نوروز رسید و دلمان در تپش است
سعید یوسف
نوروز رسد ز راه و هشتاد و شش اش
بادا که دگر شود زمانه روش اش
تا حال ز من ستاند و دزدید و گرفت
کی بهره مرا رسد ز داد و دهش اش؟
امسال که سال خوک می خوانندش
در دین مبین ما نجس دانندش
زین سال چه طرف بندد آن کس که هنوز
پاک و نجس از اصول ایمانندش؟
نوروز رسید و دلمان در تپش است
بنواز شش و هشت، که هشتاد و شش است
بر قامت خلق ما خیالات اتم
تنبان گشادی است که محتاج کش است