جنگ لبنان و افکار عمومی اسراييل
احمد زيدآبادی
در حالی که
ارتش اسراييل زيرساختهای اقتصادی در جنوب لبنان را هدف گرفته و دهها غير نظامی
لبنانی را هم در عمليات خود به قتل رسانده است، صدای اعتراضی از درون جامعه
اسراييل نسبت به ادامه اين عمليات شنيده نمیشود.
در سال ۱۹۸۲
هنگامی که آريل شارون وزير دفاع وقت اسراييل به عنوان عامل غير مستقيم کشتار صدها
تن از پناهندگان فلسطينی در اردوگاههای صبرا و شتيلا به دست شبهنظاميان مسيحی
لبنان شناخته شد، صدها هزار اسراييلی عليه او در تلآويو تظاهرات کردند و باعث
استعفای او از مسئوليتش شدند.
اينک نه فقط از
اين نوع حرکتهای اعتراضی در جامعه اسراييل ديده نمیشود، بلکه محافل مختلف
اسراييلی به جز افراد معدودی مانند گيدئون لوی ستون نويس روزنامه چپگرای ها آرتص
که منتقد هميشگی سياستهای دولت اسراييل است، از حمله به جنوب لبنان حمايت میکنند.
رضايت و سکوت
اسراييلیها در برابر عمليات ارتش اين کشور در جنوب لبنان، در درجه نخست ممکن است
مربوط به ترکيب ميانه – چپ دولت ائتلافی اهود اولمرت نخست وزير اسراييل باشد.
چپگرايان و
ميانهروهای اسراييلی معمولا برای مخالفت با جنگهايی که توسط دولتهای راستگرا
عليه اعراب صورت میگيرد، انگيزه بيشتری دارند و از همين رو، در زمان حاکميت احزاب
مورد قبول خود، کمتر تحرک اعتراض آميزی از خود نشان میدهند.
مخالفت با حضور حزب الله
با اين همه،
سکوت و رضايت اسراييلیها نسبت به ادامه جنگ با حزبالله دليل مهمتری هم دارد.
واقعيت اين است
که اسراييلیها با وجود عقب نشينی ارتش کشورشان از جنوب لبنان، دليل موجهی برای
حمله اخير حزب الله به پايگاهی در شمال اسراييل نمی بينند و حتی مهمتر از آن،
اصولا حضور نظامی حزب الله در جنوب لبنان را امر متعارفی نمی دانند.
از اين جهت،
حتی اکثريت اسراييلیها، احساس نوعی تبعيض میکنند چيزی که ممکن است باعث حيرت و
يا تمسخر بسياری از اعراب و مسلمانان شود.
اعراب و
مسلمانان، اسراييل را به مثابه «عزيز دردانهای» میدانند که با حمايت موثر قدرتهای
بزرگ جهانی، نه فقط به دليل رفتارهای خلافش مجازات نمیشود، بلکه به راحتی از
اجرای قطعنامههای بينالمللی نيز شانه خالی میکند.
اين در حالی
است که به نظر میرسد، اسراييلیها خلاف اين تصور را دارند و بر اين باورند که
اقداماتی که عليه ساير کشورهای جهان مجاز نيست، در مورد اسراييل عملا مجاز است.
احساس تبعيض
موردی که گاهی
مورد استناد برخی از اسراييلیها برای اثبات موضوع فوق قرار میگيرد، حضور نظامی
قدرتمند حزب الله در جنوب لبنان است.
با باور
اسراييلیها، هيچ کشوری در جهان يافت نمیشود که اجازه دهد يک گروه شبهنظامی خارج
از کنترل دولت، در کنار مرزهای آن مستقر شود و روابط رسمی و آشکاری نيز با يک دولت
متخاصم آن کشور داشته باشد
از منظر
اسراييلیها، حضور حزبالله در جنوب لبنان و روابط رسمی آن با جمهوری اسلامی
ايران، نمونهای است که هيچ کشور ديگری تحمل نمیکند، اما اسراييل به دليل حساسيت
خاص بينالمللی نسبت به رفتارش مدت شش سال آن را تحمل کرده است به طوری که اغلب
اعضای جامعه بينالمللی آن را به عنوان يک وضعيت عادی و طبيعی فرض کردهاند.
از اين زاويه،
اغلب اسراييلیها برخورد نظامی با حزبالله را هر چند که آسيبهايی نيز برای غير
نظاميان در پی داشته باشد، مجاز میدانند.
مسلما استدلال
اسراييلیها برای آن دسته از اعراب و مسلمانانی که مشروعيتی برای موجوديت اسراييل
قائل نيستند، پذيرفتنی نيست، اما اين عدم پذيرش بر افکار اسراييلیها که در هر حال
دولت خود را مشروع میدانند، تاثيری ندارد.
بی بی سی