جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶ - ۱۸ ژانويه ۲۰۰۸

اسرائیل و آمریکا جنگ می خواهند

 

 

چو ایزد بحکمت ببندد دری    برحمت گشاید درِ دیگری

 

آقای بوش شنبۀ گذشته در یک مصاحبه ی تلویزیونی اعلام کرد که ایالات متحده در مقابل حمله ی ایران ، از اسرائیل دفاع خواهد کرد!  ایشان گفتند ، گزارش "شورای اطلاعات ملی آمریکا"  مبتنی بر اینکه ایران تدارک تسلیحات هسته ئی را در سال 2003 متوقف کرده است {چو ایزد برحمت ببندد دری} بدان معنی نیست که آنرا دوباره آغاز نکند.  بنابراین خطر تسلیحاتی ایران همچنان به قوت خود باقی است. 

آقای بوش همچنین اضافه کرد: "محمود احمدی نژاد گفته است که اسرائیل را از روی نقشه حذف خواهد کرد ، از دید اسرائیل ایرانِ مسلح به تسلیحات هسته ئی ، موجودیت اسرائیل را بمخاطره خواهد انداخت.  اگر من اسرائیلی بودم ، گفته ی رئیس جمهور ایران را جدّی می گرفتم."

بوش گفت:  "من نمیدانم که این خطر در شُرُف وقوع است یا نه ، آنقدر می دانم که دفاعِ آمریکا از اسرائیل بدون چون و چرا خواهد بود."

 

در سفر آقای بوش به اسرائیل ، هنگام دیدار از اورشلیم ، مسئولین امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل آخرین اطلاعات خود را در مورد برنامه ی تسلیحاتی هسته ئی ایران در اختیار جورج بوش گذاشته و نحوه ی نابودی آنرا نیز ارائه کردند. 

اِهود باراک ، وزیر دفاع اسرائیل گفت: "میخواهم آقای بوش را در مورد حمله ی نظامی اسرائیل به مراکز هسته ئی ایران متقاعد کنم ، زیرا برنامه های عملیات نظامی آمادۀ اجرا می باشند."

اسرائیل مدعی است که اطلاعات دقیق و کامل دارد که ایران همچنین مشغول تدارک تسلیحات هسته ئی است.

 

درست در زمانی که بوش و باراک مشغول بررسیِ برنامه ریزی حمله نظامی اسرائیل و پشتیبانی همه جانبه ی آمریکا از آن بودند ؛

سی اِن اِن گزارش داد که طبق اعلامیه ی نیرو ی دریائی آمریکا: "پنج قایق تندروی سپاه پاسداران بحالت تهاجمی و تهدیدآمیز به سه ناو آمریکائی تا فاصله ی 200 متری نزدیک شدند."  و با تماس رادیوئی اعلام کردند "داریم میآئیم و تا چند لحظه ی دیگر متلاشی تان خواهیم کرد."  {برحمت گشاید درِ دیگری}

این سه ناو جنگی که در آبهای بین المللی بودند ، آماده ی آتش گشودن می شدند که قایق ها از آنجا به سرعت دور شدند. 

 

دریادار مایک مولن ، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا گفت: "این نوع عملیات تهدید آمیز میتوانند باعث بروز درگیری نظامی شوند."

محافظت از تنگه ی هرمز که روزانه 18 میلیون بشکه نفت که معادل 68 درصد نیاز انرژی جهان است ، از آن عبور می کند ، یکی از مهمترین مناطق استراتژیک می باشد.

دریاسالار مولن گفت: "این واقعه باید یاد آور آن باشد که چقدر تهدید ایران واقعی است و چقدر ما قابلیت مقابله با این تهدید را داریم. 

ما از خود و از کشتی هایمان دفاع می کنیم و اگر نیاز باشد این کار را با نیروی مرگبار انجام می دهیم."

 

بنا به گزارش بی بی سی: ایران هرگونه تهدیدی علیه ناوهای آمریکائی را رد کرد ؛ و یک مقام نیروی دریائی سپاه اعلام کرد که: "هیچ برخورد غیر عادی بین قایق های گشتی سپاه و ناوهای آمریکائی در تنگه هرمز رخ نداده است.  شناورهای نیروی دریائی سپاه مشغول گشت زنیِ عادی حفاظتی در تنگه هرمز بودند که سه فروند ناو آمریکائی را در حال ورود به آب های منطقه مشاهده کردند و مطابق معمول مورد شناسائی و سئوال قرار دادند.  ناوهای آمریکائی نیز طبق روال گذشته ضمن معرفی خود ، شمارۀ بدنه ناوها را اعلام کردند و به مسیر خود ادامه دادند."

 

سعی دولت بوش همراه با فشار تندروهای اسرائیلی آنستکه ایران را خطری جدّی برای صلح جهان نشان داده ، زمینه را برای تهاجم نظامی آماده کنند.

استیون هَدلی ، رئیس شورای امنیت آمریکا روز چهارشنبه گفت که حرکت خصمانه ی نیروی دریائی سپاه پاسداران تا مَرز آتشبار پیش رفت.

طبق گزارش "نشریه ها آرتز" جورج بوش در اسرائیل گفت: "ایران باید بداند که با عواقب بسیار جدّی روبرو است."

 

نیویویورک تایمز پس از دیدن و بررسیِ ویدیوئی که از پنتاگون در اینمورد دریافت کرده بود ، می نویسد: مخابرۀ رادیوئی "داریم میآئیم و تا چند لحظه ی دیگر متلاشی تان خواهیم کرد" مشکل می تواند از سوی قایق های تندرو باشد ؛ چون صداهای جنبی مثل موج و باد و صدای موتور قایق از رادیو شنیده نمی شد!  و نوار ساختگی بنظر می رسد. 

یک افسر با تجربه نیروی دریائی آمریکا که مدتها روی یک ناو هواپیمابر در خلیج فارس خدمت کرده بود نیز گفتار نیویورک تایمز را تأئید کرده است.

پنتاگون ، وزارت دفاع آمریکا نیز به نیویورک تایمز گفته است که با اطمینان نمی تواند منشأ مخابرۀ رادیوئی را تعیین کند!

 

از اینها گذشته این قایق های تندرو با 2 یا 3 سرنشین و یک مسلسل در مقابل ناوهای جنگی آمریکا ، چه خطری می توانند داشته باشند.  مخصوصاً آنکه بنا به گزارش نیویورک تایمز نزدکترین قایق به سه ناوگان ، در ویدیوی ویراسته شده ی پنتاگون ، که قابل دید بود ، مسلح نبود ، یعنی حتی آن مسلسل را نیز نداشت.

 

دریاسالار کازگریف ، فرمانده ی ناوگان پنجم آمریکا در مقابل سئوالات خبرنگاران گفت که قبلاً نیز این قایق های گشتیِ ایرانی به ناوها نزدیک شده بودند و در اینمورد که چرا فرمانده ی سه ناوگان به قایق ها اعلام خطر نکرده است ، گفت: "چون فرمانده احساس خطر نکرده بود لزومی برای صدور اعلام خطر ندیده است."  جواب های دریاسالار کازگریف با اعلامیه ی قبلی پنتاگون مغایرت کامل داشت.

 

اگر این حادثۀ ساختگی را بدقت مرور کنیم دو مسأله ی اساسی دارد ؛ اول آنکه پنج قایق تندروی سپاه پاسداران بحالت تهاجمی و تهدیدآمیز به سه ناو آمریکائی تا فاصله ی 200 متری نزدیک شدند ؛ دوم با تماس رادیوئی اعلام کردند "داریم میآئیم و تا چند لحظه ی دیگر متلاشی تان خواهیم کرد". 

برایَن ویتمن ، معاون وزارت دفاع در امور وسائل ارتباط جمعی ، این داستان را در اختیار مطبوعات قرار داده بود.

در مورد مسأله ی اول ؛ دیوید اَدلر ، فرمانده ی ناو با رَدِ اعلامیۀ پنتاگون می گوید که او هیچ خطری از طرف قایق ها احساس نکرده بود.

در مورد مسأله دوم ؛ تماس رادیوئی را نیز پنتاگون به ویدیوی قایق ها سوار کرده بوده ، که نه متعلق به آنروز بوده و نه از طرف آن قایق ها ؛ سرهنگ دوم مارک بالِستِروس ، مسئول روابط عمومی پنتاگون در اینمورد می گوید که این حرکت یک تصمیم سیاسی بوده است.

   

این شعبده بازی در خلیج فارس ، شبیهِ جریان خلیج تانکین و نتیجۀ خونبار آن ، جنگ ویتنام می باشد.

اوایل آگوست 1964 درگیریِ آمریکا در ویتنام هنوز در سطح نسبتاً کوچکی بود.  در آنزمان تعداد مستشاران ، نفرات فنی و نظامیِ آمریکائی در منطقه ،ً کمتر از 18000 نفر بود. 

ولی دولت لیندون جانسون (رئیس جمهور وقت آمریکا) میخواست که بهر نحوی که شده برای مقابله با بلوک کمونیست ، وارد معرکه شود. 

برای حصول به نیات ناپاک خود ، با کمک مک نامارا ، وزیر دفاع و مک جورج باندی ، رئیس شورای امنیت خود با یک برنامه ریزی حساب شده وارد کارزار شدند.

قدم اول این برنامه فرستادن ناو جنگی مَداکس به خلیج تانکین بود. 

 

خلیج تانکین مرزهای شرقی ویتنام را در بردارد و دوازده مایل از آبهای آن ، بخشی از آن کشور می باشد. 

ناو جنگی مَداکس نه تنها در آبهای آنکشور در حرکت بود ، بلکه همزمان بوسیلۀ نیروهای ویژۀ آمریکا ، یک سری عملیات ضربتیِ کماندوئی و خرابکارانه در شهرهای  ساحلی نیز انجام می گرفت.

برنامه این بود که ویتنام شمالی را وادار به حمله کنند و زیر لوای تهاجم به آمریکا در آبهای بین المللی ، آنکشور را بمباران کنند. 

در ضمن آمریکا می خواست که رادارهای ساحلی را برای نابودی علامت گذاری نماید.

 

دولت ویتنام شمالی با دیدن ناوهای جنگی در آبهای کشورش و عملیات تخریبی در شهرهای ساحلی ، دستور شلیک چند اَژدَر را صادر می کند.  جاسوسان آمریکائی نیز این دستور را به فرماندۀ ناوگان مَداکس مخابره می کنند.  فرمانده ی ناو مَداکس با دریافت خبرِ دستور حمله با تورپیدو به ناو ، با مانور ، ناو را بسرعت از منطقه خارج می  کند و سه تورپیدو به هدف اصابت نمی کنند.

بعد از گریز از این حادثه فرمانده از پنتاگون درخواست می کند که با در نظر گرفتن جوّ بوجود آمده ،  بقیۀ عملیات ناو او در منطقه متوقف شود و اجازه ی برگشت می نماید.

پنتاگون در خواست فرمانده را رد کرده و دستور باز گشت به آبهای خلیج را صادر کرد. 

 

صبح روز بعد پنتاگون اعلام می کند که ویتنام بدون دلیل به ناو آمریکائی در آبهای بین المللی حمله کرده است.  و این تخاصم عمدی و بی دلیل دو روز بعد نیز با حمله به دو قایق دیگر آمریکائی تکرار شده است.

وسائل ارتباط جمعی نیز با بوق و کرنا مرتباً ، اخباراین حملات بی دلیل و ناجوانمردانه در آبهای بین المللی را با آب و تاب هرچه تمام تر پخش می کردند.

مک نامارا ، وزیر دفاع آمریکا ، دو روز بعد ، در کنگره ی آمریکا این حملات ساختگی را دوباره تکرار می کند.   

کنگره نیز با صدور رأی ، راه را برای جنگ هموار می سازد. 

جنگی ده ساله ؛ که آخرین سالِ اش 535000  نظامی آمریکائی در ویتنام مشغول تخریب و کشتار بودند.  آمریکا در آن جنگ  58000 کشته و یکصدو یازده هزار مجروح داد. 

کشور ویتنام را در ابعادی گسترده به نابودی کشاند.  شهرها ، پل ها ، جاده ها ، راه آهن و صنایع زیر بنائی را تخریب کرد و حتی مزارع و جنگلهای ویتنام مصون نماندند و با هزاران بمب شیمیائی نابود شدند. 

امروز که چهل سال از آن جنگ خانمانسوز می گذرد ، هنوز درآن مناطق هیچ گیاهی نمی روید. 

نزدیک به یک میلیون ویتنامی کشته و میلیون ها نفر مجروح ، آواره و بی خانمان شدند.

 

در این میان واقعیت این بود که نقش وسائل ارتباط جمعی که در مواقع ضروری با دولت هماهنگ می شدند ، در پیاده کردن داستان خلیج تانکین بسیار حائز اهمیت بود.  زمانی که وسائل ارتباط جمعی دست از همصدائی برداشتند ، پشتیبانی مردم در مورد جنگ از دولت آمریکا ، تبدیل به مخالفت با جنگ شد.  بمرور توده ی مردم با راه پیمائی و تظاهرات ، با فشاری روزمره و بسیار شدید ، خواستار خروج قوای آمریکا و پایان دادن به جنگ ویتنام شدند. 

 

این نقش را نشریات آمریکائی پس از رستاخیز ملت ایران در سی تیر نیز در مقابله با دولت محمد مصدق ایفا کردند. 

آنان جعلیات ، شایعات و دروغ های دولت آمریکا را در مقالات و حتی کاریکاتورهائی بر علیه دولت مصدق در واشینگتن تهیه می کردند و بوسیلۀ جیره خوارهای سفارت آمریکا در ایران ، در مطبوعات کشور که در زمان مصدق آزاد بودند ، به چاپ می رساندند. سازمان سیا نیز با همکاری و راه نمائی های گسترده ی اینتلجنت سرویس انگلیس (اِم آی 6) یک شبکه ی توطئه چینی و شایعه پردازی در ایران براه انداخته و بر علیه "نهضت ملی شدن نفت" ،  رسماً شروع به فعالیت کرده بود. 

دانالد ویلبر مسئول اداره سیا در تهران با همکاری ایرانیانِ گمراه و نا آگاه ، روز و شب برعلیه دولت مصدق مشغول توطئه سازی و شایعه پراکنی بود.  این شبکه برای اغفال توده ی مردم ؛ جزوه ، عکس ، کاریکاتور و کتاب نیز جعل و توزیع می کردند.

 

اکنون یکبار دیگر وسائل ارتباط جمعی آمریکا با دولت همصدا شده ، با دروغ و شایعه سازی ، قصد دارند که اذهان عمومی را برای دشمنی با ایران آماده سازند. 

با این تفاوت که آنزمان دولتی مردمسالار و آزادیخواه در ایران بود و برای رهائی مردم ، نجات و سربلندی ایران تلاش می کرد و امروز حکومتی خودکامه ، فاسد ، ضد ایرانی و ضد انسانی بر پاست.

 

امیر حسین لادن

ahladan@earthlink.net