جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶ - ۱۸ ژانويه ۲۰۰۸

انتخابات مجلس هشتم

 

هادی صوفی زاده

 

 در منطقه ی اورامانات کردستان در گذشته که بافت اجتماعی خانخانی داشته، یکی از خانها، نوکری بسیار متملق و چاپلوس داشته که در مدح خان خود بی نظیر بوده است. گویا روزی  جناب خان می گوزد و نوکر چاپلوس بدون فوت وقت تملقات خود را بکار می برد در مدح عمل خان شعری می سراید و می گوید " قوروان جوزه ت بم | جوزه ت وه شه نی | میسلی شمشاڵه و| له به هه شته نی ". یعنی فدای صوتت شوم،  صوتت جذ اب است ، مثل نی است و ، در بهشت می نوازی !. خان  از چاپلوسی بی مورد به خشم می آید و به نوکرش می گوید که مرد حسابی هنری در گوزیدن نیست و بس کن اینگونه چاپلوسی را. 

چندی پیش در ستون خبری سایت ایران امروز، مطلبی تحت عنوان امامزاده جدید ظهور کرده، نوشته  " برخى از نمايندگان كه اولين بار رئيس جمهور را بعد از بازگشت از سفر حج مى ديدند با دست زدن به كت و شلوار و لباس هاى احمدى نژاد دست خود را به سر و صورت خود ميماليدند تا جايى كه در يك مورد يكى از نمايندگان براى تبرك باقى مانده آبى را كه رئيس جمهور نوشيده بود را خورد و به لباس هاى خود پاشيد. ". با خواندن مطلب به یاد خان اورامی و نوکر چاپلوسش افتادم که  نمونه آن در جامعه ایران ودر همه لایه های اجتماع بسیارند. همزمان دو احساس متفاوت به من دست داد که یکی تنفری شدید از ایران و ایرانی بودن، و دیگری تحسین هاله نور که اگر چه مثل خان اورامی به عمل نمایندگان واکنش نشان نداده اما حد اقل همه آب لیوان را ننوشیده تا نیاز به رفع حاجت داشته باشد، گرنه ممکن بود نماینده یا نمایندگان محترم به توالت هجوم برده و ادرار متبرکه ایشان را بنوشند.

در بستر همچون جامعه ایست که سیاستمداران ایرانی میخواهند با توسل به روزه سیاسی و آش نذری دیکتاتوری وتحجر را به عقب برانند و با مبارزه ای مسالمت آمیز نمایندگانی بهتر را به کرسی بنشانند.!!  وای به سرنوشت ملتی که دارای همچون نمایندگانی هستند. وای به حال مردمانی که افتخارشان همچون سرزمینی است. وای به حال سیاستمدارانی که مدام  فکرشان حفظ چهار چوب همچون کشوری است و بدون آن تنشان را نمی خواهند، اما گوش و چشمشان بر محتوای لجن مال آن بسته است. بی دلیل نیست که احمد کسروی در ذکر جامعه ایران ، ایران را تشبیه به بشکه ای پر از لجن می کند  که نمی توان با مالیدن عسل روی لجن بوی تعفن را گرفت. با این وصف  بقول آقای علی کشتگر، هر ملتی شايسته همان حکومتی است که بر آن فرمان می‌راند.

با وجود همچون نمایندگانی، قرار است  انتخابات دور هشتم مجلس شورای اسلامی در تاریخ 24. 12. 86 برگذار گردد. اصولا سران رژیم اقتدار خود را هنگام برگزاری انتخابات به نمایش می گذارند و حرکت اولیه را خود آقای خامنه ای در جریان سفر به استان یزد به نمایش گذاشت ایشان  طبق معمول به نصایح خود به امت اسلامی جهت شرکت در انتخابات پرداخت و مردم سالاری دینی را که دورانی شعار آقای خاتمی بود  بهترین شیوه حکومتداری دانست و خواستار مشارکت مردم در انتخابات شد در جایی دیگر نظارت بین المللی را که پیشنهاد ابراهیم یزدی بود، توهین به مردم ایران قلمداد نمود.

باید این واقعیت را پذیرفت که سران رژیم مردم خود را خوب می شناسند و نباید در این مورد شک به دل راه داد. چرا که  اکثرایرانیها اعتقاد عملی به مراجع تقلید دارند ومراجع تقلید و نهادهای مذهبی نیز شعار " شرکت کردن در انتخابات یک تکلیف شرعی است"  را در جامعه جای داده اند. هنگامیکه مردم با دید مذهبی به انتخابات بنگرند، تحجر به همراه خواهد داشت و این تحجر را در سطح کلی مملکت در جریان انتخاب ریاست جمهوری دوره ششم دیدیم که مردم ایران نتوانستند تفاوت بین دکتر معین و  دکتر احمدی نژاد را درک کنند. وقتیکه مردم درانتخاب رییس جمهور که اصولا از پیچیدگی کمتری برخوردار است  نتوانند درست عمل کنند، مطمئنا برای مجلس که دقت زیادی لازم است نمی توانند درست عمل کنند. برای تفسیر این بی خردی لازم است ضرب المثل دیگری بیاورم که :

گویا یک روستایی فقیر که دارای یک خر و یک گاو بوده که در شرایط سختی به سر برده و قادر به تامین علوفه آنها نبوده است.

است.  برای فایق آمدن بر مشکل در خلوت خود از خدا استدعا نموده که گاو را که شیر می دهد برایش محفوظ و خر را که  بی هنر ومصرف آن زیاد است تلف نماید. فردا ی آن که به طویله سر می زند می بیند عکس قضیه روی داده گاو مرده و خر زنده است. ایشان نیز یک نابینای اهل روستا را به طویله می برد و از او می خواهد آنها را لمس و تشخیص دهد. نابینا نیز با دست زدن به  آنها تشخیص می دهد که کدامیک خر و کدامیک گاو است. بعد مرد روستایی رو به خدا می گوید ای خدا این فرد نابینا می تواند تشخیص دهد که کدام خر و کدام گاو است، اما همچون مورد ساده ای برای شما قابل تشخیص نبود! مردم ایران هم فاقد درک تشخیص دکتر معین و دکتر احمدی نژاد بودند حال چگونه باید انتظار داشت که انتخابات مجلس به نتیجه مطلوب برسد. هر چند که رییس جمهور با 16% آرا برنده شد اما می توان گفت که درصد مذکور حدود شش میلیون رای است و اگر چنانچه دو میلیون آنرا به عوامل رژیم نسبت دهیم،  دلیل دیگری را برای چهار میلیون نمی توان آورد خارج ازشرکت در انتخابات به عنوان امری شرعی و از زاویه مذهبی نیز ناپختگی جامعه ایران.

با این وجود انتخابات مجلس در نظام فعلی و در غیاب احزاب و سازمانهای مستقل سنخیتی با اصولهای دموکراتیک ندارد و اگر انتخابات در ایران را با کشورهای پاکستان، ترکیه و مصر مقایسه کنیم راه زیادی را در پیش داریم.

15.01.08