حلالیت خواهی به
سبك احمدی نژاد
عیسی سحرخیز
رئیس جمهور به رسم مالوف دو سه سال
اخیر پس از یك بمباردمان تبلیغاتی وسیع كه در آن پیامك های تلفنی هم به مدد رادیو
و تلویزیون و رسانه های حكومتی برای جلب توجه هرچه بیشتر ملت به اظهاراتش آمده
بودند، یكشنبه شب به كمك رادیو و تلویزیون به خانه های مردم نزول اجلال كرد تا از
اوضاع اقتصادی، به ویژه دلایل تورم افسار گسیخته و نقش دولت در آن بگوید و در
آستانه ی سفر به خانه ی خدا كه از جانب "حزب الله" غیر شرعی و غیرواجب
خوانده شده است، حلالیتی نیز از ملت
بخواهد.
از پیش می شد پیش بینی كرد كه احمدی
نژاد نه از آن جلسه ی خصوصی سطح بالا - كه
به دلیل تحقق هشدارها و پیش بینی های مندرج در نامه های بیش از پنجاه
اقتصادانان شاخص كشور در واژگونه شدن اوضاع اقتصادی با وجود سه برابر شدن درآمدهای
نفتی- شماتت شده بود سخنی به میان خواهد آورد، و نه زیر بار مسئولیت های خود و
عملكرد سیاسی - اقتصادی كابینه اش خواهد رفت و به رسم سیاستمداران متعهد دنیا و
روش نهادینه شده در جوامع دموكراتیك و حتی نیمه دموكراتیك، با اعلام رسمی شكست برنامه
هایش و قبول ناكارائی و ناتوانی دولت خدمتگزار، استعفایش را تقدیم مردم خواهد كرد. كاری كه می توانست پیامدش
تحقق غیرمستقیم خواسته ی قلبی اقتدارگرایان باشد برای برگزاری هم زمان انتخابات ریاست
جمهوری و مجلس شورای اسلامی، این بار از راه قانونی و منطقی. اما آنچه كه نمی شد پیش بینی كرد این بود كه او در مقام طلب آمرزش و حلالیت خواهی از ملت،
در جایگاه طلبكار نشیند و خود بزرگوارانه اعلام كند كه گناه دیگران را می بخشد و
هدایت آنان را به رسم خاص خویش از خداوند منان می خواهد.
هرچند به دلیل پیشینه ی مدرك تحصیلی
و سابقه ی كار خبرنگار اقتصادی، طبیعی تر این بود كه به نقد سخنان او در این حوزه
بپردازم، اما از آنجائیكه پس از توقیف فله ای مطبوعات و از جمله روزنامه ی اخبار
اقتصادی و دیگر نشریاتی از این دست، سال هاست از این حوزه دور افتاده ام ، و سخنان
احمدی نژاد و استدلال ها و حتی اتهام های مندرج در این تحلیل و تفسیر اقتصادی - در
مصاحبه ی تلویزیونی در عمل یك جانبه كه آقای حیدری مجری ماخوذ به حیای تلویزیون را
نیز به كم گویی و بیشتر شنوندگی به جای گویندگی واداشته بود- به گونه ای بوده است كه از همان دیشب مورد نقد و
تجزیه و تحلیل كارشناسان قرار گرفته است، لذا از زاویه ای دیگر به این موضوع می
پردازم.
در این مبحث، تنها این پرسش را مطرح می كنم كه چگونه می توان از رئیس
جمهور یك كشور، پس از گذشت حدود 30 ماه از آغاز زمامداری- و ادعاهای پیشینی و پسینی در مقام كارشناس
منحصر به فرد امور و استاد شاخص دانشگاه- پذیرفت كه در این مدت در مقوله های گوناگون بی برنامه كار می كرده است و اكنون
در شرایطی كه تنها 18 ماه از عمر دولتش
باقی مانده است، كارها و برنامه های افتصادی مهم فراوانی را برای اجرا در آینده در
دست بررسی كارشناسان ویژه داشته باشد كه معلوم نیست كی نتایج كارشان آماده می شود
و چه زمانی به مورد اجرا گذارده خواهند شد، تا آحاد ملت بهره ای از آن ها ببرند!
آن هشدار "حزب الله" و
تاكید بر عدم ضرورت انجام "حج شخصی" با "بودجه ی دولتی"، آن
نوشته ی همكار خوشفكر و خوش قلم خانم "مسیح علی نژاد" در روزنامه ی
اعتماد ملی درباره ی "تصویر خانه ی
خدا" در پشت سر رئیس جمهور در جریان گفت و گوی مطبوعاتی اخیر، به جای عكس هایی
از " میدان آزادی" و "كوه دماوند"، در كنار آن عملكرد اقتصادی
مشعشع منتهی به تورم فزاینده به ویژه دربخش مسكن و اقلام خوراكی مورد نیاز مردم،
در كنار رشد بیكاری واقعی و خوابیدن طرح های افتصادی و در پی آن بحث "نجات ملی"
از جانب اصلاح طلبان و تحول خواهان از یك سو و شعار "آشتی ملی" از جانب
اقتدارگرایان و آن "توبیخ پشت پرده" از جانب مقام های ارشد نظام، همه و
همه دست به دست هم می دادند كه این احتمال هرچند اندك داده شود كه احمدی نژاد در مصاحبه تلویزیونی اش قرار است یك بار هم
كه در دوران ریاست جمهوری اش شده، رفتاری منطقی در پیش گیرد و پیش از عزیمت به
خانه ی خدا و طلب توبه و استغفار از بارگاه پروردگار، در پیشگاه ملت- به ویژه كسانی
كه در این سال ها به مناسبت ها و بهانه های گوناگون مورد اتهام های رنگارنش قرار
گرفته بودند- چون سیاستمداران منطقی و عادل، طلب بخشایش و مغفرت كند و در انتها استعفایش
را تقدیم دارد. حتی با این كاردل اعضای "حزب الله" را هم به دست آورد و
به آنان اطمینان خاطر دهد كه این سفری شخصی است، نه ماموریتی دولتی، با پول بیت
المال و همراه با خدم و حشم، از جمله روزنامه نگاران نورچشمی.
اما گویا همانگونه كه پیش بینی های
رئیس جمهور برای بردن پول نفت بر سر سفره ی مردم تحقق نیافته است و سفره مردم از
نه تنها از گوشت و مرغ پر نشده، بلكه از پنیر و تخم مرغ نیز خالی گشته است. و حتی، نتیجه ی سفرهای مكرر تبلغاتی با هوگو چاوز به عسلویه به
بار ننشسته بلكه نتیجه اش برعكس فرار سرمایه های داخلی و خارجی از این منطقه ی عظیم
اقتصادی بوده است و تنزل نیروی كار فعال از 65 هزار نفر در ابتدای دوره ی ریاست
جمهوری به سطح یك سوم 21 هزار نفر در ماه های اخیر، و در كنارش خشك شدن اكثرحوضچه
های پرورش میگو در استان بوشهر باشد و ضررهای چند میلیارد ریالی سرمایه گذاران، پیش
بینی این تغییر رفتار سیاسی و حكومت داری نیز قابل تحقق نبوده است.
در این میان رسم پسندیده ی
مسلمانان در طلب "حلالیت" شكل و شمایلی دیگر، سبك خاص احمدی نژادی یافته
است كه در آن نه از خضوع و خشوع اسلامی خبری است، نه از ادب و فرهنگ ایرانی اثری.
كافی است كه نگاهی انداخته شود به بخش پایانی سخنان ایشان در این ارتباط: " اگر اشتباهی،
كوتاهی، سستی در جایی شده است و یا برخی كارها كفایت نكرده، اگر در جایی
حرفی زدم كه به ساحت ملت ایران آسیب زده و یا در جایی كه باید، دفاعی نكردهام
و یا در جایی كه باید میخندیدم این كار را نكردم و هر كوتاهی دیگری
بوده ملت به بزرگواری خود ببخشد و حلال كند. هر كس به من توهین كرده
را از قبل حلال كردم، آنها كه اغراض سیاسی داشتهاند امیدوارم خدا هدایتشان
كند و من آنها را نیز بخشیده ام."
آنچه كه نسل ما از
علمای واقعی اسلام آموخته است، خضوع و خشوع است و طلب حلالیت در هنگام سفر حج، نه
اینگونه بخشایش روا داشتن در حق دیگرانی كه باید در جایگاه بخشنده باشند، نه گناهكار
مستحق بخشایش از جانب زائر خانه ی خدا، و طلب هدایت نه برای خود، كه برای دیگران. آموزش
این نسل از ادب و فرهنگ ایرانی نیز آنی است كه جلوه گر شده است در اشعار شاعرانی
چون حافظ ؛ عصاره اش "مروت" است با دوستان و "مدارا" با
دشمنان، نه زدن اتهام "اغراض سیاسی" به منقدان برنامه های اقتصادی و
منتقدان سیاسی، آن هم در زمانی كه انسان باید خود را آماده كند كه در شرایطی روحانی قرار گیرد و تلاشی خالصانه
ومخلصانه برای پناه بردن به درگاه ایزد
منان، با هدف پاك شدن از آلودگی ها و هوای نفس.
احمدی نژاد یكشنبه شب نشان داد كه خداوند كمكش
نكرد كه حتی از این آزمون ساده نیز پیروز بیرون بیاید. شاید لازم باشد ما باید در
كنار پذیرفتن طلب مغفرت او، در جایگاهی كه قرار دارد و به جایگاهی كه می رود، طلب
بخشایشی نیز برایش كنیم و آرزوی هدایتی از جانب خداوند. شاید آنجا پروردگار، در
خانه ی خودش، به این ملت كمك كند و آنچه را كه دیشب احمدی نژاد وظیفه اش انجام آن بوده
است، در مكه مكرمه در دلش اندازد؛ ولیمه سفرش هم پس بازگشت می تواند تقدیم استعفای
رسمی به بارگاه ملت ایران باشد و صلح
خواهان جهان. به هر حال ماهی را هر وقت كه از آب بگیری تازه است.
دوشنبه 26/19/1386