جمعه ۲۶ آبان ۱۳۸۶ - ۱۶ نوامبر ۲۰۰۷

 

توپخانه سنگین مدرسین حوزه علمیه قم

علیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی

 

 ایرج شكری

 

خبرگزاری فارس روز شنبه 26 آبان گزارش مدیریت سیاسی حوزه علمیه قم در مورد «مبانی نظری عدم مشروعیت» سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را منتشر كرد(1). این خبرگزاری، تاریخ انتشار گزارش مذكور را ذكر نكرده است، اما یاد آور شده است كه آن را از آخرین شماره خبرنامه «واحد مدیریت سیاسی حوزه علمیه قم» گرفته است. در اطلاعیه مدرسین حوزه علمیه قم كه این خبرگزاری تصویر آن را در بالای گزارش قرار داده است نیز، تاریخی دیده نمی شود. در اطلاعیه مذكور آمده است.«سازمان موسوم به ”مجاهدین انقلاب اسلامی“، در جهت بدبین كردن نسل جوان به اسلام و روحانیت و تفكیك دین از سیاست – كه هدف دشمنان جهانی اسلام نیز هست- تلاش می كند.

سخنان موهن یكی از اعضاء مركزیت این سازمان در همدان( توهین به عقاید دینی مراجع تقلید و مردم متدین ایران) و حمایت بی دریع آن سازمان از گفته های او، شاهدی بر این مدعاست.

جامعه مدرسین حوزه علمیه قم چنین سازمانی را فاقد مشروعیت دینی می داند و متد ّینین را از همكاری با آنها برحذر می دارد». صدور حكم نامشروع بودن سازمان مذكور در این گزارش، با استناد به نقطه نظرهای آغاجری در نوشته ها و  سخنرانیهای او به ویژه سخنرانی او در همدان در سال 1381 صورت گرفته است. وی به خاطر آن سخنرانی به جرم ارتداد، به اعدام محكوم شد. حكمی كه واكنش شدیدی از سوی جناح موسوم به اصلاح طلبان حكومتی را برانگیخت و حتی كروبی رئیس مجلس وقت، صدور چنین حكمی را ننگین خواند و یاد آور شد. آن حكم بعدا لغوشد. در این گزارش انتقادات كروبی از اظهارات آغاجری هم یاد آوری شده، بدون این كه به مساله حكم اعدام برای آغاجری و واكنش كروبی به آن اشاره شود. این گزارش همچنین به حمایت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از آغاجری در آن ماجر و اظهارات برخی از اعضای آن در همین زمینه اشاره شده است. نكاتی از مواردی كه مدیریت سیاسی از اظهارات آغاجری مورد استناد قرار داده است، اینها هستند:

 

- این كه او فقه موجود را نوعی بنیاد گرایی اسلامی دانسته و در این زمینه در مقاله یی در تاریخ 10 آذر 1380 در هفته نامه عصر ما، ارگان مطبوعاتی «سازمان نامشروع مجاهدین انقلاب» نوشته بود:« آنچه كه امروز ما در جامعه خود می‌بینیم محصول ناب و خالص فقه سنتی نیست، بلكه باز تولید فقه سنتی در چارچوب نوعی بنیادگرایی اسلامی است كه از سویی از بنیادگرایی كشورهای عربی بویژه اخوان المسلمین تأثیر گرفته كه برای پیشبرد مقاصدشان متوسل به اسلحه می‌شوند».

 

- این كه در جای دیگری نوشته بود« اگر حسین(ع) هم در رأس باشد ولی رضایت مردم در آن نباشد نامشروع است… سیاوش در تاریخ ملی ما ایرانیان مظهر مظلومیت و پاكی است و بعد از آمدن اسلام، حسین جای سیاوش می‌نشیند!»

 

- این كه ولایت فقیه را با سلطنت یكی دانسته و گفته بود «در یك قرائت از ولایت فقیه در جامعه ما، رابطه ولایت فقیه با مردم یك رابطه یك سویه از بالا به پایین است... نظریه حقوق الهی سلطنت دقیقا مبتنی بود بر همین زیر ساخت نظری».

 

- این كه در سخنرانیش در همدان نهاد دین را مورد تمسخ قرار داده و از جمله(در نوار ضبط شده از جلسه) گفته بود:«آقا اینجوری نبود در صدر اسلام. آقا ما امام جماعت حرفه‌ای نداشتیم، هر گروه مسلمانی[ كه] بوده، ده بیست نفر[ كه]، بودند، یك نفر جلو می‌ایستادند و بقیه هم اقتدا می‌كردند. چه كسی گفته كه حتما یك آخوند باید امام جماعت بایستد (سوت و كف حاضرین). ... ما در اسلام طبقه روحانی نداشتیم طبقه روحانی یك پدیده جدیدی است در تاریخ ما، بسیاری از این عناوین آنچنان تازه است كه گاه عمرش از پنجاه، شصت سال گذشته هم فراتر نمی‌رود. طبقه‌ای با یك نظم سلسله مراتبی و هیدارشیك[هیرآرشیك] كه در راسش یك نفر آیت‌الله العظمی فی العالمین و السموات و الارضین و و و... (خنده حاضرین در جلسه) الی آخر. این در رأس و بقیه همین طور می‌آید به پائین، سلطه مراتب آیت‌الله، حجت‌الاسلام ثقه‌الاسلام چی‌چی‌الاسلام، چی‌چی‌الاسلام (خنده حاضرین در جلسه) كسانی امروز در جامعه ما می‌خواهند همه مراجع تقلید‌ها و آیت‌الله‌العظمی‌ها و این تشكیلات موازی دینی را در هم ادغام كنند. بعد حق و حكم یك بوروكراسی واقعی را در بیاورند.
اما اصلا تقسیم‌بندی در اسلام نداریم یك عده روحانی یك عده جسمانی، یك عده آسمانی، یك عده زمینی، یك عده قدسی، یك عده عرفی، اصلا چنین چیزی نیست. همین تقسیم‌بندی روحانی و جسمانی، قدسی و عرفی است كه وقتی بخواهیم نماز جماعت بخوانیم، آقا كه بایستد جلو معلوم است دیگر، آن كسی كه آسمانی و روحانی و قدسی است ماها كه حق نداریم جلو بایستیم. هنجارشكنی همان قدر دشوار است كه بت‌شكنی... رابطه دین‌شناسان با مردم رابطه معلم و متعلم است نه رابطه مراد و مرید نه رابطه مقلد و مقلد[ بافتخ لام] كه مردم از او تقلید بكنند. مگر مردم میمون هستند كه از او تقلید كنند. این طبقه ابتدا امامان معصوم را لاهوتی می‌كرد تا بعد خودش بتواند به عنوان نایبان آن امام معصوم لاهوتی بشود. وقتی متولد شده از شكم مادر بیرون می‌آیند دستهایشان روی زمین و پاهایشان در آسمان است و در همان حال اذان می‌گویند. وقتی كه راه می‌روند مثلا سایه ندارند بر خلاف آدمهای دیگر كه سایه دارند، دو چشم روبرویشان و دو چشم پشت سرشان دارند و چهار چشمی هستند، امام را می‌كردند یك موجود دست نیافتنی و لاهوتی. اسلامی كه امروز با آن روبرو هستیم اسلام بنیادگراست نه سنت‌گراست».

جامعه مدرسین كه برای خود «اقبال فراگیر» در جامعه قائل شده است، تاكید كرده است:« جامعه مدرسین حوزه علمیه قم كه متشكل از علمای طراز اول و برخی از مراجع عظام تقلید است با تیزبینی و دقت فقهی دقیق و علمی طی جلسات مختلف وظیفه خویش را در اعلام عدم مشروعیت سازمان مجاهدین انقلاب دید. حكمی كه بواسطه وظایف دینی و شرعی و الهی و درخواست علما، مراجع، متدینین و قاطبه امت اسلامی بر عهده علما نهاده شده بود. مگر نه آن است كه در حدیث شریف از معصوم(ع) منقول است كه "اذا ظهرت البدع فعلی العالم ان یظهر علمه و الا فلعنه الله علیه": هنگامی كه بدعت‌ها ظاهر گشت بر عالم دین فرض است كه در مقابل آنها ایستاده و علمش را بكار گیرد و گرنه لعنت خدا بر او فرود خواهد آمد». جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اعلام  نامشروع بودن سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را در ردیف صدور حكم ارتداد سلمان رشدی توسط خمینی دانسته و در پایان یادآور شده است:« در پایان بایستی بدین نكته توجه نمود كه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم پس از ارتحال مرحوم آیت الله علی مشكینی اعلی الله مقامه الشریف هیچگونه تغییر مسیر و یا تغییر جهت و سرعت و روشی نداده و كماكان وظایف دینی، حوزوی، انقلابی، اجتماعی و سیاسی خویش را با همان شدت و حدت به انجام خواهد رسانید. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم كما فی السابق بر رویه محكم خویش ایستاده، از احكام و مواضع صادره خود كه با دقت در تمامی جوانب صورت گرفته، دفاع و هر كجا كه لازم آید بی‌پروا نظر خویش را اعلام و ابراز می‌نماید و از خداوند متعال طلب توفیق و ادامه خدمت به اسلام و انقلاب را مسالت می‌نماید». بد نیست این نكته یاد آوری شود كه آیت الله مشكینی كه رئیس مجلس خبرگان هم بود یكی از عقب مانده ترین  آخوندهای تاریك اندیش ضد ایرانی بود كه چند ماه قبل از مرگش، در سخنرانی خود در جلسه گشایش مجلس خبرگان، در«فضیلت سالهای قمری بر سالهای  شمسی » و این كه در(تقویم)  سال قمری ماههای اعیاد و ماههای سوگواری و روزههای پرفضیلت هست در حالیكه در سال شمسی «از این روزها را پیدا نمی كنید آنها تنها یك نوروز را دارند» و در «ستایش پروردگار» به خاطر بر تری انسان دادن انسان بر حیوانات از جمله این كه هیكل و ظاهر انسان بهتر از آنها است و همچنین این كه حیوانات موقع غدا خوردن دهان خود را به طرف غذا می برند، ولی انسان غذا را به طرف دهان خود می برد،  سخن گفته بود( البته آخوندها برای برداشتن و بلعیدن لقمه های «كله گربه یی» روی بشقاب خم می شوند). این حرفها كه در روزنامه شرق درج شده بود آن اندازه مهمل بود كه آخوند ابطحی در یادداشتی در وب نوشت خود آن را مورد انتقاد قرار داد و با اشاره به سن بالا و بیماری مشكینی، علت پیدایش مسائلی اینچنین را، نبودن «بازنشستگی» برای مقامات در جمهوری اسلامی دانست و به طور ضمنی آن حرفها را ناشی از خرفتی مشكینی دانست. در مقابل، سایت سپهر كه به باند احمدی نژاد تعلق دارد، مدتی پیش، ابطحی را متهم به داشتن رابطه به بهائیان و استفاده از آنان در راه اندازی سایت خود كرد.(2). البته مشكینی تنها سرگله یی در بین گله یی از آخوندهای تاریك اندیش و مرتجع است كه تردیدی در ریختن خون انسانهایی كه نظری خلاف اعتقادات مهمل آخوندی دارند، به خود راه نمی دهند. هم چنانكه برای آغاجری حكم اعدام صادر كردند و ناصر مكارم شیرازی یكی از آیت الله های یسیار متكبر و درنده خوی حوزه، آن سخنرانی را در ردیف جرم و جنایت داست و خواهان پیگیری آن شد.

آن چه می شود با خوشوقتی بر آن تاكید كرد این است كه ، به رغم تمام تلاش آخوندها و سركوبگری  وحشیانه و اختناق شدیدی كه برای اسلامی كردن همه امور و كنترل فرهنگی و فكری جامعه ایران و برای استحاله و حتی محو فرهنگ ایرانی آن و ریختن« اسلام ناب محمدی»  به جای آن به كار بردند، نه تنها فرهنگ ایرانی از بین نرفت و استحاله نشد، بلكه تلاش گسترده یی كه در جامعه پویای ایران برای حفظ و اعتلای آن و باز شناسی تاریخ میهن كهن خود از سوی ایرانیان صورت گرفت، آخوندها و اسلامگریان  انحصار طلب و مست از قدرت بعد از سرنگونی شاه را طی سالهای گذشته گام به گام به عقب نشینی واداشت و بیسیاری از آنان سر تعظیم در برابر فرهنگ و تاریخ و تمدن ایران زمین فرودآوردند. چنان كه در رژیم آخوندی كه در آغاز نام تالار اپرای رودكی را به تالار «وحدت» تغییر دادند و از آن محل برای  برگزاری مراسم و برنامه های مذهبی استفاده می كردند،  فردوسی و شاهنامه اش هم طاغوتی شمرده می شد و از سینماهای سالم مانده در آتش سوزی ها، سینما پاسارگاد را برای راه انداختن كانون تبلیغات اسلامی «خامس آل عبا» اختصاص داند، اگر چه هنوز تلاش می شود، تاریخ ایران پیش از اسلام نادیده گرفته شود، اما ناچارشده اند به نمادهای آن مثل تخت جمشید و آرامگاه كوروش به تحسین نگاه كنند یا وانمود كنند كه آنها را تحسین می كنند و دم از تاریخ پر افتخارات ایران بزنند.

 

توضیحات:

1- متن خبر و گزارش خبرگزاری فارس:

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8608260367

 

 

2  - اتهام به ابطحی

http://www.sepehrnews.ir/?p,9611

 

 نوامبر 2007 – 27 آبان  138618 – پ