چهارشنبه ۷ آذر ۱۳۸۶ - ۲۸ نوامبر ۲۰۰۷

پیشنهاد برای غلبه بر بحران

 در جنبش جمهوری‌خواهان دموکرات و لاییک ایران

 

در گذشته، در نوشته‌های متعدد و در گفتگوهای پالتاکی، ما تحلیل خود را از ریشه‌های بحران در جنبش «جدل» به دست داده‌ایم. خاطرنشان کرده‌ایم که اگر ما بر ساختار  کنونی و به‌ویژه نقش شورای هماهنگی و تصمیم‌گیری سیاسی، در ایجاد بحران تاکید کرده‌ایم، به معنای نادیده‌گرفتن نارسایی‌های دیگر در «جدل» به عنوان یک جنبش نوپا نیست. نارسایی‌هایی که به درستی توسط برخی از دوستان در دور بحث‌های بررسی‌یِ علل بحران طرح شدند.

به باور ما، برای یک حرکت جدید وجود این نارسایی‌ها به مقدار زیادی اجتناب‌ناپذیر است. مسئله مهم، و نقش کلیدی‌یِ ساختار کنونی، در ایجاد بحران این است که نارسایی‌های طبیعی‌یِ یک حرکت نوپا که می‌توانست در یک ظرف درست با شرکت همه همراهان برطرف شود، در یک ظرف نادرست به معضل‌های حل‌نشدنی و در نهایت به یک بحران همه‌جانبه تبدیل ‌شد.

اگر همایش پاریس، به‌جای انتخاب یک شورای هماهنگی تصمیم‌گیرنده سیاسی، و «بی‌ساختاری» در دیگر بخش‌های حرکت‌مان، به تدوین ساختاری دموکراتیک و غیرمتمرکز می­پرداخت که تامین کننده شرکت همه همراهان در همه زمینه­ها بود، جنبش «جدل» می‌توانست در تلاش‌های مبارزاتی‌یِ خود و در یک فضای دموکراتیکِ گفتگوی‌یِ درونی، نارسایی‌های اولیه خود را به تدریج رفع کند.

اما متاسفانه چنین نشد، و گویا تجربه فعالیت ناکام شورای هماهنگی لازم بود تا برای بسیاری از همراهان روشن شود که در یک حرکت گسترده جنبشی و متشکل از واحدهای پراکنده و خودمختار، یک نهاد متمرکز تصمیم‌گیرنده و رهبری‌کننده نمی‌تواند کارآ باشد.

در حقیقت، بررسی کارنامه چهارساله «جدل» بیانگر این واقعیت است که اصول اصلی سیاسی‌یی که جمهوری‌خواهان دموکرات و لاییک در سند سیاسی تدوین‌شده در همایش پاریس به آن دست یافتند، هم‌چنان به‌عنوان مبنای سیاسی‌‌یِ حرکت مورد پذیرش است و اختلاف‌هایی که به بحران کنونی منجر شده از این بستر برنمی‌خیزد. بنابراین، برای برون‌رفت از بحران کنونی و پرداختن به عمل مبارزاتی، باید بتوانیم به ساختاری مناسب برای سازماندهی  یک حرکت گسترده جنبشی دست یابیم.

در اینجا ما نظرات خود در این زمینه و اصولی را که همواره و از همان همایش پاریس بیان کرده‌ایم به‌صورتی فشرده می‌آوریم. امیدواریم در فضایی دموکراتیک، این نظرات در تبادل با نظراتِ دیگر همراهان به پیشنهادهایی مشخص برای برون رفت از بحران کنونی جنبش «جدل» منجر شوند.

 

1-      بحران کنونی در «جدل»  به‌دلیل اختلافات و تفاوت‌های تئوریک سیاسی موجود در درون آن نیست، بلکه ریشه در مبانی اساس‌نامه‌ای، نقش و جایگاه نهادها، نپذیرفتن پلورالیسم سیاسی، عدم تحمل اختلافات نظری، ناروشنی‌یِ شکل فعالیت و بطور کلی چگونگی برداشتن «گام‌های مشترک» کوشندگان این جنبش دارد.

هم تجربه گذشته و هم بحث‌های پالتاکی اخیر به‌روشنی نشان داده‌اند که «سند ساختار» کنونی پاسخگوی نوع ویژه فعالیت ما یعنی فعالیت جنبشی نیست. از این رو برون رفت از بحران و بازسازی جنبش «جدل» نیازمند بازنگری جدی و ایجاد تغییراتی اساسی در این سند ساختاری‌ست.

2-      «جدل» یک جنبش سیاسی است و نه یک حزب، سازمان یا جبهه‌ای ائتلافی. هدف از پایه‌ریزی جنبش «جدل» افزودنِ یک تشکل حزبی به مجموعه تشکل‌های موجود و دامن‌زدن به پراکندگی اپوزیسیون جمهوری‌خواه ایران نبوده است. هدف این اقدام، زدنِ طرحی نو به‌مفهوم ایجاد مکانیسمی نوین و دینامیزمی جدید در همکاری وسیع جمهوری‌خواهان رادیکال بوده است که مستقل از وابستگی‌های حزبی یا سازمانی‌شان دارای مرزبندی‌های قاطعی با کلیت نظام جمهوری اسلامی و نظام سلطنتی بوده و خواستار برقراری حاکمیت مردمی یعنی برقراری یک جمهوری دموکراتیک و لاییکِ مبتنی بر حقوق بشر در ایران هستند جنبش «جدل» یک حزب یا سازمان سیاسی مانند دیگر احزاب یا سازمان‌های سیاسی موجود نیست.جنبش «جدل» بعنوان شکل جدیدی از فعالیت اپوزیسیون جمهوری‌خواه، جزیی از جنبش‌های جامعه مدنی ایران است. یک کلکتیو است که از لحاظ ساختار، کارکردهای درونی و فعالیت‌های بیرونی‌اش با یک سازمان یا حزب سیاسی متفاوت است.

3-      نخستین و مهمترین خصوصیت «جدل» بعنوان یک جنبش این ‌است که فعالیت‌اش نه بر پایه اصل سانترالیسم دموکراتیکِ ویژه احزاب و سازمان‌های سیاسی، بلکه مبتنی بر سازماندهی شبکه‌ای یا افقی، یعنی خودمختاری و خودگردانی کامل واحدها یا نهادهای محلی و منطقه‌‌ای است. اگر در سیستم حزبی، تصمیمات و موضع‌گیری‌های سیاسی در فاصله دو کنگره به کمیته مرکزی واگذار می‌گردد، در سازماندهی جنبشی این تصمیمات و موضع‌گیری‌ها با مشارکت مستقیم اعضا و بر پایه اصل «هر کس یک رأی» گرفته می‌شوند.

آنچه که تاکنون در جنبش «جدل» به اجرا گذاشته شده عدول از این اصل بنیادی، و سپردن رهبری سیاسی به «شورای هماهنگی» بوده که عملاً به فلج شدن آن در فاصله دو گردهمایی سراسری منجر شده است. در حقیقت، بن‌بست شورای هماهنگی، هسته مرکزی بحران جنبش «جدل» بوده است.

بازگشت به این اصل ضروریست که «شورای هماهنگی» باید به نهادی واقعاً و صرفاً هماهنگ‌کننده فعالیت‌های نهادهای محلی یا منطقه‌ای و مرکب از نمایندگان همین نهادها تبدیل شود. تصمیمات و موضع‌گیری‌های سیاسی‌یِ پایه‌ای‌یِ جنبش «جدل» باید در گردهمایی‌های سراسری گرفته شوند. در فاصله دو گردهمایی سراسری، موضع‌گیری در باره مسائل جاری سیاسی و برنامه‌ریزی مبارزاتی با خود نهادهای محلی است.

در جنبش «جدل» دموکراسی و پلورالیسم سیاسی باید نهادینه گردد. عدم تحمل تفاوت‌ها و اختلافات سیاسی و عقیدتی، ایجاد فضای مسموم به جای به‌رسمیت شناختن مخالفان نظری، نقش مهمی در ایجاد بحران در درون ما داشته است. به همین دلیل باید در سند ساختار بر آزادی نظری و عملی همراهان و نهادهای جنبش به‌طور ویژه‌ای تاکید گردد.

4-      برخورداری جنبش «جدل» از یک سایت سیاسی برای مداخله گری سیاسی، بازتاب‌دادن صداها و مواضع سیاسی همراهان و به‌طور کلی احیای این جنبش دارای اهمیت اساسی است. ما در گذشته به این امر بهای لازم را نداده‌ایم، بنابراین ضروریست که در کم‌ترین زمان برای سازماندهی و راه‌اندازی یک سایت سیاسی متعلق به عموم همراهان جنبش «جدل» همت گماریم.

 

رسول آذرنوش، بهمن امینی

پاریس، 27/11/2007