شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۶ - ۱۵ مارس ۲۰۰۸

منیر طه

روسپی بازیِ آقای فرماندار

 

  روسپی بازیِ فرماندار نیویورکSpitzer  Eliot ، با مبارزۀ انتخاباتیِ امریکا در هم آمیخته و خورد و خوراک چرب و نرم خبرگزاری ها از جمله CNN را فراهم ساخته است و فرصتی پیش آورده تا بار دیگر زن بازی و مرد بازیِ دیگر دولتمردان امریکا از جمله آقای کلینتون دوباره به روی صحنه بیاید . بازگویی و یادآوریِ آن ماجرا ، شاید اعصاب خانم کلینتون را که این روز ها سر جایش نیست جابجا تر کند تا فتوا های ضد و نقیض دیگری در حق رقیب انتخاباتی خود صادر فرماید . گرچه در گذشته از سر این رسوایی با سکوت درگذشته و خم به ابرو نیاورده است و امروز هم در وعد و وعید های خود کاری بکار اینگونه تجاوز ها به حریم خانواده ها ندارد با وجود اینکه گرد هم آیی انتخاباتیش را بیشتر گروه زنان در بر گرفته اند . آنچه گفتنی است اینکه آقای فرماندار که از پشتیبانان و حامی مبارزۀ انتخاباتی هلری کلینتون است بد موقعی را برای عیاشی انتخاب کرده است و لی از آنجا که اختیار پایین تنۀ بی اختیار دست خودش نیست موقعیت زمان و مکان از دستش در رفته است .

  در رابطه با بی اختیاری پایین تنه و سهام داری روسپیان وارداتی و ارتباط وزیر دلال محبت با فاحشه خانه های داخلی و خارجی ، سهم اعلیحضرت همایونی و گذشت و خم به ابرو نیاوردنِ علیاحضرت و عشق آتشینش به ساحت معلوم الحالش فراموش نشود .

  بار دیگر زنی مانند ملیون ها زن دیگر حرمت همسری و قدر و قیمت مادریش شلاق می خورد . این زنِ تازیانه خورده ، تازیانه ای که زخم و هیبت فرودش نا مرئی است ، پهلو به پهلوی مردی که از بستر روسپیِ چاشنی سفر برخاسته می ایستد و عذر بد تر از گناهش را می پذیرد و آنچنان می نماید که گویی اتفاقی نیفتاده است ولی آزردگی و شکایتی که از چشم هایش به دامنش می ریزد ، دردی که عمق روحش را می کاود و هر آن می رود که قدرت و توان ایستادنش را بشکند خلاف این را می گوید چه کند که پناهی جز سکوت ندارد و می داند در کنار مردی ایستاده است که از بستر او برخاسته و فاحشه وار به بستر فاحشه ای پیوسته است .

  آقای فرماندار به پی گیری در رفع فساد مالی و مبارزه با گروه های فحشا قول داده و معروف بوده است ولی او هم چه کند که خود گرفتار فساد مالی و مشتری شماره 9 این حلقۀ فحشا است.

  روسپی بازی امروزینِ آقای فرماندار هم زمان با روز عاشقان اتفاق افتاده و در کنار روز جهانی زن رو شده و آقای فرماندار این دسته گل روسپیانه را در این دو روز دوست داشتنی و مهم تاریخی به زن و فرزندانش هدیه کرده است .

  شوخی یک لا قبا و فارغ از ماجرا ، می رفت و می گفت :

    گر حکم شود که مست گیرند        در شهر هر آنچه هست گیرند

در پیَش دویدم تا قهر از قبایش بر گیرم ولی تند گفته و تیز رفته بود .

ونکوور ، یازدهم مارچ 2008