يکشنبه ۱۱ آذر ۱۳۸۶ - ۲ دسامبر ۲۰۰۷

رييس دفتر کالين پاول:
آمريکا در صورت حمله به ايران، بايد آماده ی ده سال اشغال ايران باشد


برگردان: محمد علی اصفهانی

www.ghoghnoos.org

 

خبر گزاری روسی نووستی، گزارشی از سخنرانی يک ديپلمات برجسته ی آمريکايی منتشر کرده است که منعکس کننده ی گوشه ی کوچکی است از ابعاد فاجعه برانگيز بازی موش و گربه يی که غاصبان فعلی خاک ايران از سويی، و مستخدمين بومی پنتاگون و سيا و موساد از سوی ديگر، با آمريکا و اسراييل بر سر سرنوشت ايران به راه انداخته اند.
اين خبرگزاری، بنا به دلايلی که چندان نيازی به توضيح ندارد، در زمينه ی اخبار و اطلاعات و تحليل های مربوط به حمله به ايران حساسيت ويژه يی دارد.
طرح احتمالی آمريکايی ـ اسراييلی حمله به ايران در فروردين ماه امسال که سرويس های اطلاعاتی روسيه از کشف آن سخن می گفتند را نيز همين خبرگزاری در سراسر جهان منعکس کرده بود.
وجود واقعی چنان طرحی را البته می توان به زير سئوال برد؛ اما در صورت واقعی بودن وجود آن طرح، بی ترديد انعکاس وسيعش توسط اين خبرگزاری، در خنثی شدنش مؤثر بوده است.

طبعاً تحليل لورنس ويلکرسون را فقط بايد به عنوان يکی از ده ها تحليلی در اين زمينه دانست که غالباً هر کدام در تناقض ها ويا تضاد هايی با ديگری است.
امّا همانطور که در گزارش می بينيم، آمريکا به طور مستمر در حال تهيه ی سناريو های مختلف حمله به ايران، و بررسی نقاط ضعف و قوّت اين سناريو هاست؛ به کارشناسان خود مأموريت مطالعه و تحقيق در جوانب امر را می دهد؛ و نمايندگانش در کنگره برای چگونگی و کم و کيف و چون و چرای حمله به ايران، جلسات استماع ويژه تشکيل می دهند.
و اين، خود به اندازه ی کافی گوياست...

 صورت مسأله، به هر حال، روشن است:
حاکمان کنونی آمريکا و اسراييل ـ اگر بتوانند ـ لحظه يی در ويران کردن سرزمين ما، و حتی حذف کشوری يکپارچه به نام ايران از نقشه ی جغرافيا درنگ نخواهند کرد.
 آنچه بايد يافت، پاسخ مسأله است. و اين پاسخ ـ هرچه باشد ـ قطعاً نه آشتی با دشمن داخلی است که برای سرکوب مردم و انقلاب توده يی به تشديد اين بحران نيازمنداست؛ و نه سپردن تقدير ايران به دست دشمن خارجی که خود را برای ويران کردن آن آماده می کند، و بوميانی که به خدمت او درآمده اند و همچون خود او و دشمن داخلی، نيازمند بحرانند.
مبارزه با دشمن داخلی، از افشای نيّات دشمن خارجی جدا نيست. همچنان که افشای نيّات دشمن خارجی از مبارزه با دشمن داخلی. و اين هر دو، از مقابله با خطر جنگ و جنگ افروزان و مبلّغان و زمينه سازان آشکار يا پنهان آن...
فارسی شده ی اين گزارش را که نووستی در پانزدهم نوامبر منتشر کرده است در اينجا می آورم.

 

سرهنگ بازنشسته، لورنس ويلکرسون Lawrence Wilkerson دستيار، و رييس دفتر کالين پاول وزير امورخارجه ی پيشين آمريکا، در پانزدهم نوامبر، طی گزارشی به کنگره، اظهار داشت:
ـ اگر ما آمادگی اين را نداشته باشيم که به اندازه ی کافی نيروی نظامی وارد ايران کنيم تا بتوانيم به وسيله ی آن مقاومت مردمی صد ها هزار ايرانی را در هم بشکنيم؛ و اگر ما آمادگی اين را نداشته باشيم که به مدّت حد اقل ده سال خاک ايران را در اشغال خود نگاه داريم، حمله به ايران به شکستی سخت برای ما منجر خواهد شد.

او در يک جلسه ی استماع کنگره سخن می گفت که برای برای بررسی عواقب منطقه يی و جهانی حمله ی احتمالی آمريکا به ايران تشکيل شده بود.
دو سناريوی مختلف حمله به ايران در گزارش او مورد بررسی قرار گرفته است.
اين دو سناريو، مبتنی است بر حملات هوايی به وسيله ی هواپيماهايی که از فرودگاه های زمينی و از ناو های هواپيمابر به پرواز در می آيند؛ و نيز فرود کوماندو های ويژه از طريق هوا به نقاطی در خاک ايران.
 
مطابق سناريو ی اوّل، آمريکا به ضرباتی با قدرت متوسط به تأسيسات اتمی ايران اکتفا خواهد کرد.
و مطابق سناريوی دوم، حملات آمريکا بسيار قوی خواهند بود؛ و نابود کردن عناصر کليدی و زيربنايی کشور ايران را مورد نظر دارند.
اين عناصر کليدی و زيربنايی را، ديپلمات بلندپايه آمريکايی اينگونه بر می شمارد:
راه آهن، جاده های اتوموبيل رو، فرودگاه ها، شبکه های انتقال الکتريسيته، لوله های نفتی، سيستم ارتباطات تلفنی و مخابراتی و مديريت و فرماندهی...

لورنس ويلکرسون، توضيح می دهد که:
اجرای سناريوی اول فقط خواهد توانست به اندازه ی يک يا دو سال، برنامه ی اتمی ايران را به عقب برگرداند؛ اما در عين حال، ايران را به تلاش شبانه روزی به منظور جبران اين به عقب رانده شدگی وا خواهد داشت. همانطور که در پس از بمباران استراتزيک صنايع آلمان در جنگ جهانی دوم پيش آمد؛ و حتی باعث رشد بيشتر و پيشرفته تر اين صنايع، بعد از بمباران شد.

اين ديپلمات، آنگاه به بررسی تأثيرات اجرای سناريوی دوم می پردازد:
اين سناريو، آحاد ملت هفتاد ميليونی ايران را بيشتر به هم پيوند خواهد داد. و ميهن دوستی، و کينه نسبت به آمريکا، عوامل منسجم کننده ی اين پيوند خواهند بود.

و سرانجام، سرهنگ لورنس ويلسون سخنانش در برابر کنگره را اينطور جمع بندی می کند:
ـ ايران به «جنگ نامتقارن» رو می آورد؛ و در هرجايی که نيرو های آمريکايی را آسيب پذير تر ببيند به آن ها در همانجا حمله خواهد کرد. مخصوصاً در عراق، قطر، کويت و بقيه ی سرزمين های خليج فارس.