جمعه ۲۴ اسفند ۱۳۸۶ - ۱۴ مارس ۲۰۰۸

شیر گاو یا جهیزیه؟

 

 دریافت سرمایه و وام های کوچک در هند اجازه  می دهد که زنان از نظر اقتصادی مستقل گردند. امٌا در عین حال کمک میکند که زنان بدهکارتر و سیستم مردسالاری بیشتر حفظ گردد.

 

 

قبلآ بانک ها به ما هرگز وام  نمی دادند ولی امروزه آنان دنبال ما می دوند» زنان ایالت تامیل نادو جنوب هند  به موج وام هائی که اخیرآ از طرف بانک ها به طرف آنان سرازیر می گردد می خندند وخنده دار تر از آن  به کارمندان بانک که با کفش های سیاه واکس زده و براٌق خود در این دهات خاکی و پر از گرد و غبار به دنبال مشتری های دویده تا آنان را مشاوره و راهنمائی کنند. این مردان یقه سفید زنان مشتری خود را « بدهکاران با دیسپلین» می نامند.

 

« محالیرتیتام » که به معنی زنان با قدرت است  در تامیل نادو به پروژه ای گفته می شود که بین دولت محٌلی آن ایالت ، بانک ها ، سازمان ها و نهاد های مستقل از دولت و زنان  فقیر در دهات ارتباط کاری  بر قرارمی کند.  ابن رابطه بر اساس دادن وام های کوچک به زنان و کمک به آنان  است که خود و خانواده را ازگرداب فقرو ناتوانی نجات دهند.

 

 وام های کوچک مالی در هند سمبولی است که در پشت آن استقلال زنان فهمیده میشود و مرکز پروژه هائی از قبیل « رشد و گسترش حقوق زنان» که در زبان تخصصی یعنی : در مبارزه با فقر، زنان مبارزان اصلی هستند و نقش اساسی بازی می کنند. دولت محٌلی  بودجه در اختیار سازمان های مستقل می گذارد و از آنان می خواهد که مثلآ دردهات مشخصی در عرض شش هفته پنجاه کار مستقل و خودگردان ایجاد کنند.  اگریک زن بتواند و هیچ تفاوتی ندارد که این زن متعلق به چه طبقه و یا اعتقاد مذهبی باشند ماهیانه پنجاه روپیه که چیزی در حدود یک یور است پس انداز کند، وام بانکی شامل حال او میشود.   در ضمن او باید کلاس های آموزشی را هم ببیند تا بتواند آگاهانه و با دانش لازم  سرمایه گذاری کرده و به پیش برود.

 

چهارصد گروه مستقل کاری در سال های گذشته تا به حال تاًسیس وهر کدام از بیست زن تشکیل شده اند. برای باز پرداخت قرض تمام اعضاء گروه مسئول هستند، همان سیستم بانک گرامین در بنگلادش که بنیانگزار آن محمود یونس در سال 2006 برنده جایزه صلح نوبل شد.

 

علاوه بر وام بانکی زنان مسئولیت بزرگی را عهده دار می شوند. هر دفعه که با هم جمع میشوند مراسمی شبیه مراسم ارتشی انجام می گیرد : زنان لباس متحٌدالشکل پوشیده، دست راستشان را دراز کرده و کلمات زنی را که مسئولیت آموزش آنان را به عهده دارد و از روی متنی به مثابه اصول دین می خواند، تکرار می کنند : ما متعهد می شویم  که هر ماه صرفه جوئی کرده ، قرضهای خود را به موقع برگرداننده،  درکلاس های آموزشی  مرتب شرکت کرده، کسب وکاری  برای خود پیدا کرده، بچه های خود را به مدرسه بفرستیم، با اعتیاد و مصرف الکل  در دهات خود مبارزه کرده، سیستم جهیزیه دادن را متوٌقف کرده ، فقط یک فرزند به دنیا بیآوریم و دهات خود را تمیز نگه داریم. 

 

زنان ازسنگینی این مسئولیت جدید نمی هراسند و علاوه بر کارروی زمین و مزرعه خود، انجام کارهای خانه،  بچه داری و کار در روی مزارع دهقانان ثروتمند که در قبال آن درآمدی دریافت می کنند این شرائط یا هم می پذیرند.  چیزی که بیشتر برای آنان حائز اهمیت است اعتباری  است که  وام بانکی برای آنان به همراه می آورد. قبلآ زنان اجازه نداشتند در جمعی به همراه مردان حضور داشته باشند و یا بنشینند. قبلآ زنان نمی توانستند به تنهائی با اتوبوس برای انجام کاری به شهر بروند. امٌا امروزه نه تنها زنان نظریاتشان را با مردان در میان می گذارند بلکه بدون آنان به ادارات دولتی رفته و کارهای خود را انجام می دهند. آنان از بخت وام گرفتن استفاده  کرده زیرا با قدرت خرید آن پول میتوانند در جامعه مدرن شرکت کنند. بلاخره هرگز چنین مبلغی  یا سرمایه ای در دهات وجود نداشته و آن هم در نگاه اوٌل متمرکز در دست زنان.

  

سازمان ها  دخل و خرج خود را دقیق ثبت می کنند . بعد از چند ماه باید از فعٌالیت های اقتصادی خود برآورد کرده و اگر توانستند قرض خود را به موقع بپردازند ، گروه در کار خود موفق بوده و می تواند وام دیگری تقاضا و دریافت کند. اغلب در یک ده سازمان ها  و بانک های مختلف برای جلب زنان رقابت شدید می کنند و زنان هم عضو بانک های متفاوت  هستند.

 

در حدود نیم میلیون یورو ار طریق پروژه « محالیر تیتام » بشکل  وام ها و قرض های خرد به زنان در دهات پرداخت شده و با بهره بیست در صد دولتی وام ها باز پرداخت شده است. بانک ها سود کلان می برند و دولت بدلیل این که زنان مستقلآ و بدون واسطهً وام می گیرند، آزاد شده و هیچ مسئولیتی ندارد.

در حقیقت پشت این آمارهای پر از موفقیت برای زنان و داستان مربوط به آن هدف و آرزوهای متعدد و بهم تابیده ای خوابیده است.  بعضی از این افراد با این پول ها، قرض های خود را با بهره پنجاه در صد به رباخواران محٌلی

می پزدارندو اغلب اوقات این پول را برای خرید دارو های مورد نیاز خانواده پرداخت می شود.

 بنابراین  بدون فعالیٌت اقتصادی چگونه می توان قرض را با بهره پرداخت؟ یکی از زنان در جواب می گوید : خیلی ساده .  با وام از بانک الف قرض بانک ب پرداخت می شود و بهترین راه آن است که در سه گروه و بانک با سه زمان  مختلف و جداگانه برای باز پرداخت عضو باشی. بعضی از آن ها با صدای آهسته تعریف میکنند که جواهرات و یا اجناس قیمتی خود را فروخته اند تا آبروی خود را حقظ کنند و بتوانند به موقع قرض خود را بپردازنند. بعضی دیگر از « همسایه ها» که ربا خواران محٌلی هستند  برای باز پرداخت، پول قرض می گیرند. این وام ها آنان را به کوچه های در نرو بدهکاری می کشاند که از آن راه گریزی ندارند. فقیر و ندارترین این گروه زنان که بنام  دالیت خوانده می شوند و همین جوری هم صاحب چیزی نیستند و نمی توانند پس ایدازی داشته باشند خیلی سریع از این گرو ها به بیرون انداخته می شوند.

 

 در حقیقت فقط تعدادی از این زنان یه مانند گروهی از ده  فیردوناگار می توانند با این وام ها برای خود سرمایه ای جمع کرده واز منجلاب فقر بیرون بروند. آنان مثل همیشه گیاهان داروئی را جمع آوری کرده و با کمک وام های  بانکی دستگاه های لازم را خریده واز گیاهان پماد، روغن ویا سایر مواد داروئی تولید کرده و در دهات اطراف خوب به فروش می رسانند. بر عکس زنان ده انداپاتی به مانند خر عصاری در کار خود گیر کرده اند: آنان تلفن های دستی قرض می دهند ، دوچرخه تعمیر می کنند،  و بعد از گذراندن کلاس های فشرده دام پزشکی گاو های بیمار را معالجه می کنند ولی تا بحال درآمدی نداشته اند و بدلیل موعد پرداخت های مختلف وام ها تابحال توانسته اند قرض های خود را به موقع بپردازند. آنان می خواهند از این ببعد گوساله بخرند وبا شیر آن تجارت کنند.

 

مردان چه عکس العملی نشان می دهند؟ چکار می کنند وقتی که می بینند که به آنان وامی پرداخت نمی شود و آنان را به بازی نمی گیرند؟ یا آنان را غیر قابل اعتماد می خوانند؟ یکی از زنان می گوید : « وقتی ما با پول به خانه برویم  زن خوب خوانده می شویم » . طبیعی است که هنوز مردان هستند که تعیین می کنند با پول باید چه کار کرد. بعضی از آن ها هم نمی توانند توانائی و قدرت جدید زنانشان را بپذیرند و آن ها را کتک می زنند.

 

موتور برای همسر؟

 

« وام ها برای ما خیلی مفید هستند چه برای کسب و کار و چه برای ازدواج» این جمله را  زنان با هیجان باز گو

 می کنند و در عین حال کمی معنای ازدواج را برای ما باز می کنند : ازدواج یعنی جهیزیه زنان که از تلویزیون گرفته تا موتور سواری برای مردان.  در حقیقت تمام وسائلی که خانواده عروس باید در موقع ازدواج به همراه دختر خود بفرستد. هر چه پول بیشتر جمع گردد مصرف گرائی و خرید اجناس صرفآمصرفی در دهات بیشتر می شود ودر عین حال توقعات خانواده داماد هم بالا تر می رود.

 

ریگینی از خوشحالی در پوست خود نمی گنجد زیرا با این وام جشن بزرگی به مناسبت بلوغ دخترش و شروع خونریزی ماهیانه اش بر پاکرده است. اولآ او با برگزاری این جشن با شکوه  به خانواده های داماد آینده اش نشان می دهد که از نظر مالی بنیه آن را دارد که توقعات آنان را یه جای آورد و دوٌما دخترش از لحاظ جنسی و رشد طبیعی به یک زن کامل تبدیل شده و آمادهً ازدواج است.

 در نوبت بعدی جمع شدن زنان گروه  ریگینی و سایر این قبیل زنان دوباره خبر دار خواهند ایستاد و با شانه های افتاده توضیح خواهند داد که با این پول  که برای کمک به زنان و استقلال آنان در نظر گرفته شده است  به پایداری سیستم مرد سالاری  که زنان را تحت سلطهً خود میخواهد کمک کرده اند.

 ژوزفین که سال ها است در تامیل نادو با این پروژه کار می کند در رابطه با این تناقض و دوگانگی می گوید : از این که ما زنان می توانیم حرف های خود را بزنیم و اظهار نظر کنیم وحق در دست داشتن بودجه مالی خانواده را داشته باشیم، بسیار عالی است و قدمی به جلو برای زنان است. ولی این پروژه تابحال هیچ مانع قانونی و فرهنگی برای جلوگیری از قتل دختران، زور و سرکوب بر علیه زنان و سیتسم جهیزیه گیری مردان بوجود نیآورده است.

 

 

ترجمه زری طبائی

دی تاگس زایتوگ  روز چهانی زن