در حاشیه و متن سرمای
کشنده ایران:
اینقدر توی سر احمدی نژاد نزنیم!
جواد طالعی (دفتر اروپائی شهروند)
ایران، پس از روسیه، صاحب دومین ذخائر بزرگ گاز جهان است.
با این همه، عدم توانائی دولت در گازرسانی، در روزهای گذشته، همزمان با سرمای کم
سابقه هوا، مشکلاتی آفرید که مشابه آن را تنها می توان در کشورهای فقیر فاقد منابع
انرژی به خاطر آورد.
در شمال، غرب و شمال شرقی کشور، کاهش فشار گاز در لوله ها،
نه تنها میلیون ها نفر را از گرم کردن خانه های خود ناتوان کرد، بلکه سبب تعطیل
نانوائی ها و اختلال در حمل و نقل مواد غذائی شد و قیمت ها را ناگهان در حدی سرسام
آور بالا برد.

دلیل همه این نابسامانی ها را، محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران، در جریان
سفر شتابزده خود به ساری، مشکلات فنی و کاهش واردات گاز از ترکمنستان اعلام کرد.
آنچه رئیس جمهور را وادار به این سفر شتابزده کرد، احتمالا ترس از شورش ها و ناآرامی
هائی بود که نمونه آن یکی دو روز پیش از این سفر، در قائم شهر رخ داد. مردم عاصی،
پیکر یخ بسته یک کودک را که همراه پدر از سرما مرده بود، بر سر دست گرفتند و
کوشیدند خشم خود را بر سر رهبران کشور خالی کنند.
صاحب دومین ذخائر بزرگ گاز جهان، خود روزانه 480 میلیون متر
مکعب گاز مصرف می کند. 5 درصد از این مصرف داخلی، یعنی روزانه 24 میلیون متر مکعب،
از ترکمنستان خریداری می شود. مصرف، به دلیل رشد سریع جمعیت، همواره رو به افزایش
است. در پی سهمیه بندی بنزین، دولت، که با هر اتفاق کوچکی، از رساندن گاز به خانه
ها و کارخانه ها عاجز می ماند، صاحبان خودروها را برای گازسوز کردن خودروهای خود
زیر فشار گذاشت.
جا به جا کردن مشکل به جای حل آن
رهبران جمهوری اسلامی ایران، از آغاز حاکمیت خود تاکنون،
عادت کرده اند که به جای حل بنیادی مشکلات، آن ها را جا به جا کنند. متاثر از همین
عادت، دولت برای جلوگیری از شورش مردم شمال کشور، که در روزهای یخبندان، در نتیجه تعطیل
نانوائی ها گرسنه مانده بودند، دستور به تامین نان شمال کشور از تهران داد.

مهدی هاشمی نماینده ویژه رئیس جمهور اعلام کرد که در روزهای بحرانی، هر روز، 200 تن
نان از تهران به مازندران فرستاده شد، اما هنگام اتخاذ این تصمیم، دولت ظاهرا به
این فکر نکرد که مردم تهران را گرسنه می کند. گزارش هائی که از تهران رسید نشان می
داد که بسیاری از نانوائی ها قادر نبودند به درخواست مشتریان خود پاسخ بدهند و آنان
را با دست خالی به خانه باز می گرداندند.
برای تامین گاز مصرفی داخل کشور هم، دولت باز سیاست جا به
جا کردن مشکل را اختیار کرد. به گفته نماینده ویژه رئیس جمهور، 5 میلیون متر مکعب
مصرف روزانه صنایع ذوب آهن و فولاد مبارکه اصفهان قطع شد تا بتوان گاز را به مناطق
شمالی و غربی رساند. طبعا قطع جریان گاز ذوب آهن و فولاد مبارکه، سبب تعطیل خطوط
تولید این دو صنعت بسیار مهم و پرهزینه می شد. دهها هزار کارگر و کارمند و کارشناس،
باید چندین روز دست از کار می کشیدند. این معنائی جز خسارت سنگین اقتصادی برای
کشور نداشت، اما دولتی که هنوز نتوانسته است توضیح بدهد دهها میلیارد دلار از درآمد
نفت صادراتی کشور را کجا خرج کرده است، لازم نمی دید به این ضرر و زیان ها بیاندیشد.
اقدام دیگر دولت، کاهش میزان گازی بود که صدور آن را به ترکیه
بر اساس قرارداد متعهد شده است. در چارچوب این قرارداد، جمهوری اسلامی ایران تعهد
سپرده است که روزانه بیست میلیون متر مکعب گاز به ترکیه برساند، اما در روزهای سرد
دیماه، این مقدار به روزانه 4 تا 5 میلیون بشکه کاهش یافت. این امر، در کنار زیان
های اقتصادی برای ایران و ترکیه، به اعتبار ایران نیز آسیب زیادی وارد ساخت، زیرا
برای دومین بار تکرار می شد. جمهوری اسلامی، سال گذشته نیز، درست در همین ایام،
برای تامین گاز مصرفی داخل، صدور گاز ترکیه را، به مدت 5 روز قطع کرد و اعتراض
شدید ترک ها را برانگیخت. ترکیه، از همان زمان، دیگر ایران را یک تامین کننده قابل
اعتماد نمی داند و در تلاش یافتن جایگزینی برای تامین گاز خود است.

برخورد مقامات دولتی با سرمای ناگهانی هوا، به گونه ای بود که انگار تنها دلیل همه
مشکلات، این تغییر هوای ناگهانی است، اما اظهارات نماینده ویژه رئیس جمهور نشان می
داد که مشکل بسیار ریشه دارتر است. مهدی هاشمی به خبرگزاری فارس گفت: "از 30 استان
کشور، 28 استان با کاهش فشار لوله های گاز روبرو هستند". یکی از بدترین نمونه
ها، در خلخال اتفاق افتاد که برودت هوای آن بعضا به 30 درجه زیر صفر رسید. در
آنجا، فشار لوله ها چنان اندک بود که مردم حتی نمی توانستند یکی از بخاری های خانه
خود را روشن کنند. نشریه نوروز در گزارشی نوشت: "مردم خلخال، احمدی نژاد را
عامل اصلی این وضعیت می دانند. خلخال، در دورانی لوله کشی شد که احمدی نژاد استاندار
اردبیل بود. او، به خاطر آن که شبکه گازرسانی را یک نامزد جناح راست بتواند در
آستانه انتخابات افتتاح کند، دستور داد این کار پیش از موقع، با استفاده از لوله
های پلاستیکی به جای لوله های فلزی صورت گیرد"!
بی کفایتی محدود به احمدی نژاد نیست
در شرایطی که جمهوری اسلامی از آغاز تا به امروز، صرفنظر
از آن که چه کسی نخست وزیر یا رئیس جمهور آن بوده باشد، بی کفایتی خود را در حل مشکلات
ساختاری کشور ثابت کرده است، در دو ساله اخیر، همه می کوشند کاسه و کوزه ها را بر
سر احمدی نژاد بشکنند. چنان که گوئی اگر او نباشد ایران بهشت برین خواهد شد. مردی
همراه فرزند خردسالش در اتوبوس نشسته بود. صدایی از وی در رفت و برای منحرف کردن
توجه مسافران، توی سر فرزندش زد. دقایقی بعد، صدایی از یک مسافر دیگر در رفت، او
نیز توی سر فرزند این مرد زد. مرد گفت:"صدا از تو در رفت، چرا توی سر بچه من
می زنی"؟ مسافر پاسخ داد:"خیال کردم این را آورده ای که هرکه صدایی درکرد
توی سر او بزند"! این لطیفه بی مزه، وصف وضعیتی است که احمدی نژاد به آن
گرفتار شده است. هر بی کفایتی که در کشور ظهور می کند، گروهی توی سر این خروس بی
محل می زنند. در حالی که مشکل صنایع گاز و نفت ایران، از همان آغاز حاکمیتی که از
بازسازی صنایع پایه ناتوان است، بروز کرده و سال به سال بزرگتر شده است.
پیشتر، اشاره شد که ترکمنستان روزانه بیست و چهار میلیون
متر مکعب گاز به ایران می فروشد و این تنها 5 درصد نیاز داخلی را تامین می کند. منابع
داخلی نوشتند که علت قطع گاز ترکمنستان آن است که این کشور قصد دارد بهای گاز
صادراتی خود را بالا ببرد و از ایران، که به برکت دلارهای نفتی صندوق ارزی انباشته
ای دارد، پول بیشتری بگیرد. پرسش در اینجا آن است که اصولا کشوری که صاحب دومین
ذخائر گاز جهان است، چرا باید نیازمند گاز همسایه کوچک خود باشد؟
عدم توانایی دولت ها در بازسازی صنایع نفت و گاز کشور، در
سال های نخست انقلاب و دوران جنگ هشت ساله قابل فهم بود، اما در حالی که نزدیک به
بیست سال از پایان جنگ می گذرد، چرا نباید اقدامی کارساز در این زمینه صورت گرفته
باشد. به ادعای مقامات رسمی، تنها چینی ها در سال های اخیر بیش از 100 میلیارد
دلار قرارداد برای مشارکت در صنایع نفت و گاز با جمهوری اسلامی بسته اند. بخشی از
این قراردادها، به میدان گاز پارس جنوبی مربوط است.
اثر تحریم های اقتصادی
مقامات دولتی مدتی پیش اعلام کردند که فازهای 9 و 10 میدان
پارس جنوبی در سال جاری به بهره برداری خواهد رسید. بهره برداری از این دو فاز سبب
خواهد شد که روزانه 50 میلیون متر مکعب گاز به خطوط مصرف داخلی و صادرات تزریق
شود. یعنی اگر مصرف در حد فعلی باقی بماند، ایران می تواند ضمن بی نیازی از ترکمنستان،
روزانه بیش از 25 میلیون متر مکعب بیشتر گاز صادر کند و تنها 20 درصد آن را به
تضمین مصرف گاز ترکیه اختصاص دهد تا مانع از بی اعتباری بیشتر تعهدات خود در برابر
همسایه شمالی شود. جلب اعتماد ترکیه، برای آینده صنعت گاز ایران، از اهمیتی
استثنایی برخوردار است، زیرا خط لوله ترکمنستان، که قرار است به بندر سیهان ترکیه
برسد، می تواند گاز ایران را نیز به اروپا برساند.
چه عواملی باعث شده است که فازهای 9 و 10 میدان پارس جنوبی
به موقع به بهره برداری نرسند؟ بهمن احمدی اموئی روزنامه نگار مستقل، در تارنمای
"ما روزنامه نگاریم" به این پرسش چنین پاسخ داده است:"علت اصلی،
نبود سرمایه و کنار رفتن سرمایه گذاران خارجی به دلیل تحریم های اقتصادی علیه
ایران است. هرچند که احمدی نژاد خبر از افزایش مداوم سرمایه گذاری های سنگین خارجی
در صنایع نفت و گاز می دهد، اما دائما اتفاقاتی می افتد که این سرمایه گذاری های
رویائی را نقش بر آب می کند".
پاسخ این روزنامه نگار نمی تواندبی اساس باشد. حدود یک سال
پیش، مقامات بلندپایه شرکت نفت ایران اعلام کردند که "کشور برای نوسازی صنایع
نفت و گاز خود، تا سال 2010، نیازمند بیش از 20 میلیارد دلار سرمایه گذاری جدید
است". در آخرین ماه های سال گذشته میلادی، کنسرن دولتی نفت چین، پای یک قرارداد
دو میلیارد دلاری برای بهره برداری از میدان یادآوران امضا گذاشت، اما هنوز جای دست
کم 18 میلیارد دلار سرمایه گذاری جدید خالی است. و این سرمایه گذاری، تا زمانی که
تحریم ها برجا است، بسیار دشوار خواهد بود.
یک روزنامه نگار ایرانی، در نشریات داخل کشور به طنز نوشته
بود: "باید خدا را شکر کنیم که کشورمان در نزدیکی مدار استوا قرار گرفته است.
اگر اندکی بالاتر از این مدار بودیم، با این مدیریت دولتی، باید همیشه سرما می
خوردیم و گرسنگی می کشیدیم"!
مثل این که ما ایرانی ها عادت کرده ایم در هر شرایطی دلیلی
برای شکرگزاری در پیشگاه خدا بیابیم. مردی کنار جویی نشسته بود. نان خشک به آب
آلوده جوی می خیساند و می خورد و دست بلند می کرد و شکر می گفت. عابری گفت: "مردک!
این هم دیگر شکر گفتن دارد؟" مرد پاسخ داد:"می ترسم آن خداییکه من می
شناسم، اگر شکر نکنم، این را هم از من بگیرد"!