چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۶ - ۱۴ نوامبر ۲۰۰۷

دروغگویی؛ خالی بندی دولتی، شارلاتانیزم سیاسی

 

عیسی سحرخیز

 

      فرو ریختن شاخص های اخلاقی در جامعه به وی‍ژه در بالاترین سطوح ممكن شرایطی را فراهم آورده است كه نه تنها چهره های سیاسی، بلكه علما و رهبران مذهبی نیز اخیرا مجبور شده اند صریح تر و روشن تر به این موضوع و پیامدهای منفی آن در سطوح خرد و كلان بپردازند.

     آیت‌الله العظمی صانعی در دیدار هفته گذشته با تعدادی از نمایندگان كمیسیون اروپا و برنامه توسعه ملل متحد بر این نكته تاكید داشته است كه  "من معتقدم همانگونه که برای رسیدگی به جنایات جنگی دادگاهی بین‌المللی وجود دارد باید برای دولتمردانی هم که دروغ می‌گویند و به تبع آن ستم می‌کنند، دادگاهی مجزا تشکیل شود".

     این مرجع تقلید كه خود به دلیل مواضع انتقادی در حوزه ی سیاست و حكومت طی چند ماه گذشته مورد تهاجم هتاكانه و ترور شخصیت از جانب باندها و محافل معروف و طرفداران احمدی ن‍ژاد  قرار داشته است، در تبینن دیدگاه  خود افزوده است:"یکی از بهترین راه‌های ایجاد اتحاد میان انسان‌ها، معرفی ستمگران به مردم دنیاست چراکه منشأ اختلاف میان انسان‌ها ستمکاران هستند، ستمکاران می‌خواهند فریاد مظلومان به عالم نرسد تا بتوانند در کمال آسایش به ستمشان ادامه دهند".

    آنچه كه مسلم است بیان این نقطه نظرها بیش از اینكه مصرفی خارجی و جهانی داشته باشد می تواند معطوف باشد به منش و رفتار و گفتار و كردار مسئولان حكومتی ایران و به ویژه شخص احمدی نژاد، مشاوران، وزرا و دیگر مدیران ارشاد دولت وی. این نگرانی از آن زمان در جامعه بالا گرفته است كه رئیس جمهور در زمان سفر به آمریكا در دانشگاه كلمبیا و به ویژه در زمان پاسخگویی به پرسش های صریح و مستقیم روزنامه نگاران عضو " باشگاه رسانه های آمریکا" در نیویورک، حرف هایی زد و حدیث هایی باور ناكردنی بیان كرد که اكثر ملت انگشت به دهان مانده بودند كه چگونه یك فرد مسلمان، آن هم در جایگاه رئیس جمهور كشوری كه داعیه دار "حكومت اسلامی" و لابد استوار بر "راستی" و "درستی" است می تواند روز روشن و در مقابل دوربین های تلویزیونی و انظار افكار عمومی سخنانی بگوید كه چند روز بعد در قدیمی ترین و بزرگترین دانشگاه ایران، در یك فضای اطلاعاتی- امنیتی- انتظامی، "دم خروس" بیرون بزند. اظهاراتی كه بلافاصله در عناوین، اخبار و گزارش های خبری "دروغ های شاخدار" و "دروغگویی" رئیس جمهور ایران نام گرفت و متاسفانه مایه بی آبرویی ایران و ایرانیان در سطح جهان گردید.

     گفتار و رفتاری كه در سطح عامه بحث "خالی بندی دولتی" و در محافل سیاسی، و در محافل دانشگاهی و روشنفكری مقوله ی "شارلاتانیزم سیاسی" را مطرح كرد و این پرسش را پر رنگ ساخت كه حد فروریختن شاخص های اخلاقی در جامعه ی ایران تا كجا و در سطح چه مقامی می تواند باشد كه حتی آب هم از آب تكان نخورد؟ این در شرایطی بود كه پیش از آن در محافل اقتصادی و اجتماعی نیز این سوال جدی مطرح شده بود كه آمار و ارقامی كه از جانب مسئولان و نهادهای حكومتی به اطلاع افكار عمومی رسانده می شود، تا چه حد قابل اتكا و اعتناست و تا چه میزان در جهت مردم فریبی و لاپوشانی ناكارآمدی و ضعف دولت؟  اكنون، این نگاه در عامه ی مردم، به ویژه درصف های خرید و تهیه ارزاق ومواد روزمره ی زندگی یا وسائل نقلیه عمومی به صورت صریح تر بیان می شود و "خالی بندی رئیس جمهور" مودبانه ترین صفتی است كه درمقابل اظهارات و ادعاهای احمدی نژاد در مورد مسائل مختلف از جمله موفقیت دولت در مهار تورم، ایجاد شغل و حل بحران مسكن به كار برده می شود.

    اما در محافل سیاسی تر وقتی بحث مقایسه ی دو دولت و دو رئیس جمهور ایران به میان می آید، باز ملاحظه كارانه ترین نكته ای كه بیان می شود این است كه خاتمی خود معترف بود كه نمی تواند افكار عمومی را در جریان همه ی امور قرار دهد و اگر همه ی حقیقت را نمی گفت، اما بخشی از حقیقت را می گفت، چون فردی راستگو بود و قابل اعتماد. اما در شرایط جدید به سخنان احمدی نژاد هیچگونه اعتمادی نمی توان كرد و اعتباری نمی توان داد، چون كسی كه در مقابل سران و روسای جمهوركشورهای جهان در سازمان ملل در میان مدعی وجود "هاله ی نور" در زمان سخنرانی اش می شود، و یا در مقابل مراجع عظام قم، حرف هایی در برابر دوربین می زند كه فردا روزش بدون توجه به مدارك و مستندات غیرقابل انكار به راحتی ان را تكذیب می كند، چگونه می تواند نماد صفا و درستی ایرانیان و صداقت و راستی مسلمانان باشد.

    نگاهی به این مقوله كه در بیان گروهی "شارلاتانیزم سیاسی" خوانده می شود و در واكنش برخی از چهره های سیاسی - مذهبی شاخص انقلاب، به صورت خروج از محل ورود احمدی نژاد جلوه گر می شود حائزی اهمیت فراوان است،آن هم آنگاه كه این واكنش ها چنان پر رنگ است  و حاشیه هایش قابل توجه و تعمق و بیان حادثه اش چنان علنی و شفاف كه كسی تلاشی برای تكذیب این ماجرا نمی كند. بلكه برعكس، وقتی از دوستان و نزدیكان این افراد سوال    می شود كه چرا فلان شخص فلان جلسه را زود ترك كرد و در كنار رئیس جمهور ننشست هیچ ابایی نداشته باشند كه بگویند: " ایشان از نظر مذهبی به این جمعبندی رسیده اند كه نشستن در مکانی که دروغگو به آن وارد می شود را جایز نمی دانند"!

    چنان مواضع و چنین رفتاری اكنون این سوال اساسی را مطرح می كند كه در مقابل این ناهنجاری و پدیده ی سیاسی نادر در تاریخ ایران چه باید كرد و چه جاره ای باید اندیشید؟ این پرسش نیز كلیدی است كه وظیفه مقلدان مراجع و پاسداران دین در برابر پدیده ی دروغگویی، یا آنگونه كه در كوچه  و بازار و در میان عامه ی مردم مطرح است "خالی بندی دولتیان" یا در محافل سیاسی، دانشگاهی، روشنفكری و ... "شارلاتانیزم سیاسی" چیست؟

  شاید اولین گام در این زمینه مجبور كردن دولت و دولتیان به رعایت بند 1 از اصل سوم قانون اساسی ایران باشد كه در آن تاكید شده است كه دولت جمهوری اسلامی موظف است، همه امكانات خود را برای "ایجاد محیط مساعد برای رشد فضائل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوی و مبارزه با كلیه مظاهر فساد و تباهی" به كار برد. و در میان "فضائل اخلاقی" چه فضیلتی  می تواند بالاترو افضل تر از فضیلت "راستگویی" باشد، وقتی حتی كودكان مسلمان ایران هم بر زبانشان این كلام جاری است كه "دروغگو دشمن خداست". و در این جریان، میان اركان گوناگون جامعه، كدام نهاد بیشتر و همه جانبه تر از دولت باید حائز "فضائل اخلاقی" باشد؟

   حال كه  آیت‌الله العظمی صانعی منادی ضرورت "دادگاهی كردن دولتیان دروغگو" شده است و حتما حجت شرعی بر ایشان تمام شده است كه بگوید: " من معتقدم همانگونه که برای رسیدگی به جنایات جنگی دادگاهی بین‌المللی وجود دارد، باید برای دولتمردانی هم که دروغ می‌گویند و به تبع آن ستم می‌کنند، دادگاهی مجزا تشکیل شود"، باید دید كه گام های لازم برای تحقق این خواسته ی مهم تا زمان آمادگی جهان برای تحقق امری چه می تواند باشد، جز پیشگامی برای بنیان نهادن و تاسیس نهادی خاص مردمی جهت این امر اساسی؟ اكنون این وظیفه بیش از همه بر گردن ایشان و شاگردانشان است كه دست بالا بزنند برای فراهم آوردن تمهیدات و مقدمات لازم در این زمینه، از جمله اقامه دعواهای حقوقی و قضایی علیه حاكمان دروغگو و تشكیل چنین دادگاه وی‍ژه ای، حتی به صورت نمادین در حوزه های علمیه.

    این اقدام هرچند  نتواند پیامدش صدوراحكام قضایی باشد و یا حتی در شرایط كنونی فراهم آمدن دستمایه ای برای اقدام قانونی نمایندگان واقعی ملت، چون استیضاح وزرا و دولت، دست كم از این حسن برخوردار است كه  پایه ریزی نهادی معتبر خواهد بود برای مستند سازی تخلفات و معرفی دروغگویان و ستمگران به مردم ایران.

   طبیعی است كه نه تنها مقلدان ایشان، در خدمت چنین سیاست و برنامه ای قرار خواهند گرفت، بلكه بسیاری از ایرانیان كه دل به عزت و شرف میهن دارند و آبرو و اعتبار اسلام، حتما با جان و دل در خدمت این هدف والا قرار خواهند گرفت.

 

                                                                            دوشنبه  21 آبان ماه 1386