جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶ - ۱۸ ژانويه ۲۰۰۸

سفر پر منفعت به خاورمیانه

 

حسن زرهی

 

جرج بوش رئیس جمهوری آمریکا، در پایان دوره دوم ریاست جمهوری خود به خاورمیانه سفر کرد و با اسرائیلی ها، فلسطینیان، رهبران امارات متحده عربی، مصر و عربستان سعودی دیدار و گفت و گو گرد.

این همه اما خبر مهم سفر بوش نبود. اینکه او کوشید نشان دهد به صلح میان فلسطینی ها و اسرائیل علاقه جدی دارد و امیدوار است پیش از پایان ریاست جمهوری او این مهم رخ دهد، و یا اینکه او از امید به بازگشت امنیت به عراق و افغانستان هم غافل نبود، مهمترین خبرهای سفر وی به خاورمیانه نبودند.

در حقیقت دست آورد سفر بوش به خاورمیانه کوبیدن او بر طبل جنگ با ایران و ادعای اینکه جمهوری اسلامی بزرگترین دولت حامی تروریسم است و بویژه تاکیدهای او بر احمدی نژاد رئیس جمهوری رژیم تهران حکایت از اصرار بر آنچه پیش از این سیاست خارجی دولت او را تشکیل می داد، بود.

این حرفها در آستانه ی انتخابات مجلس ایران جبهه ی بنیادگرایان را تقویت خواهد کرد و همسایگان ایرانی را تشویق که تا بن دندان مسلح شوند. کما اینکه معامله تسلیحاتی 20 میلیارد دلاری عربستان و پی آمدهای دیگر این گونه داد و ستدها با دیگر کشورهایعربی نتیجه همین نگاه است.

در اینکه دولت جمهوری اسلامی می تواند در زمینه های بسیاری خلاف و خطا داشته باشد، شکی نیست. این رژیم که با مردم و اندیشمندان ایرانی آن رفتارهای دور از شأن انسانی را داشته و دارد و به قتل عام روشنفکران و مبارزان دست می یازد، از امر حمایت از تروریسم نیز رویگردان نخواهد بود. اما هنگامی که آقای بوش و دولت او نه به دلایل انسانی و نه در مبارزه ی به حق با تروریسم، بلکه برای پیشبرد مقاصد اقتصادی شرکتهای نفتی و کلان سرمایه داران از این حربه سود می جویند، این سیاست نه به ریشه کن شدن تروریسم ختم خواهد شد و نه به کم شدن سایه ی شوم رژیم ایران از سر مردم میهن ما.

سیاستهای داخلی و خارجی دولت بوش به میزانی بی اعتبار هستند که حتی نامزدهای حزب جمهوریخواه برای دست یابی به آرا مردم آمریکا و ایجاد حرمت برای خویش در میان مردم بیش از همه به ناسودمندی سیاست های کاخ سفید در این حالا حدود هشت سال ریاست جمهوری آقای بوش متوسل می شوند. اگر در آمریکا دولتی شایسته ی این قدرت جهانی و ملت "استثنایی" بر سر کار نیاید، اگر همچنان قدرت از دست خانواده ی بوش به خانواده ی کلینتون منتقل شود، تردید نباید کرد که اوضاع نه در درون آمریکا و نه در خارج از این کشور به سود مردمان جهان رقم نخواهد خورد. دنیا بهتر آن است که از چنگ بوش ها و احمدی نژادها، از چنگ سیاستهای منفعت طلبانه و حقیر رها شود، و اگر جز این رخ دهد هم جهانیان و هم آمریکاییان زیان خواهند دید. انتخابات در راه آمریکا بخت بزرگی برای یک تغییر مهم و کلیدی در کار آمریکا و دنیاست. و این تغییر رخ نخواهد داد اگر گردانندگان کاخ سفید از همان قبیله ای باشند که بودند و هستند. عدم تغییر بنیادی در سیاست داخلی و خارجی آمریکا بر دنیا و بویژه بر ما مردمان خاورمیانه تاثیر انکار ناکردنی دارد.

علاوه بر مقاصد معامله گرانه، آقای بوش در خاورمیانه یک هدف دیگر را نیز دنبال می کند. او هنگامی که از تحریم ایران توسط جهان دم می زند، در آن تصویری که در ذهن خویش دارد، به خاورمیانه و ممالک عربی و بویژه تر به امارات متحده نظر دارد که یکی از عمده ترین طرفهای تجاری ایران است. بوش آرزو دارد که دولتهای خاورمیانه و بویژه امارات به طرح تحریم او بپیوندند. این در حالی است که خود امارات به دلیل ساخت و سازهای بی حساب و کتاب برج های مسکونی و تجاری دچار نوعی تورم تولید بدون مشتری است. برج سازیها که یبشتر توسط بازرگانان و برج سازان ایرانی و خارجی دیگر انجام گرفته و مثل قارچ در تمام امارات بویژه در امارت دبی هر روز نمونه های جدیدی سر از زمین به در می آورد، به یک مشکل جدی اقتصادی تبدیل شده اند. و آنان که تا سال پیش آپارتمانها را پیش خرید می کردند تا با سود فراوان سال بعد به فروش رسانند به دلیل این رکود دیگر شوق و شوری برای خرید ندارند. در این اوضاع پیشنهاد آقای بوش تحریم اقتصادی ایران است. عملی که با توجه به حجم مبادلات تجاری ایران و امارات اگر پیش از این توجیه کردنی بود، حالا دیگر حتما نیست. دیگر شیخ نشین ها و سلطان نشین ها هم نه جرات و نه منفعت تحریم ایران را دارند و در نتیجه حاصل این پیشنهاد آقای بوش نه مشارکت در تحریم ایران، بلکه آمادگی برای خریدهای تسلیحات بیشتر خواهد بود.

در حالی که کارشناسان سیاسی و نظامی آمریکا مدام مشغول این هشدار به کشورهای حوزه خلیج فارس هستند که اگر شما ضعیف باشید ایران شما را خواهد بلعید و اگر ایران تضعیف نشود شما امنیت نخواهید داشت، خاورمیانه هر روز دارد پول بیشتری از درآمد نفتش را به جیب کارخانه های اسلحه سازی آمریکایی می ریزد. در حقیقت بوش و احمدی نژاد و سیاست های نادرست تهران و واشنگتن دارند به این بازی دامن می زنند.

سفر آقای بوش به خاورمیانه اگر برای فلسطینیان صلح و آرامش به ارمغان نیاورد، اگر درباره عراق و افغانستان خوش خبر نبود، اگر به تقویت بنیادگرایان و احمدی نژاد در ایران انجامید، اما یک دست آورد مهم برای محافظه کاران آمریکا داشت و آن فروش میلیاردها دلار سلاح به شیوخ و سلاطین دیکتاتور منطقه بود.

حاکمانی که در میان مردمانشان از کمترین حمایت و محبوبیت برخوردارند، اما نفت بشکه ای صد دلار قادرشان می کند تا بن دندان مسلح شوند. به قول آن شاعر بزرگ:

روزگار غریبی ست نازنین!