پنجشنبه ۲۷ دی ۱۳۸۶ - ۱۷ ژانويه ۲۰۰۸

اسلام قند و شکری!!

 

هادی صوفی زاده

 

بااستقرار نیروهای جمهوری اسلامی در کردستان در اوایل دهه شصت و آغاز به کار فرمانداری شهر ما یکی از همشهریها بنام ملا حسن که آدم شوخ طبع، ساده و انصافا انسان پاکدلی بود، به دلایلی که برای خودش محترم بود از مذهب خود منصرف و به مذهب تشیع پیوسته بود. همچون حرکتی برای او بهترین گزینه برای عبور از گرسنگی و پایان درد و رنج دوران فقیری اش بود. این حرکت او جدا از استخدام در فرمانداری به عنوان آبدارچی، 1500 تومان  ماهیانه حقوق ویژه ی آن زمان را به خاطر تغییر مذهب دریافت می نمود. همچون موردی برای مردم ما عجیب به نظر می رسید، اما ایشان ظاهرا از کار خود راضی و باکی از استهزای مردم نداشت. در این میان کسانی بودند که به خلقیات ملا حسن آشنایی داشتند موضوع را از روی شوخی می گرفتند. روزی یکی از اهالی ملا را نکوهش می کند که چرا این کار را انجام داده و... ایشان نیز در جواب می گوید از بابت مذهب مبارکه شیعه ماهیانه 1500 تومان از دولت حقوق می گیرم اگر کسی هست  به من 1550 یعنی 50 تومان بیشتر، حاضرم به مذهب سنی برمیگردم!!

با گسترش فقر در مقیاس وسیع، ترویج شیعه گری به یکی از سیاستهای رژیم در استان کردستان تبدیل شد و شورای روحانیت در هر شهر و حسینیه ها بودجه های کلان برای این کار در اختیار داشتند. تا جاییکه در حدود دوانزده سال پیش مطلبی را در هفته نامه سیروان تحت عنوان " اسلام قند و شکری " خواندم که نویسنده آن از بابت نوشتن آن مطلب مورد غضب قرار گرفت و از هفته نامه مذکور اخراج گردید. آنچه که از محتوای آن مطلب به یاد دارم موضوعی  بود که شورای روحانیت جمهوری اسلامی ( مرکز غرب کشور ) در استان کردستان برای عده ای که به مذهب شیعه گرویده بودند در حسینیه شهر سنندج قند و شکر رایگان توزیع می کرد. نویسنده مطلب به بیان گسترش عامدانه فقر در کردستان پرداخته بود تا وضعیتی بوجود آید که مردم از روی ناچاری  وادامه ی بقای زندگی به برنامه های رژیم تن دهند. در اینجا مایلم که خوانندگان بدانند  در استان کردستان که عمدتا سنی مذهب  هستند  مرکز اصلی شورای روحانیت برای کل غرب کشور در این استان مستقر است که گویی سهم استان از برکت جمهوری اسلامی است.

با ثبات بیشتر نظام  اسلامی در کردستان علاوه بر جذب افراد برای پیوستن به تشیع،  طرحهای وسیعتری از قبیل،  ساخت و ساز مدارس و اماکن عمومی به سبک معماری اسلامی، برتری دادن شیعیان شهرهای دیگر و امتیاز دهی بیشتر به آنان در همه سطوح، صدور کارت سبز ( کارت مصونیت ) برای مصون ماندن شیعیان در مقابل جرایمی همچون قتل و آدم کسی که مرتکب می شوند و مواردی دیگر در برنامه کار جمهوری اسلامی قرار گرفته بود. این کارها اضافاتی بر ادامه  سیاستهای رژیم گذشته بود که با تحمیل و امتیاز فرهنگی به فارس زبانان و ترویج فرهنگ فارسی بویژه در کرمانشاه و سنندج به مقابله با تفکرات ملی پرداخته بود

حال برگردیم به آن روزها که مردم ما به ملا حسن گیر داده بودند و از ایشان چهره ای عجیب ساخته بودند . بی خبر از اینکه  ملا حسن بدون هیجگونه ادعایی و تنها از روی فقر و یا سادگی به آن تن داده بود که اگر از زاویه دیگری هم به آن بنگریم، بنا به تعریف امروزی تغییر دین طبق ماده هیجده منشور ملل متحد جزو حقوق سیاسی و فردی است. اما  ببینید و فکر کنید که تبعیض و تخریب جامعه چگونه صورت می گیرد. ایران چه کشوری است و چه کسانی در راس امور هستند. که می خواهند به هر قیمت  پایه های قدرت را نگاه دارند. با خواندن تاریخ ایران و توجه به افراط در اعتقادات مذهبی که هم در جامعه و هم در دستگاه حکومتی ریشه دوانیده، و در مقابل ارزشهای فرهنگی اجتماعی ذهنیتی دست می دهد که اگر ایرانیان شیعه مذهب نبودند، بدون تردید یکی از متمدن ملتهای دنیا به حساب می آمدند امابرتری مذهبی مانع ارائه فرهنگ اصیل ایرانیست. برای نمونه پایتخت 14 میلیونی آن  تمام ویژگیهای دنیای مدرن و صنعتی را دارا می با شد، اما مردمان آسمانخراش نشین این شهر هنگام تاسوعا و عاشورا با در دست گرفتن چراغ فانوس و گل به سر زده  دنبال چیزی خیالی می گردند!  یا با زنجیر به سینه زنی و خود زنی اقدام می کند. هنگامیکه فردی از روستای چمکران ادعا نمود که مهدی را در درون چاه آب دیده است, همه مردم از آسمانخراشها و سایر نقاط ایران با ماشینهای شیک بدانجا سرازیر شدند و اینک چاه چمکران به عبادتگاهی عظیم تبدیل شده که میلیونها نفر سالانه  به زیارت آن مکان می روند. یا هنگامیکه طوفان کاترینا در آمریکا فاجعه آفرید, احمد جنتی هنگام نماز جمعه تهران گفت که وقوع طوفان در آمریکا نتیجه بی بند و باری جامعه امریکاست! در این کشور متمدن کسی جواب نداد که اگر طوفان کاترینا نتیجه بی بند و باری جامعه آمریکاست, زمین لرزه های شمال ایران و بم ناشی از چه بود؟

آنچه سوال بر انگیز است تاکنون درصد کمی از دگراندیشان و متفکرین جامعه ایران به تحجرات مذهبی و اجتماعی ایران پرداخته اند و غرور ایرانی بودن و عظمت دیرینه اش چشم بسیاری را بر روی واقعیات جامعه بسته است. باید گفت که دو فیلم سینمایی مارمولک و دنیا آینه تمام عیار ایران هستند. در همچون جامعه ایست که شرایط برای استقرار و ماندن چنین رزیمی مهیا می گردد.

16.01.08