید اصلاحات نمود و خواهان تغییر سیستم نیستند.  

 

پیش زمینه های جهان بینی ایدئولوژیک اپوزیسیون

 

اپوزیسیون پارلمانی خود را اسلامی دانسته و رسما از آیت الله خمینی بنیان گذار دولت الله دفاع می کند و خواهان اصلاحات در قوانین جمهوری اسلامی و تفسیر قرآن بوده تا از این طریق جمهوری اسلامی با خواست های  عصر مدرن کنونی توازن داشته باشد. خواست کلی سیاسی این اپوزیسیون ائتلافی، قرار گرفتن برنامه دولت بر بستر مردم سالاری است و اعتقاد دارد که این سیستم سیاسی از زورگوئی جلوگیری خواهد نمود و برای شهروندان چه بطور فردی و چه بطوراجتماعی ( همچنین گروه های قومی و مذهبی) حقوق آزادیخواهانه را فراهم می سازد. این ائتلاف با وجود اینکه جدائی میان دین از دولت را قبول ندارد اما ادعا دارد که سالاری مردم را  در صورت تصمیم برای انتخاب سیستم دیگری می پذیرد. در واقع شعار محوری این سیستم " مرد م سالاری" است و این خود فطرتا با منطق دولت الله " ولایت فقیه" و بنیانی که قانون اساسی را تشکیل می دهد در تقابل است. این طرزتفکر تلاش می کند ائتلاف اپوزیسیون را از طریق پیاده کردن قانون اساسی دلالت کند. یک نوع تشابه میان این ائتلاف و آیت الله حسین علی منتظری که با وجود اینکه به لحاظ سیاسی از قدرت فاقد است اما به لحاظ مذهبی صاحب نفوذ است وجود دارد. آیت الله منتظری تا سال 1988 جانشین خمینی بود و بعدا به خاطر اعتراضات شدیدش به اعدام های جمعی در زندانها در سال 1988 از سوی خمینی از رهبریت برکنار گشت. جبهه رفرمیست ها در دعوای اتمی خواهان حفظ منافع ملی ایران شدند ونتیجه این شد که در مقابل سیاست ماجراجویانه و خطرناک دولت در دعوای اتمی موضع مخالف گرفتند.

در مجموع این اپوزیسیون قانونی و مورد تحمل رژیم  خواهان اصلاحات در اسلام است . اسلامی که از محدودیت های کمتری برخوردار باشد و بیشتر به دمکراسی احترام بگذارد.

 

سطوح دانشجوئی و روشنفکری

 

تنها سازمان شناخته شده ورسمی دانشجوئی که منتقد رژیم است " دفتر تحکیم وحدت" نام دارد. سازمان دانشجوئی دفترتحکیم وحدت از سازمان اسلامی دانشجوئی مومن به خمینی منتج شد و در حرکت  جنبش 2 خرداد ازروند دمکراتیزه شدن رادیکال در ایران دفاع نمود و از آنجا که دیگر سازمان های غیر اسلامی دانشجوئی غیر قانونی بودند لذا دفتر تحکیم وحدت آگاهانه تبدیل به یک مجمعی برای پیش برد خواسته های تمامی دانشجویان گردید. حتی دانشجویان سکولار هم از طریق این سازمان مسائل  خویش را بیان می نمودند.

 

دفتر تحکیم وحدت مراجع و در نهایت رهبران مذهبی را مورد انتقاد قرار داده و  اختیار استثنائی آنان را بعنوان بزرگترین مانع اصلاحات می داند. این دفتر در سال 1999 با سازماندهی بزرگترین شورش دانشجوئی تاریخ تا کنونی جمهوری اسلامی در سرتاسر جهان مشهور گشت. برای اولین بار شعار هائی چون " مرگ بر خمینی" و " مرگ بر دیکتاتور" در این اعتراض بزرگ مطرح گردید. این شورش بسیار وحشیانه فرونشانده شد اما این حرکت بزرگ صحفه ای را در تاریخ دولت الله رقم زد و تابوی "نفرین علنی بر علیه رهبر انقلاب اسلامی" را شکست. دفتر تحکیم وحدت و شعبه های فارغ التحصیلانش چون بیشماری از استادیاران دانشگاه ها امروز هنوز قوی ترین منتقدین رژیم اسلامی می باشند و در سراسر ایران شعبه هائی دارند و بر جنبش دانشجوئی  ایران نفوذ دارند. با وجودی که برخی از رهبران دفتردستگیر شدند اما هنوز دفتر تحکیم وحدت قادر نشده است  محیط دانشگاهی و دانشجوئی را به محیط گسترده مردم نزدیک کند و این آن همان دلیل تعیین کننده برای فرونشاندن شورش دانشجوئی 1999 توسط نیروهای انتظامی بود. برای فضای سیاسی ایران دفتر تحکیم وحدت مفهومی تعیین کننده دارد زیرا که نمی توانند آنرا غیر قانونی کنند و طبق شواهد تنها نیروی رسمی در ایران است که دهانش را نمی توانند بندند.       

 

سطوح عمومی: ملت چگونه رفتاری دارد؟

 

شکست دولت 8 ساله خاتمی که در وعده های انتخاباتی اش وعده برقراری حقوق شهروندی و آزادیخواهانه را داده بود، به یک بی اعتنائی سیاسی و غیظ عمیق سیاسی در میان نسل جوان ( روشنفکران و زنان) که بزرگترین نیروی انتخاباتی خاتمی بودند انجامید. زمانیکه که رفرمیست ها دو قوه تعیین کننده اجرائی و مقننه را در خود داشتند و با این وجود نتوانستند اصلاحات را انجام دهند  در این صورت ایرانی ها در انتخابات ریاست جمهوری 2005  از خود سئوال نمودند که التزام و تعهد سیاسی به چه درد می خورد؟ آنها بیشتر به مشکلات مادی خود پرداخته تا فعالیت های سیاسی بی چشم انداز. از این سستی سیاسی همواره رادیکال ها بهره بردند. بعد از چهار انتخابات موفقیت آمیز برای اصلاح طلبان ( انتخابات ریاست جمهوری 1997 ، 2001 و انتخابات ناحیه ای 1999 و انتخابات مجلس 2000) انتخابات سرنوشت ساز ناحیه ای 2003 انجام پذیرفت که در آن در شهرستانها 25% و در تهران 15% دارنده گان حق رای شرکت نمودند و محمود احمدی نژاد به عنوان شهردار تهران انتخاب گردید و این در حقیقت میان پله ای بود که می بایست بعد از گذشت دوسال به ریاست جمهوری وی بیانجامد.

 

دوره دوساله ریاست جمهوری احمدی نژاد بیکفایتی چشمگیر و بارز دولت وی را در غلبه بر وعده های مادی امیدبخش روشن نمود. چند روز پیش یکی از نمایندگان مجلس دولت بنام ولی الله شجاع پوریان عضو فراکسیون اپوزیسیون خطاب به احمدی نژاد گفت که" وی در بهترین زمان ممکنه به سمت ریاست جمهوری رسید و از آنجا که تمامی قوه ها تحت کنترل محافظه کاران قرار گرفته بود احمدی نژاد در مسیرش بر خلاف ریاست جمهور های ماقبل خود با هیچ مقاومتی روبرو نشده است. صندوق دولت کمی بعد از ریاست جمهوری وی به شکرانه صعود چشم گیر قیمت نفت هیچ زمان تا این اندازه پر نبوده است. او باید به مردم جواب دهد که وی با بیش از 80 میلیارد دلار سالانه درآمد چه انجام داده است؟ . شجاع پوریان در سخنرانی مهیجش که با دست زدن های بسیار روبرو شد، احمدی نژاد را مورد خطاب قرار داده وگفت که او در تمامی سطوح ناموفق شده است. اعمال فشار بر علیه زنان ، دانشجویان ، روشنفکران، رسانه ها و دیگران در تاریخ جمهوری اسلامی بی سابقه می باشد. ایران  هیچگاه خطری برای سیاست جهان نبوده است اما احمدی نژاد به شکرانه سیاست خارجی غیر کارشناسانه و عجولانه اش کشور را کمتر از 6 ماه بجائی کشاند که دو قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل شامل حالش شد". این نماینده مجلس در پایان سخنرانی اش التزام به وظیفه دینی تاریخی نموده و به وجدان های همه نمایندگان رجوع نموده و از آنان خواست که ساکت نمانند و وارد عمل شوند قبل از اینکه دیگر دیر باشد. شجاع پوریان در واقع حرف دل بسیاری از مجامع سیاسی و اجتماعی در ایران را بیان نمود.

 مراکز تحقیقاتی همه پرسی مستقل ایران برای احمدی نژاد کوچکترین شانسی برای انتخاب شدن مجدد نمی بینند. در سال 2009 مجددا انتخابات مجلس و انتخابات ریاست جمهوری برگزار می گردد. جناح محافظه کاران اسلامی بی اندازه و آشکارا دچار تفرقه شده است. مهره های رنگ به رنگ آنان ، محمد باقر قالی باف شهردار تهران، علی لاریجانی رئیس واسطه های مسئله اتمی ایران و بالاخره خود احمدی  نژاد جنگی شدید را به خودشان تحویل می دهند.

مبارزه قدرتی درونی اخیر دور و بر انتخاب شهر دار جدید تهران دور می زد. احمدی نژاد می خواست با تمامی قوا ازانتخاب مجدد قالی باف جلوگیری کند. اما قالی باف با کمک آراء محافظه کاران عضو دولت مجددا انتخاب شد.

دو شنبه گذشته برخی از اعضای اسبق محافظه کاران فراکسیون اکثریت موجودیت فراکسیون اصول گرایان مستقل را اعلام نمودند. در جناح اصلاح طلبان اوضاع طور دیگری است. در این جناح  در باره سه مهره رنگارنگ جمهوری است: دو ریاست جمهور های اسبق یعنی رفسنجانی و خاتمی و مهدی کهروبی نفر سوم انتخابات ریاست جمهوری.            

 دو نفر اول یعنی خاتمی و رفسنجانی همین اخیرا در یک همه پرسی سراسری بعنوان محبوب ترین سیاستمداران ایران انتخاب شده اند. هیچگاه قبلا اصلاح طلبان  و همچنین رفسنجانی قدرتمند که به آنها پیوسته است تا این اندازه در باره جدی بودن اوضاع هم نظر نبودند. در ماه گذشته این سه مهره با هم یک جلسه مشورتی انجام دادند. در اوضاع سیاسی ایران این " ملاقات فیل ها" پژواک بزرگی نموده است و همچنین اسلامیست های دور و بر احمدی نژاد را بیمناک کرده است. دستگیری کوتاه مدت چهره شناخته شده بین المللی و دیپلمات اتمی ایران سید حسین موسویان رادر این رابطه و بعنوان یک اخطار باید دید.