نسیم خاکسار
داشتم فکر می کردم برای همدردی و همرائی با دانشجویان
در بند وطنم چیزی بنویسم که در دفترهایم، چشمم به شعری از عبداالطیف لعابی شاعر مراکشی افتاد که چند سال پیش ترجمه کرده بودم. و هنوز جائی انتشار نیافته
بود. این شعر گوئی زبان گویای رنجی است که هم اکنون بر زنان و مردان مبارزی می رود
که در ایران یا در زندانند یا زیر سایه
تبر سانسور و اختناق حکومت جمهوری اسلامی هرروز و هر لحظه خطر بازداشت و اعدامشان
است.
برای شكار تو نيز
مي آيند.
عبدالطيف لعابی ( شاعر مبارز و تبعيدی مراکش.)
براي
شكار تو نيز مي آيند.
آنان
هرگز
بر تو نمي بخشند
كه
همسر شاعري ياغي باشي
و
دوست داشته باشي انساني رانده را
كه
در تو پناهگاهي يافته است.
شب
چشم بندان را
مي
بيني
و
جهان پنهان بازجوئی را.
صداهايی
خواهي
شنيد،
نه
از آن انسان.
زوزه
هاي تهديد و دندان قرچه هاي
تحقير
آدمياني
خواهي ديد
پوشالي،
كمتر
از آدم
شكنجه
گران و آدمكشان را برابرت
و
آدمياني ديگر در كنارت
كمي
متفاوت تر از آدم هاي معمولي
جزغاله
از شوك الكتريكي و شلاق
اما
با قلب هايي مطمئن
و
بعد،،
براي پنهان كردن از تو
ديگر
چيزي باقي نمانده است.
*****
از مجموعه شعرها
ي اين شاعر به نام زير دهان بند