منهم
از عقب موتر گذشتم که بمب منفجر شد. مثل یک زلزله ای شدید بود. سه الی چهار متر
دورتر به هوا پریدم و بزمین خوردم... وقتی که بحال آمدم دیدم که مردم و قطعات
بدنشان در همه جا بخاک افتاده است؛ انگشتان دست و پاه و دیگر اجزای بدن در همه جا
میان خون دیده میشد... زخمیها داد و فغان می کردند, مردم های دیگر هم داد وفغان می
کردند. در همین وقت بمب دیگری منفجر شد... مه همان روز کالای سفید پوشیده بودم,
تمام کالایم از خون سرخرنگ شده بود...
خودم
بوکسر بودم, اما فعلا تیز راه رفته نمی توانم. دیگر بوکس هم نخواهم توانست. پاهایم
درد می کند و بمشکل راه می روم. وقتی به این حال و روز خود فکر می کنم, گریه ام
میگیره. وگاهی هم که به فکر چیزهای دیگر
می افتم و همه اش را می سنجم, دلم می خواهد که این کشور را برای همیشه ترک بگویم.
محمد ی.ا , شرح یک حمله با
بمب را بازگو می کرد. 5جولای 2006
طالبان, حزب
اسلامی, و سایر گروهای مسلح مخالف دولت افغانستان حملات مسلحانه زیادی را از اوایل
سال 2006 تا بحال انجام داده اند. این حملات یا غیرنظامیان را هدف قرار داده و یا
هم بدون توجه به تاثیرات آن بر زندگی غیرنظامیان صورت گرفته است. افغانها در جریان
زندگی روزمره شان با تجربیات خشونتبارمختلقی مانند بمب گزاری, حملات انتحاری, کمین
وترور در این سال مواجهه بوده اند.
حملات نیروهای ضد
دولتی صدمات جدی و جبران ناپذیری را بر زندگی افغانها ببارآورده است. مادران, پدران, زنان, والدین, و اطفال را کشته ومعیوب
کرده است و شمار کثیری یتیم, بیوه و بی خانمان ازخود بجا گذاشته است. نیروهای ضد
دولتی قشر وسیعی از غیر نظامیان را مشخصا هدف قرار داده اند که شامل کارمندان
سازمان های خیریه, داکتران, روزمزدان, شاگردان, کسبه کاران, روحانیون و کارمندان
دولتی مانند معلمین و انجنیران می شود. حملات نیروهای ضد دولتی صدمات روانی و جانی
ماندگاری بر قربانیان و شاهدان حوادث ببار آورده است و سبب درد و رنج عظیمی برای
بازماندگان قربانیان شده است.
این گزارش به حملات
نیروهای ضد دولتی و پیامد های آن می پردازد. این گزارش بر اساس گفته های شاهدان و
قربانیان حوادث و بازماندگان آن استوار می باشد و به بررسی دقیق اسناد و گزارشات
سال 2006 و دو ماه اول سال 2007 می پردازد. این گزارش همچنان اعلامیه های نیروهای
ضد دولتی را ارزیابی می کند که در آن مسئولیت
حملاتی را که باعث کشته و زخمی شدن غیرنظامیان شده است پذیرفته اند.
تنها نیروهای ضد دولتی مسئول کشتار و زخمی شدن افراد
غیرنظامی در افغانستان نیستند. حداقل 260 نفر در جریان حملات نیروهای پیمان ناتو و
دولت افغانستان در سال 2006 جان خود را از دست داده اند. بنظر می رسد تعدادی از
این حملات قوانین بین المللی جنگ را نیز نقض کرده باشند. باآنکه مدرکی حاکی از
حمله عمدی نیروهای ناتو بر غیرنظامیان در دست نیست, اما نیروهای ناتو گاهی حملات
تفکیک ناشده ای را براه انداخته اند و گاهی نیز دقت و احتیاط لازم را انجام نداده
اند تا از آسیب به غیرنظامیان جلوگیری کنند. دیده بان حقوق بشر در چندین مورد به
انتقاد از اینگونه حوادث پرداخته است و
از این ببعد نیزبرنحوه عملیات نیروها بین المللی و دولت افغانستان نظارت خواهد
کرد. در این گزارش, اما, ما صرفا به
حملات نیروهای ضد دولتی و تاثیرات آن بر غیرنظامیان و زندگی آنان توجه خواهیم کرد.
کشتار غیرنظامیان در سال 2006 بسرعت افزایش یافت. باآنکه رقم دقیق
تلفات سالهای گذشته در دست نیست, اما افزایش حملات نیروهای ضد دولتی حاکی از آنست
که سال 2006 یکی از خونبارترین سال برای شهرواندان افغان ازدوران سقوط طالبان تا
کنون بوده است. حملات انتحاری وانواع دیگر بمب گذاری ها در سال 2006 بیش از
دوبرابر افزایش یافت. دیده بان حقوق بشر 189 حمله انتحاری را در سال 2006 ثبت کرده
است که تقریبا 500 غیر نظامی درآن کشته شده اند. علاوه بر آن 177 غیرنظامی دیگر
دراثر درگیریها, ترور و کمین کشته شده
اند.
رویهمرفته, حداقل
669شهروند افغان در 350 حمله جداگانه نیروهای ضددولتی در سال 2006 کشته شده اند.
(بنظر می آید که حداقل نصف این حملات عمدا بر غیرنظامیان و اهداف غیرنظامی صورت
گرفته باشد.) صدها شهروند دیگر افغان نیز از این حملات شدیدآ آسیب دیده اند, زخم
عمیق برداشته اند, سوخته اند, دست و پاه آنان شکسته اند. تلفات غیرنظامیان, زخمی
ها و کشته شده ها, به بیش از 1000 نفر در سال 2006 رسیده است.
حملات انتحاری, که
زمانی یک واقعه نادر در افغانستان بود, حالا به شکل منظم رخ میدهد. حداقل 136 حمله
انتحاری در سال 2006 در افغانستان صورت گرفته است, که رشد 6 برابررا نسبت به سال قبل
نشان میدهد ( این رقم زیر مجموعه ای از 189 حمله ای می باشد که قبلا ذکر شد.) حداقل 803 شهروند افغان در جریان
این حملات انتحاری کشته و یا زخمی شده اند (272 کشته و 531 زخمی). حداقل 80 حمله یعنی
اکثریت آن بر اهداف نظامی صورت گرفته است, اما باآنهم, شمارکشته شدگان غیرنظامی پنج برابر نظامیان در این حوادث بوده است
(181غیر نظامی در مقابل 37 نظامی).
کشتار و آسیب
غیرنظامیان در سال 2007 ادامه یافت. در دو ماه اول سال 2007, نیروهای شورشی حداقل
25 حمله نظامی را سازمان دادند که با کشتارغیرنظامیان همراه بوده است. در نتیجه
این حملات که بشکل حملات انتحاری, کمین, شلیک, آدم ربایی واعدام های بدون محاکمه
صورت گرفته است 52 شهروند افغان کشته و 83 تن زخمی شده اند.
دارایی های مردم
نیزاز حملات نیروهای ضد دولتی مصئون نبوده است. بعلاوه دکانها, خانه ها وساختمان
های تولیدی که بخاطر حملات و بمب گزاری های نیروهای ضد دولتی صدمه دیده است, مکاتب
که تنها نمونه حاکمیت دولت در مناطق دورافتاده می باشند توسط نیروهای ضد دولتی به
آتش کشیده شده اند. در سال 2006, بمب گزاری و آتش زدن مکاتب دو برابر شد و این رقم
از 91 حمله در سال 2005 به 190 حمله در سال 2006 افزایش یافت. اینگونه حملات تا
بحال ادامه دارد.
نقض قوانین جنگ
تلفات غیرنظامیان
در جریان درگیریهای مسلحانه لزوما نتیجه نقض قوانین بین المللی جنگ نمی باشد. طبیعت
درگیریهای مسلحانه معاصر به گونه ای است که غیرنظامیان غالبا در جریان نبردهای
مسلحانه که حتی متناسب
با قوانین بین
المللی جنگ باشند کشته ویا مجروح می شوند.
اما, دیده بان حقوق
بشر به این نتیجه رسیده است که بسیاری از تلفات غیرنظامیان که در نتیجه حملات
نیروهای ضد دولتی در سال 2006 بوقوع پیوسته عمدی وقابل اجتناب بوده است. نیروهای
ضد دولتی منظما غیرنظامیان را هدف قرار داده و بدون تفکیک میان اهداف نظامی ازغیرنظامی
تعرض کرده اند و یا حملاتی را انجام داده اند که میدانسته اند صدمات آن بر
غیرنظامیان بیشتر از نظامیان خواهد بود. چنین حملاتی قوانین بین المللی جنگ را نقص
می کند. نقص جدی قوانین بین المللی جنگ, جنایت جنگی بحساب می آید. چنین جنایاتی در
حوزه قضایی دادگاه بین المللی قرار می گیرد که افغانستان در سال 2003 آن را تصویب
نموده است.
شکی نیست که
مسئولیت بیشتر این حملات بعهده طالبان و نیروهای ضد دولتی می باشد. سخنگوی طالبان
مسئولیت دوسوم حملات انتحاری رابعهده گرفته اند, بخصوص حملاتی که درولایات جنوب و
جنوبشرقی کشور صورت گرفته است. گرچند بعضی اوقات ادعای طالبان چیزی جزء لاف بی
پایه نیست. در باره حملاتی که در سمت شمال و شرق کشورصورت می گیرد اسناد کافی وجود
دارد که نشان می دهد شبکه حزب اسلامی گلبدین حکمتیار در آن دست دارند. یکی از گروپهای
دیگری که باطالبان در این ناآرامیها شریک می باشد, گروه جیش المسلمین است که تحت
فرماندهی جلال الدین حقانی قرار دارد. این گروه در بیشتر ناآرامیهای که در ولایات
خوست و جلال آباد صورت گرفته دست دارد.
توجیهات نیروهای شورشی
نیروهای ضد دولتی
در افغانستان ادعا می کنند که عملیات نظامی آنان عموما مشروع می باشد, و حتی آنگاهیکه
غیرنظامیان را هدف قرار می دهند مشروعیت دارند.
اعلامیه های
مطبوعاتی فرماندهان و سخنگویان مختلف طالبان و همچنان اسناد مربوط به شواری طالبان
نشان میدهند که رهبران طالبان حمله بر کارمندان دولتی افغان, معلمین, کارکنان
سازمان های خیریه و یا هرکسی که با دولت
پرزدنت کرزی همکاری کند را مشروع می دانند. سخنگوی طالبان مسئولیت آدم ربایی و قتل
شماری از کارکنان سازمان های امدادی بین المللی را پذیرفته و ادعا کرده اند که
آنان را بخاطر "جاسوسی برای امریکایی ها" نیروهای ناتو وائتلاف بین
المللی کشته اند.
چنین بیانیه های
صریحا مخالف قوانین بین المللی می باشد که حمله عمدی بر غیرنظامیان را که مستقیما
درجنگها سهم نگرفته باشند ممنوع میدارد. این اعمال سران گروه طالبان را متهم به جرایم جنگی مینماید. بعلاوه,
نشر چنین اعلامیه های نه تنها زمینه نقض بیشتر قوانین جنگی را فراهم می آورد بلکه
فرماندهان پایین رتبه را تشویق به نقض آن مینماید.
باآنکه سخنگو و فرماندهان
طالبان گاهگاهی نگرانی خود را در باره حفظ جان شهروندان ابراز میدارند ,اما با توجه به حوادث مندرج در این گزارش نمی توان
ادعاهای آنان را قابل قبول دانست. اکثریت افغانهای در مصاحبه با دیده بان حقوق بشر
با اشاره به کشتار و آسیب غیرنظامیان, ادعا های طالبان را مبنی بر احترام و حفظ جان
شهروندان کاملا پوچ خوانده اند. قابل یاد آوریست, آنگاه که طالبان ورهبران نیروهای
ضد دولتی نگرانی خود را در مورد جان غیر نظامیان ابراز میدارند, هدف آنان آنعده
غیرنظامیان می باشد که با دولت و سازمان های خیریه کار نمی کنند, وافراد غیرنظامی
مطابق به دیدگاه طالبان شامل آن افرادی نمی شود که مطابق قوانین بین المللی ازجمله
افراد مصئون می باشند. طالبان شهروندان غیرنظامی را که مطابق به دیدگاه آنان از
جمله افراد "معصوم" نمی باشند مصئون نمی دانند. این مسئله خود بی توجهی طالبان
و گروهای شورشی دیگر را به زندگی آنعده غیرنظامیان نشان میدهد که مطابق به قوانین
بین المللی از جمله افراد مصئون اند. باید بخاطر داشت که نگرانی در مورد شماری از
غیرنظامیان توجیح عملکرد غیرقانونی در مورد شمار دیگر شده نمی تواند.
انواع حملات غیرقانونی
نیروهای ضد دولتی حملات
غیرقانونی ذیل را در سالهای اخیر مرتکب شده اند:
¾ حملات عمدی بر شهروندان, مانند ترور کارمندان دولتی و معلمین, بمب گزاری
در بازار های پرتجمع و ساختمان غیرنظامی مانند مکاتب و کلینیک های صحی.
¾ حملات تفکیک ناشده, که به آن نوع از حملات نظامی اطلاق می شود که حمله
کننده وسیله نظامی (نوع اسلحه) و یا شیوه نظامی
ای (نحوه استفاده از اسلحه) را بکار می برد که میان افراد نظامی و غیرنظامی فرق
نمی تواند قایل شود. طور مثال, کاشتن ماین های ضد وسایل نقلیه در سرک های عمومی و
یا فرستادن حمله کننده انتحاری به محلات پر تجمع بدون توجه به تلفات غیرنظامیان.
¾ حملات نامتناسب, یا آن نوع حملاتی
که در آن انتظار میرود تلفات
ویا آسیب غیرنظامیان در مقایسه با دستاورد نظامی بیش از اندازه باشد؛ مثلا, پرتاب بمب بر هدف نظامی کوچک در
محله پرتجمع, که بلاشک افراد غیرنظامی بیشتری در آن کشته خواهد شد.
بنظر می آید نیروهای
ضد دولتی تعدادی از حملات را صرفا غرض ایجاد وحشت در میان غیرنظامیان براه انداخته
باشند که این تاکتیک جنگی نیزقوانین بین المللی جنگ را نقض می باشد. نیروهای ضد
دولتی کارمندان دولتی را ظاهرآ غرض خلق وحشت هدف قرار می دهند تا سایر مردم را از
همکاری با دولت برحذر دارند وبه این
منظور پیام وابلاغیه های تهدید آمیز بیشماری را در میان مردم پخش کرده اند. نیروهای
ضد دولتی همچنان حملات انتحاری زیادی را در مناطق مسکونی انجام داده اند که هدف از
آن نیز بنظر می آید صرفا هراساندن مردم
عام باشد. بعلاوه, نیروهای ضد دولتی با نصب اعلامیه ها و شب نامه های تهدید
آمیزاخطار میدهند تا مردم با دولت و نیروهای بین المللی همکاری نکنند.
نیروهای ضد دولتی در
جریان بعضی از حملات وبویژه بمب گزاری های انتحاری خود را کاملا شبیه مردم عام
میسازد و بعد دست به حملات انتحاری می زنند. این گونه عملیات نقض صریح قوانین بین
المللی جنگ می باشد و از آن در قوانین
بین المللی جنگ بنام حملات ریاکارانه یاد می شود. (حملات ریاکارانه به آن
نوع از فعالیت های نظامی اطلاق می گردد که یک جنگجو خود را تغیر لباس داده و ظاهر
یک شهروند عادی بخود می گیرد تا مصئونیت حقوقی بدست آورد, اما به فعالیت نظامی خود
ادامه دهد.) چنین فعالیت های نظامی تفکیک میان نظامیان وغیرنظامیان را دشوارمی
سازد و در نتیجه خطر تلفات غیرنظامیان را در جریان فعالیتهای نظامی نیروهای دولتی
و ناتو بیشتر می سازد. طورمثال, نیروهای
ناتو با توجه به حملات انتحاری که توسط وسایط نقلیه ملکی و یا ریاکارانه توسط نیروهای
ضد دولتی صورت گرفته بود بر چند عراده موتر شخصی که به طرف ستون نظامی آنان در حال
حرکت بود, با تصور اشتباه اینکه راننده از جمله حمله کننده انتحاری است درسال 2006
شلیک کردند.
قوانین بین المللی
جنگ از جنگجویان می خواهد که باید همه تدابیر لازم احتیاطی را بخاطر کاهش و حداقل
آسیب به جان و مال غیرنظامیان رویدست گیرند. نیروهای ضد دولتی با نادیده انگاشتن
این اصل در چندین عملیات نظامی مرتکب جنایت جنگی شده اند و با بارآوردن تلفات جانی
و صدمات مالی نامتناسب بر شهروندان در یک رشته از عملیات نظامی مرتکب نقض قوانین
بین المللی جنگ شده اند.
تعدادی ازحملات نیروهای
ضد دولتی در محلات پرتجمع و یا در نزدیکی محلات مسکونی و تجاری صورت گرفته است. همچنان
بمب گزاران در چندین مورد ازمواد انفجاری بسیار قوی استفاده کرده اند که میدانسته
اند انفجار بعلاوه تخریب وخنثی سازی هدف نظامی, صدمات مالی و جانی بیش از حد برای
غیرنظامیان ببار خواهد آورد.
حمله کننده انتحاری
اکثرا با موتر ویا پیاده اقدام به عملیات انتحاری کرده است. حمه انتحاری ازلحاظ تئوریک حمله بسیار دقیق
است, اما دیده بان حقوق بشر دریافته است که حمله کننده انتحاری در عمل خود را در
بسیاری موارد قبل ازوقت و یا محل نامناسب انفجار داده اند, بدون انکه انتحار کننده
به تلفات غیرنظامیان کوچکترین توجهی داشته باشند. دیده بان حقوق بشرهمچنان به این
نتیجه رسیده است که در همه این موارد انتحار کننده خود را شبیه مردم عام ساخته
است. چنانچه قبلا ذکر شد این حرکت باعث در خطر افتیدن بیشتر غیر نظامیان درجریان
عملیات نظامی می شود. تمایل طالبان و سایر فرماندهان گروهای ضد دولتی به استفاده
از سلاح در مناطق پرنفوس و بویژه بمب های انتحاری که صدمات تفکیک ناپذیری را میان
نظامیان و غیرنظامیان ببار می آورد از جمله تخطی های جدی قوانین بین المللی جنگ محسوب
میشود و عاملین آن نیز جنایتکار جنگی بحساب میایند.
دیده بان حقوق بشر در
مورد اقدامات نظامی نیروهای دولتی و بین المللی و حفظ جان مردم عام از اثرات
ناگوار جنگها نگرانی دارد. قوانین بین المللی جنگ از تمام طرف های درگیر می خواهد
تا نیروهای درگیر از تمام امکانات لازم جهت حفظ جان غیرنظامیان در مقابل اثرات جنگ
در مناطق تحت کنترول خود استفاده کنند. ازآنجمله, نباید طرف های درگیر ساختمان های
نظامی را در نواحی مسکونی و یا در مجاورت مناطق رهایشی اعمار کنند. این مسئولیت هم بر عهده دولت است و هم بر عهده متحدین
بین المللی آن وهم برنیروهای ضد دولتی. ازاینرو, باآنکه دولت موظف به تامین امنیت
مردم می باشد, اما دولت نباید بخاطر اجرای این وظیفه مردم عام را درمعرض آسیب
قراردهند. مثلا نیروهای دولتی می توانند از گزمه در محلات پرتجمع که انتظار می رود
مورد هدف نیروهای شورشی قرار گیرند اجتناب ورزند و ازاعمار ساختمان های نظامی در
نزدیکی محلات مسکونی دوری کنند.
* * *
عملیات گروهای ضد
دولتی علاوه بر تلفات جانی و مالی, صدمات شدید روحی بر افغانها وارد کرده است.
شهزاد پسر 9 ساله ای
است که در جریان یک حمله انتحاری که با سوء قصد به جان یکی از اعضای
پارلمان افغانستان صورت گرفته بود شکمش کاملا دریده و روده هایش بیرون می افتد.
شهزاد به دیده بان حقوق بشر گفت حمله زمانی اتفاق افتاد که اوبعد از دعا از یکی از
زیارتگاه های شهر پا به بیرون گذاشته بود و همراه با برادش راه میرفت.
انفجار در راه خانه شد. شکمم پاره شد و فکر کردم که حتما می
میرم... بعضی وقت ها همین حادثه را خواب می بینم-کابوسی است که نپرس. باورم نمی شد
که زنده بانم. شروع کردم به گفتن کلمه شهادت. بخاطری که فکر می کردم دیگر می میرم.
غلام راننده یک
سرویس شهری کابل به دیده بان حقوق بشر گفت که کار صبحانه اش با انفجار یک بمب در
جولای 2006 در داخل سرویس شهریکه وی راننده آن بود دیگر به کابوس وحشتناکی تبدیل
شده است:
انفجار نور بسیار
روشن و صدای مهیبی داشت. بس به یک جهنم مبدل شد. تمام بس را آتش گرفته بود...
اولین چیزی که فهمیدم همین بود که بدجوری سوخته بودم...
شخصی که در پهلویم
بود جابجا جان داد, حتی او را تکان داده هم نتوانستم. خونریزی زیاد داشتم, اما به
یک شکلی خود را از بس بیرون کردم. مردم و پولیس را صدا می زدم که بیایند وکمکم
کنند. اما همه کس از مه میترسیدند و فرار می کردند.
حملات غم های
جانگدازی را در میان بازماندگان حوادث بجا گذاشته است. محمد هاشم که خانمش بی بی
سعادت در ماه می سال 2006 در شمال افغانستان احتمالا توسط شلیک نیروهای ضد دولتی
کشته شده باشد, سوگمندانه چنین به دیده بان حقوق بشرگفت:
.
زن بسیار مهربانی
بود. مثل این بود که ما تازه عروسی کرده باشیم. بهترین دوستم بود... او را از دست
دادم و تنهاچیزی که عایدم شده افسردگی است. به هراتاقی که میروم و یادم می آید که
او یک وقتی در آنجا بوده, بی نهایت دق میشم... بخاطر مرگ خانم از همه چیز سیر
آمدیم, از دولت و دنیا دلگیر شدیم.
حملات نیروهای ضد
دولتی شیرازه زندگی روزمره را در افغانستان از هم گسستانده است. علاوه بر پیامد
های روشن این حملات که همانا مرگ و زخمی شدن صدها غیرنظامی می باشد, حملات صدمات
جانبی دیگری نیز به همراه داشته است. شهروندان عادی افغان مانند دهقانان, بناه ها,
تکسی رانان...با یک اقتصاد کاملا ورشکسته روبرو اند؛ بیکاری, کمبود خدمات صحی ,
خدمات اجتماعی و سیستم آموزشی زندگی را بر مردم مشکل ساخته است. از آنجاییکه تعداد
زیادی از حملات علیه کارمندان دولتی, سازمان های غیردولتی و کارمندان پروژه ها ی
عمرانی صورت میگیرد, فعالیت های حیاتی دولتی و عمرانی در نواحی ناامن بحالت تعلیق
در آمده است. درنتیجه کمک های بشردوستانه و عمرانی که از قبل در افغانستان کم صورت
گرفته بود, سیرنزولی بیشتر بخود گرفته و زمینه زندگی برای افغان ها بازهم مشکلتر
کرده است.
بسیاری از افغان ها
در نتیجه خشونت ها که به ظاهر تصادفی بنظر می آیند از محلات خود بیجا شده اند. از
اینرو, مهاجرین که در خارج بسر می برند تمایلی برای برگشت به نواحی که هرروز بی
ثباتر می شود نشان نمی دهند. بیش از یکصد هزار نفر در سال گذشته از مناطق جنوبی
کشوربه دلایل امنیتی و جنگ بیجا شده اند. صدها هزار مهاجر افغان که در ایران و
پاکستان بسر می برند عمدتا بخاطر مسایل امنیتی نمی خواهند دوباره به کشور
بازگردند. مهاجرینی که به کشور باز گشته اند صرفا در شهرها و بخصوص درکابل ماندگار
شده اند. تعداد زیادی از افغان ها از برگشت به وطن امتناع می ورزند. بیش از سه
ملیون مهاجر افغان حال حاضر در خارج ارافغانستان بسر می برند.
درگیریهای مسلحانه
و بیجا شده گان در ولایت جنوب و جنوبشرقی, مانند کندهار, هلمند, ارزگان, زابل,
پکتیا, پکتیکا و کنر جدی بوده است. این مناطق از جمله محلاتی است که طالبان و
نیروهای شورشی دارای ریشه های فامیلی بوده وضمنا از حمایت های دیگر نیز
برخوردارند. این محلات در نزدیکی مرز پاکستان قرار دارد و بیشتر از70% حملات
مسلحانه خطرناک در سال گذشته درهمین مناطق رخ داده است. بسیاری از افغانان و
کارمندان سازمان های خیریه این مناطق را از جمله
"مناطق جنگی" میشمارند. پروژه های انکشافی دولتی و مساعدت های
بشردوستانه در این مناطق هیچ وجود ندارد.
جای تعجب نیست که این
محلات از جمله بی ثباترین مناطق افغانستان بحساب میاید. شواهد بشکل قانع کننده ای
نشان می دهد نیروهای ضد دولتی در مناطق مرزی و قبایلی پاکستان بدون کمترین مداخله
از جانب نیروهای پاکستانی آزادانه رفت و آمد می کنند. بسیاری از دسته های ضد دولتی
منظما از مناطق مرزی عبور کرده وبعد از حمله به خاک افغانستان دوباره حتی در شهر
های پاکستان مانند چترال, پشاور, کویته پناه می گزینند. شواهد قانع کنند زیادی وجود
دارند که نشان میدهند مقامات پاکستانی در درجات مختلف به نیروهای ضد دولتی مشوره
داده و از آنان حمایت می کنند. تعدادی از مقامات پاکستانی علنا پذیرفته اند که به
طالبان کمک می کنند.
با توجه به این
واقعیات, ادعا های پاکستان را نمی توان مبنی بر سرکوبی نیروهای ضد دولتی و طالبان
جدی گرفت. اما با آنهم نادرست خواهد بود که تمام عوامل بی ثباتی افغانستان را به
فعالیت آزادانه و پوشش نیروهای ضد دولتی در خاک پاکستان نسبت داد. فعالیت های
نیروهای ضد دولتی (و مشکلات مرتبط با آن) تنها به به ولایت جنوبی و جنوب شرقی
افغانستان که هم مرز با پاکستان است محدود نمی باشد. برخلاف, نیروهای مخالف دولت
حملات و بمب گزاری های خود را در سمت شمال و غرب کشور و کابل نیز براه می اندازند.
بی ثباتی عمومی تقریبا زندگی مردم را در همه نقاط کشور متاثر ساخته است. تقریبا یک
سوم حملات نیروهای ضد دولتی که غیر
نظامیان در آن جان باخته اند در محلات غیر مرزی با پاکستان صورت گرفته است. نیروهای
ضد دولتی به آسانی در سراسر افغانستان فعالیت می کنند.
بسیاری از افغانان
در مورد تلفات غیرنظامیان در جریان حملات نیروهای ضد دولتی بر پایگاه های نظامی
نیروهای دولتی و متحدین بین المللی آن و همچنان حملات عمدی نیروهای ضد دولتی
برغیرنطامیان به دیده بان حقوق بشر شکایت کرده اند.
محمد یوسف که از وی در ابتدایی این گزارش نقل شد و خود یکی
از قربانیان حمله انتحاری 5جولای 2006 کابل می باشد که در آن حمله انتحار کننده
ظاهرا شهریان بی دفاع را هدف قرار داده بود, می پرسد "چرا آنان این حمله
انتحاری را انجام دادند؟" یوسف به دیده بان حقوق بشر گفت "گناه من چیست
و چرا طالبان مه را می خواهند که بکشند!"
مه یک کارگر معمولی
استم و با کسی دشمنی ندارم. هیچ یکی از افراد طالبان را نمی شناسم... هیچ کسی از
آنان را نمی شناسم. مه که با آنان دشمنی ندارم. در آنروز مه که نیروهای آیساف
{ناتو} را (وقتی که بمب انفجار کرد) در آنجا ندیدم... مه فقط مردم های خود,
افغانهای خود ما را, در انجا میدیدم. مقصد آنها کی بود- خود مردم؟ مه که نفهمیدم
که کی مقصد آنها بود و چی مقصد آنها بود. مه که نمی فهمم اصلا مقصد آنها چی است.
حبیب الله که برادر
خود را در بمب گزاری ماه می 2006 که هدف آن یک گشت نیروهای ناتودر کابل بود از دست
داد ضمن محکومیت این حملات به دیده بان حقوق بشر گفت: "این حرامزاده ها خود
را منفجر می کنند. خارجیها را نمی کشند. فقط آدم های بیگناه را می کشند. معلوم است
که قصد آنان فقط کشتن افراد بی دفاع است."
قوانین بین المللی
جنگ محدودیت های را بر فعالیت های نظامی تمامی طرف های درگیر در جنگ وضع می کند.
نیروهای نظامی دولتی و مخالفین مسلح آن نباید عمدا غیرنظامیان و امکانات غیرنظامی
را هدف قرار دهند؛ و یا دست به حملاتی زنند که میان نظامیان وغیرنظامیان نتوانند
تفکیک قایل شوند؛ ویا تلفات بیشترغیرنظامیان را نسبت به هدف متصوره نظامی ببار
آورند؛ ویا حملات و فعالیت های را انجام دهند که هدف آن اساسآ ایجاد ترس در میان
غیرنظامیان باشد؛ و یا حملات عهد شکنانه را با تغیر لباس انجام دهند. نیروهای
درگیر باید همه امکانات لازم را بکار گیرند تا به جان غیرنظامیان آسیب نرسانند.
نیروهای شورشی نباید در حملات متقابل خود ساحه عملیات نظامی را در نزدیکی محلات
بودوباش غیرنظامیان انتخاب کنند و از انجام عملیات در ساحات پرنفوس اجتناب کنند.
نیروهای دولتی و بین المللی, به هراندازه که ممکن باشد, باید از استقرار نیروی
نظامی وعملیات درساحات پرنفوس اجتناب کنند.
دیده بان حقوق بشر
پیشنهادت مشخص ذیل را به طرف های درگیر ارائه می کند:
به طالبان, حزب اسلامی, جیش المسلمین, نیروهای جلال الدین
حقانی, و دیگر گروپ های مسلح مخالف:
§ از حملات عمدی بر
غیرنظامیان و امکانات غیرنظامی اجتناب کنند. رهبران و فرماندهان طالبان و دیگر گروهای ضد دولتی
باید نیروهای خود را از حمله بر اهداف غیر نظامی برهذر دارند. مطابق به قوانین بین
المللی جنگ, نیروهای نظامی صرفا می توانند نیروهای نظامی دشمن, امکانات نظامی آنان
و بالاخره غیرنظامیانی که مستقیما در جنگ شرکت کرده باشند, هدف قرار دهند. کارمندان
دولتی, کارکنان سازمان های خیریه و انکشافی, معلمین, خبرنگاران, داکتران و سایر
غیرنظامیان که مستقیما در جنگ شرکت ندارند از جمله افراد مصئون بشمار می روند. امکانات
غیرنظامی مانند مکاتب, شفاخانه ها و سرپناه های مردم نباید مورد حمله قرار گیرند,
مگر آنکه محلات مذکور در همان وقت مورد استفاده نظامی توسط دشمن قرار گرفته باشند.
§ نیروهای ضد دولتی
باید از تمام حملاتی که نمی توانند میان نظامیان وغیرنظامیان تفکیک قایل شوند و یا
تصور می کنند که آسیب بیشتری بر غیرنظامیان نسبت به هدف نظامی ببار خواهند آورد خود
داری کنند. نیروهای ضد دولتی که بر اهداف نظامی حمله
می کنند باید تمامی امکانات لازم را بکار گیرند تا غیرنظامیان در معرض کمترین آسیب
قرار گیرند. نیروهای ضد دولتی نباید حمله ای را انجام دهند که تصور می شود آسیب
بیشتری بر غیرنظامیان ببار خواهند آمد. طالبان و نیروهای ضد دولتی دیگر باید از حمله برمناطق پرنفوس مانند سرک
های پرازدحام, قریه, بازار, محلات تجمع
مردم با توجه به غیرقانونی بودن این حملات خودداری کنند.
§ از حملاتی که انتظار می رود اساسا وحشت در میان غیرنظامیان خلق
کند اجتناب کنند. طالبان و نیروهای ضد دولتی دیگر نباید مردم را تهدید کنند
ویا حملاتی را انجام دهند که قصد آن گسترش وحشت در میان غیرنظامیان باشد. نیروهای
ضد دولتی نباید مردم غیرنظامی را با "شبنامه ها" و اعمال دیگری که غرض
آن گسترش ترس در میان آنان باشد به وحشت اندازند. چنین تاکتیک ها در قوانین بین
المللی جنگ ممنوع می باشد.
§ از حملات ریاکارانه و پوشش لباس غیرنظامی در حملات نظامی
اجتناب کنند. اعضای طالبان و دیگر گروهای ضد دولتی نباید
بخاطر امتیاز در پیشبرد عملیات نظامی به شهروند بودن تظاهر کنند و از امتیاز حقوقی
شهروند غیرنظامی که مصئون از تعرض اند سوء استفاده کنند. سوء استفاده از موقعیت
شهروندی, غیرنظامیان را در جریان عملیات نظامی به مخاطره می اندازد. نیروهای ضد
دولتی می توانند غرض پیشبرد مقاصد نظامی خود از نیرنگ, استتار, تطمیع, حملات
ساختگی, و یا پخش شایعه استفاده کنند, اما آنان نباید خود را مانند شهروندان عام
نشان دهند.
§
به قوانین بین المللی جنگ باید خود را ملزم بدانند. نیروهای ضد دولتی
باید علنا تعهد خود را به قوانین جاه افتاده
بین المللی مانند ممنوعیت حمله بر اهداف غیرنظامی, حملات تفکیک ناشده, و حملاتی نا
برابر( یا حملاتی که نفع نظامی آن در مقایسه با تلفات غیرنظامیان بیشتر باشد),
حملاتی که قصد آن اساسا ایجاد ترس در میان شهروندان باشد, و حملات ریاکارانه (مانند پوشش لباس غیرنظامی در اجرا
عملیات نظامی) ابراز دارند. اینها از جمله قوانینی اند که افغانها با استناد به آن
نیروهای اتحاد شوروی وقت و ائتلاف بین المللی تحت رهبری امریکا را در جریان جنگ
های سال 2001 انتقاد می کردند.
به دولت افغانستان, نیروهای ائتلاف بین المللی, بشمول
ایالات متحده امریکا, ناتو وبقیه کشورها:
§
بخاطر کاهش آسیب به غیرنظامیان در مورد شیوه های نظامی
کنونی خود تجدید نظر کنند و به ارزیابی مجدد پالیسی های خود در مورد استقرار و
انتقال نیرو و گزمه های امنیتی بپردازند.
نیروهای دولتی و بین المللی در معرض بیشترین تهدید حملات نیروهای ضد دولتی قرار
دارند, ازاینرو باید نیروهای خود را از غیرنظامیان و امکانات غیرنظامی دروتر مستقر
سازند. تامین امنیت گاهگاهی از نیروهای امنیتی می خواهد تا در نزدیکی محلات مسکونی
مستقر شوند. اما این نیروها باید حتی المقدور تدابیر احتیاطی لازم را رویدست گیرند
تا در صورت خطر, آسیب کمتری به غیرنظامیان وارد شود. مثلا نیروهای دولتی و ائتلاف
بین المللی می توانند پایگاه ها, پوسته های تلاشی, و پایگاه های موقتی خود را
دورتر از محلات مسکونی برپاه دارند.
§ در مورد برخورد با حمله کنندگان انتحاری,
چه بالقوه و چه بالفعل تجدید نظر کنند.
نیروهای دولتی و متحدین بین المللی آن باید پالیسی های کنونی خود را در مورد
شناسایی و هشدار به غیرنظامیان بهتر سازند تا از شلیک اشتباهی برغیرنظامیانی که
اشتباها تصور می شود از جمله انتحار کننده باشد جلوگیری کنند. تعدادی از تدابیر
احتیاطی را که می شود در این راستا رویدست گرفت عبارتند از:
¾ نمایش پوسته های
بازرسی و ستون های نظامی با خطوط درشت دری و پشتو و رنگ های روشن,
¾ حضور دایمی مترجمان
در پوسته های وارسی,
¾ تسلط ابتدایی عساکر
بین المللی حاضر در پوسته های وارسی به زبان دری و پشتو,
¾
راه اندازی کارزارهای آموزشی برای آگاهی شهروندان
در باره نحوه برخورد با پوسته های وارسی و ستون های نظامی.
به دولت پاکستان:
§ باید در مورد آنعده ازنیروهای ضد دولتی که تصور می رود
مرتکب تخطی های جدی حقوق بشر شده باشند تحقیق کرده و آنان را محاکمه کنند.
§ به حمایت خود از نیروهای ضد دولتی خاتمه بخشد, و نباید
اجازه دهد تا نیروهای ضد دولتی از خاک پاکستان منحیث پناهگاه استفاده کند و آنانی
را که تصور می شود مرتکب جنایات جنگی شده باشند محاکمه کند. دولت پاکستان نباید اجازه دهد تا
مقامات پاکستانی در سطح فدرال, ولایتی و محلی از نیروهای ضد دولتی که مرتکب نقض
قوانین بین المللی جنگ شده حمایت کند و به آنان پناه دهد.
به رهبران سیاسی, مدنی, مذهبی افغانستان, پاکستان وکشورهای
دیگری که از طالبان حمایت سیاسی و عملی می کنند:
§ حملات عمدی به بجان غیرنظامیان را شدیدآ محکوم کنند. حملات تفکیک ناشده و حملاتی
که تلفاتی جانی بیتشری به غیرنظامیان ببار می آورند, و یا بصورت ریاکارانه صورت می
گیرد شدیدا محکوم کنند. رهبران سیاسی, مدنی, مذهبی, و قومی و
مقامات دولتی محلی- صرفنظر از دیدگاه شان در مورد فعالیت نیروهای ضد دولتی- باید
شیوه های غیرقانونی عملیات نظامی نیروهای ضد دولتی را در افغانستان محکوم کنند.
شیوه های غیرقانونی عملیات نظامی عبارتند از ترور, اعدام, حمله بر غیرنظامیان,
بشمول کارمندان ملکی دولتی وسازمان های خیریه, و محلات غیرنظامی مانند مکاتب و
مراکز صحی می باشد.