منیر طه
روسپی بازیِ آقای فرماندار
روسپی بازیِ فرماندار نیویورکSpitzer Eliot ، با مبارزۀ انتخاباتیِ
امریکا در هم آمیخته و خورد و خوراک چرب و نرم خبرگزاری ها از جمله CNN را فراهم
ساخته است و فرصتی پیش آورده تا بار دیگر زن بازی و مرد بازیِ دیگر دولتمردان امریکا
از جمله آقای کلینتون دوباره به روی صحنه بیاید . بازگویی و یادآوریِ آن ماجرا ،
شاید اعصاب خانم کلینتون را که این روز ها سر جایش نیست جابجا تر کند تا فتوا های
ضد و نقیض دیگری در حق رقیب انتخاباتی خود صادر فرماید . گرچه در گذشته از سر این
رسوایی با سکوت درگذشته و خم به ابرو نیاورده است و امروز هم در وعد و وعید های
خود کاری بکار اینگونه تجاوز ها به حریم خانواده ها ندارد با وجود اینکه گرد هم
آیی انتخاباتیش را بیشتر گروه زنان در بر گرفته اند . آنچه گفتنی است اینکه آقای
فرماندار که از پشتیبانان و حامی مبارزۀ انتخاباتی هلری کلینتون است بد موقعی را
برای عیاشی انتخاب کرده است و لی از آنجا که اختیار پایین تنۀ بی اختیار دست خودش
نیست موقعیت زمان و مکان از دستش در رفته است .
در رابطه با بی اختیاری پایین تنه و سهام داری
روسپیان وارداتی و ارتباط وزیر دلال محبت با فاحشه خانه های داخلی و خارجی ، سهم
اعلیحضرت همایونی و گذشت و خم به ابرو نیاوردنِ علیاحضرت و عشق آتشینش به ساحت معلوم
الحالش فراموش نشود .
بار دیگر زنی مانند ملیون ها زن دیگر حرمت همسری و قدر و قیمت مادریش شلاق
می خورد . این زنِ تازیانه خورده ، تازیانه ای که زخم و هیبت فرودش نا مرئی است ، پهلو
به پهلوی مردی که از بستر روسپیِ چاشنی سفر برخاسته می ایستد و عذر بد تر از گناهش
را می پذیرد و آنچنان می نماید که گویی اتفاقی نیفتاده است ولی آزردگی و شکایتی که
از چشم هایش به دامنش می ریزد ، دردی که عمق روحش را می کاود و هر آن می رود که
قدرت و توان ایستادنش را بشکند خلاف این را می گوید چه کند که پناهی جز سکوت ندارد
و می داند در کنار مردی ایستاده است که از بستر او برخاسته و فاحشه وار به بستر
فاحشه ای پیوسته است .
آقای فرماندار به پی گیری در رفع فساد مالی و مبارزه
با گروه های فحشا قول داده و معروف بوده است ولی او هم چه کند که خود گرفتار فساد
مالی و مشتری شماره 9 این حلقۀ فحشا است.
روسپی بازی امروزینِ آقای فرماندار هم زمان با
روز عاشقان اتفاق افتاده و در کنار روز جهانی زن رو شده و آقای فرماندار این دسته
گل روسپیانه را در این دو روز دوست داشتنی و مهم تاریخی به زن و فرزندانش هدیه
کرده است .
شوخی یک لا قبا و فارغ از ماجرا ، می رفت و می
گفت :
گر حکم شود که مست گیرند در شهر هر آنچه هست گیرند
در
پیَش دویدم تا قهر از قبایش بر گیرم ولی تند گفته و تیز رفته بود .
ونکوور
، یازدهم مارچ 2008