چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۳۸۶ - ۲۱ نوامبر ۲۰۰۷

مادر ياسر گلي در مصاحبه با روز:

مگر تروريست گرفته ايد

 

یاسر گلی

سامان رسول پور

s.rasoulpour@gmail.com

 

بيش از 42 روز از بازداشت ياسر گلي، فعال دانشجويي ساکن سنندج مي گذردو در طول اين مدت، خانواده و وکيل ‏مدافع اين دانشجوي ستاره دار، نه فقط يکبار هم اجازه ملاقات با وي را نيافته اند، بلکه در دو هفته اخير ورود خانواده ‏ياسرگلي هم به دادگاه انقلاب ممنوع شده است. مادر ياسرگلي، در گفت و گو با روز از اين روزهاي بي خبري گفته ‏است. ‏

تا حال سه بار با مادر ياسر گلي مصاحبه کرده ام. دفعه نخست از چگونگي بازداشت پسرش گفت، بار دوم از بازداشت ‏همسرش و اکنون از ممنوع الورود شدنشان به دادگاه:‏

‏42 روز است پسرم را بازداشت کرده اند، نه اجازه ملاقات به ما داده اند و نه اجازه اينکه او با ما تماس بگيرد. دو ‏هفته پيش، همسرم را هم به جرم پي گيري وضعيت پسرش در دادگاه گرفتند. پس از شش روز، همسرم را با وثيقه آزاد ‏کردند اما چند روز پس از آزادي او، دادستان ورود همه اعضاي خانواده ما را به دادگاه انقلاب ممنوع اعلام کرد. ‏

دليل ممنوع الورود شدن شان به دادگاه را مي پرسم؟‎

به غير از دو هفته اخير و روزهاي جمعه، تقريبا هر روز به دادگاه رفته ام و هر بار هم خطاب به مسئولان دادگاه نامه ‏اي نوشته و به آنها داده ام؛ اما يا نامه را به گوشه اي پرت کرده اند يا جلوي چشمانم پاره اش کرده اند. تا اينکه دو هفته ‏قبل عصباني شدند و به همه کارکنان دادگاه و حتي نگهبانان بيرون دادگاه هم دستور دادند مانع از حضور همه اعضاي ‏خانواده ياسر گلي، يعني من و پدر و برادرانش به دادگاه شوند و همين طور هم شد. ‏

پس براي خبرگيري از وضع پسرتان چکار مي کنيد؟‎

چند بار به ستاد خبري رفتيم و من از ماموران امنيتي درخواست کردم تا فقط براي 30 ثانيه هم که شده اجازه دهند پسر ‏بيمارم را ملاقات کنم؛ اما آنها نه تنها قبول نکردند بلکه هنگامي که درخواستم را کتبا هم تحويلشان دادم، گفتند: اگر ‏‏100 نامه هم بنويسيد تا زماني که خودمان تشخيص ندهيم، از ملاقات خبري نيست. ‏

به گفته ي مادر ياسر گلي، به صالح نيکبخت وکيل مدافع اين فعال دانشجويي هم با اينکه دو بار به دادگاه انقلاب مراجعه ‏کرده، اجازه مطالعه پرونده يا ملاقات با موکلش را نداده اند. ‏

آن چيزي که بر نگراني اين خانواده مي افزايد، بيماري قلبي ياسر گلي است و تحت فشار بودن وي در زندان: "مي ‏ترسم بلايي سر پسرم آمده باشد، قلب او در حالت عادي هم اذيتش مي کرد چه برسد به اينکه در سلول انفرادي باشد. ‏آخر اين چه برخوردي است که با يک دانشجو و خانواده اش مي کنند؟طوري رفتار مي کنند که انگار يک تروريست ‏خطرناک را گرفته اند."‏

وقتي مادر اين زنداني جمله آخرش را گفت ياد مصاحبه پارسال ياسر گلي با روز افتادم؛ مصاحبه اي که ياسر گلي در ‏آن از فعاليتهاي انتقادي دانشجويان گفته بود. جملاتي که بيانگر نگرانيش از وضع دانشگاهها بود. او گفته بود: "مي‌توان ‏فضاي حاكم بر دانشگاه‌هاي كشور را بسيار سنگين ارزيابي كرد. اين در حالي است كه دانشجويان منتقدان راديكال ‏دولت نهم هستند و حاضر به مصالحه نيستند. اما قطعا طرف مقابل نيز هزينه‌ها را بالا برده تا به محض هرگونه اظهار ‏وجود و انتقاد از سياست‌هاي رايج از جانب دانشجويان، واكنش لازم را انجام بدهد. با اين وجود دانشجويان از هر ‏موقعيتي براي ابراز نارضايتي خود، كه در حقيقت آينه‌اي از نارضايتي‌عمومي از سياست‌هاي دولت نهم و محدود كردن ‏حقوق مدني شهروندان است، استفاده مي‌كنند. بسته به ميزان هزينه‌ها هم قطعا بطور سينوسي واكنش دانشجويان متغير ‏است. آن هم به اين علت که ما با يك جنبش همگن و متشكل وسازمان يافته همراه نيستيم، بلكه ساختار اين جنبش به ‏صورتي مسطح و شبكه اي است‎"‎‏. ‏

 

‎حالا اين هزينه به او و خانواده وي نيز تحميل شده است؛ اما اين هزينه براي او و اطرافيانش تا چه اندازه ‏بالا برده شده است؟