پرونده هسته ای و جنگ توپخانه ای
مرجان افتخاری
جنگ
توپخانهای حزب الله و اسرائیل در طی هفته گذشته و هم اکنون بار دیگر منطقه خاورمیانه
را در بحران فرو برد. این چنگ جز کشت و کشتار- ویرانی و آوارگی برای مردم
منطقه حاصل دیگری ندارد. در یک نگاه این جنگ عرض اندام سیاسی - نظامی نیروهای
ارتجاعی-اشغال گر و بسط و گسترش قدرتهای
اسلامی در منطقه است.
به یاد داریم که چندی پیش بدنبال بحرانی
شدن پرونده هستهای ایران، کاریکاتورهای محمد نه تنها در این منطقه بلکه در
پاکستان–افغانستان-عراق و بسیاری دیگر از کشورهای آسیایی (اندونزی) و حتی در بعضی
از کشورهای اروپایی، چنان تشنجی به وجود آورد که توانست وقفهای چند ماهه در تصمیم
گیری بر سر پرونده هستهای به وجود آورد.
جنگ اخیر، اسرائیل و حزب الله لبنان را هم
باید در همین راستا ارزیابی کرد. واقعیت این است که شرایط داخلی ایران بیانگر بحرانی
همه جانبه است. از نظر سیاسی– رژیم تنها سرکوب را در دستور کار خود قرار داده، هر
صدای مخالفی با سرکوب شدید – زندان–
شکنجه و اعدام روبرو میشود.
چند سالی است که بحران اقتصادی ابعاد و
سیع تری یافته، به مشکلات کلاسیک این گونه جوامع در تولید و باز تولید و سرمایه
گذاریها و... باید هزینههای سرسامآور هسته ای- نظامی- کمک های نظامی به حماس –
حزب الله و نیروهای حاضر در عراق را هم به آن اضافه کرد. از این رو است که استقامت
و ماندن به هر قیمتی در دستور کار رزیم اسلامی قرار گرفته.
در واقع جمهوری اسلامی با انتخاب چنین
مانوری، نقش خود در توازن قوا در منطقه را نه تنها به جهان غرب بلکه به بعضی دیگر از کشور های منطقه چون عربستان سعودی
و عراق به نمایش میگذارد.
در واقع رژیم اسلامی نشان میدهد که تصمیم
بر سر مسئله هستهای در گرو آرامش یا چنگ در منطقه است. مانور نظامی اخیر در خلیج
فارس هم در همین راستا صورت گرفت. ایران برای پیش برد برنامه هستهای خود نیاز به
بازار آشفتهای در منطقه دارد و در این راستا از همه نیروها و امکانات خود، حماس –
حزب الله- سوریه و مقتدا صدر در عراق استفاده خواهد کرد.
طرح دخالت ایران در این جنگ به این معنی
نیست که از نقش سرکوب گرایانه و اشغال گر اسرائیل و سیاست های تجاوز جویانه آن چشم
پوشید. تردیدی نیست که تنها نیروهای امپریالیستی – صهیونیستی از این جنگ سود می برند.
برای روشن تر شدن نقش ایران و ارتباط آن با حزب الله و حماس بد نیست به تاریخچه کوتاهی
از تشکیل این 2 گروه اشاره شود.
حزب الله لبنان در سال 1982 با حمایت
ایران و سوریه به عنوان گروه مقاومت در مقابل اشغال جنوب لبنان توسط اسرائیل تشکیل
شد. و خیلی سریع در پی یک سری عملیات نظامی به عنوان نیروی نظامی در لبنان مطرح
شد. در حال حاضر حزب الله بخشی از ارتش لبنان را تشکیل میدهد این گروه در ابتدا با تاثیرگیری از انقلاب
اسلامی ایران، طرح ایجاد یک دولت اسلامی در لبنان را هدف خود قرار داده بود. ولی
به نظر می آید که از این هدف صرف نظر کرده است. حزب الله در ابتدا همکاری نزدیکی
را با امل اسلامی و الدعوه داشت . در سال های 1987-1985 با درگیری داخلی بین حزب
الله – امل و فلسطین که به جنگ "کمپ ها" معروف شد این سه گروه از هم جدا
شدند.
حزب الله بعد از مرگ خمینی در سال 1989
نظرات خامنهای را در تمامی ابعاد به عنوان جانشین پذیرا نیست. در سال 2004 قتل
نخست وزیر سابق لبنان "حریری" به عنوان نقطه عطفی در روند قدرت سیاسی
لبنان و حزب الله مطرح میشود. در پی قتل حریری و فشار بینالمللی (آمریکا –
فرانسه)، و تشکیل کمیته سازمان ملل برای بررسی قتل. و در نهایت در زوئن 2004 شورای امنیت سازمان ملل تخلیه
فوری نیروهای سوریه متحد درجه یک حزب الله را صادر کرد. خروج نیروهای سوریه کاهش
قدرت حزب الله در لبنان و فلسطین را در پی داشت.
حماس که از طرف EU – کانادا –آمریکا و اسرائیل به عنوان یک گروه
تروریستی شناخته شده در سال 1987 در سی جردنی تشکیل شد. حماس به عنوان یک گروه
رادیکال سیاسی- نظامی با ایدئولوزی اسلامی با دست زدن به حرکات نظامی و عملیات
انتحاری فعالیت خود را شروع کرد. در سال 1989 در رابطه با دستگیری شیخ احمد یاسین
رهبر حماس توسط اسرائیل فعالیت نظامی حماس به اوج خود می رسد. شیخ یاسین در مارس
2004 در درگیرای توسط اسرائیلیها کشته می شود.
پیروزی حماس در
انتخابات ژانویه 2006 باعث شگفت زدگی
ناظران سیاسی در سطح جهان و بعضی کشورهای منطقه شد. در واقع سیاستهای ساف و رهبری
آن عرفات، بحران بوروکراسی اداری – فساد و اختلاس مالی از یک طرف و موضعگیری
رادیکال حماس در مقابل اسرائیل از دلایل به قدرت رسیدن او محسوب میشود.
جمهوری اسلامی از
بدو رسیدن به قدرت در سال 1979 نه تنها در تشکیل گروهای نظامی در منطقه نقش داشته
بلکه از نظر سیاسی – مالی – و نظامی از این گروها حمایت کرده است. در واقع این
گروهها به عنوان بازوی نظامی رژیم در منطقه، هر زمان و هر جا که ضرورت داشته باشد
وارد عمل میشوند. به این گروهها میتوان گروه تروریستی جماعت اسلامی در جاکارتا
و گروههای اسلامی کشمیر را اضافه کرد.