تغییر برای برابری: اوایلهفته جاری برخی
از اعضای کمیته مادران کمپین برای دیدار با مادران هانا وروناک وارد
سنندج شدند. خدیجه مقدم از اعضای کمیته مادران درباره نتایجاین سفر می
گوید:« در مجموع سفر خیلی خوبی بود.هم از این جهت که سهخانواده روناک
و هانا و یاسر که هم خودشان و هم مادرشان کمپینی هستندخوشحال شدند و
هم اینکه ما نامه ای برای دادستان نوشته بودیم و دربارهفعالیت کمپین
توضیح داده بودیم و به به دستگیری اعضایمان هم اعتراض کردهبودیم.»
وی در این باره که آیا برای پی گیری وضعیت هانا و روناکموفق
به دیدار دادستان شدید گفت :« ما شنبه 26 آبان ماه برای دیدن دادستانبه
دادگاه رفتیم اما ایشان نبود اما موفق به دیدارمعاون ایشان شدیم. رفتیمو
نشستیم و برای آقای امیری از کمپین گفتیم و خلاصه 45 دقیقه با هم بحثکردیم. در ابتدا کمی بدخلق بودند
اما باوجود این تاکید داشتند که برخیقوانین مانند دیه اقلیت ها
که عوض شد نیاز به تغییر دارند. ایشان دربارهوضعیت روناک و
هانا گفتند که کار آنها با شما فرق دارد و آنها کارهای دیگرمی کنند. ما هم
گفتیم مگر شبانه روز چند ساعت است که این ها بتوانند اینهمه کار های
دیگر بکنند. گفتیم شما با این رفتار هایتان جوان ها را به سمتخشونت
می کشانید. گفتیم بچه های ما را به خاطر کمپین می گیرند ولی میگویند
کارهای دیگری می کنند. گفتیم این بچه ها اگر هم خلافی کرده باشندمادرهایشان
چه گناهی دارند که از ملاقات بچه هایشان باید محروم باشند کهگفت این هفته
بازجویی تمام می شود و به زندان خواهند رفت و ملاقات همخواهند داشت .
بهر حال دفترچه کمپین را هم برای ایشان گذاشتیم و آمدیم.و
چون خودمان را معرفی کرده بودیم خیالشان از ما راحت شد که برای کمک بهمادران
از نظر روحی آمده ایم. کسی هم مزاحم ما نشد و به سلامت برگشتیم .مقدم
درباره وضعیت روحی خانواده ها گفت :«خانواده ها خیلی ناراحتند . پدرهانا
که خودش 8 سال در جبهه های جنگ با عراق بوده خیلی بی قرار بود خیلیاز
ما تشکر کرد و هنگام صحبت مرتب اشک می ریخت و می گفت روناک با بقیه بچههای
من فرق دارد خیلی دلسوز و زحمتکش بود و از خشونت بیزار بود . حق اشاین
نیست که این طوربا او برخورد کنند. آیا حق ما هم به عنوان پدر و مادراین
نیست که بدانیم بچه مان سالم است یا خیر؟»
نزدیک به دوماه از بازداشت روناک صفازده و دو هفته ازبازداشت
هانا عبدی از فعالان کمپین در سنندج می گذرد و هنوز خانواده آنهاموفق
به دیدارشان نشده اند و در بی خبری بسر می برند. روناک یک شب قبل ازبازداشت
به همراه هانا در مراسم جشنی که برای روزکودک گرفته بودند برایکمپین امضا جمع می کردند که همان
شب با برخورد ماموران کارشان را متوقفکرده بودند، اما فردای آن روز روناک هنگام رفتن به محل کار و هانا
هم مدتیبعد در خانه پدربزرگش دستگیر شدند.