 |
سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۳۸۶ - ۱۷ آوريل ۲۰۰۷
|
|
|
برای آنکه جهان به حسی مشترک با ز می خواند
شاید گناه رنگین کمان چشم های تواین بود
چه زیبا می شود
دست ها ی این همه
اندوهت
گاهی که دوباره
زرد می شوی و
درپستوها ی خیا لت
به سطرها ی ترانه ای سرخ
پا می نهی
تصویر قطا ر ها ی رابطه
ازتما م گردنه ها ی پاییز
در سقوط برگ ها و
آینه ها
پیش و
پیش می آیند
برلبا نت
هنوز
مکاشفه عطری ست
به وسعت بوسه های کودکی
تلخ
ایستا ده
به سرزمین لبخندی پریده رنگ
آه
که تو
بازو
باز
چه می گویی
زیرا:
آسما ن ها ی ساده و
پیر
دریاهای تشنه را
در ما
هماره
پشت سر دارند
دیگر
چه کسی
به ساعت شبی که تو
ابلهانه
گم می شوی
عاشقانه
سفر می کند
لطفا
نگاه کنید
دختران عشق و
مرگ
به جرم خویش
چگونه
از خواب ها ی کوچه
به خانه
برمی گردند
چیزی مگو
دینا
ویرانی ات را
قطره
قطره
می نوشد
سقوط
یعنی
قفس و
همه آوازها ی برهنه ات
رفیق
شاید
گنا ه رنگین کمان چشم های تو
این بود
محمود
معتقدی
پاییز۸۵
|
|
|
| |