جمهوری اسلامی لبنان را به آتش کشید!

کوروش گلنام

چهارشنبه 28 تیر 1385 ـ 19 ژوئیه 2006

 

 

این موضوع که علی خامنه ای و باندهای وابسته به او لبنان را به آتش کشیدند نه امری ناشناخته است و نه شگفت آور. ولید جنبلاط رهبر دوروزی ها ی لبنان در همآن روزهای نخست نیز به روشنی گفت که "این جنگ را "جمهوری" اسلامی به لبنان تحمیل کرده است".

 بسیار ساده انگارانه خواهد بود که پنداشته شود که در یورش حزب الله لبنان به اسرائیل برای آدمکشی و گرفتن گروگان، آنها از ارباب و پدر خوانده خود که از همآن بدو تولد آنها را تر و خشک نموده، پول و اسلحه داده، امکان آموزش های نظامی در اختیار آنها نهاده و با ارتباط  تنگاتنگ با آنها وفرستادن دوره ای فریب خوردگان سپاهی، بسیجی و آلت دست شدگان "استشهادی"، آنها را هر روز بیشتر در وادی و برهوت رویاهای بی پایه و بی پایان "نابودی اسرائیل" و "یکپارچگی امت اسلام زیر پرچم خلیفه خامنه ای" کشانده است تا که آشوب را هر چه بیشتر دامن بزنند؛ اجازه نگرفته و بی آگاهی او دست به چنین کاری زده باشند! نشانه ها بسیار است از آن میان رفت و آمد های شتاب زده به سوریه، تماس ها با حزب الله و حماس و سخنان و یاوه گویی های احمدی نژاد در باره نابودی اسرائیل درست روزهایی پیش از یورش حزب الله لبنان به اسرائیل و گروگان گیری. در آن روزها، احمدی نژادکه گویا باز هم از چاه جمکران وحی دریافت کرده بود، با اطمینان گفت که: "همه چیز برای نابودی اسرائیل آماده است" و....

اما 8 روز پس از پاسخ شکننده اسرائیل که می رود که بساط حزب الله را به شکلی دردناک در هم بپیچد(که شوربختانه مردم بیگناه لبنان بی آنکه کمترین خواست و دخالتی در جنایت برنامه ریزی شده اخیر از سوی حزب الله لبنان با برنامه ریزی پشتیبانان آن ایران و سوریه داشته باشند، هزینه سنگینی برای آن پرداخته و می پردازند)، همه نقشه ها نقش بر آب شده است و تردید نکنیم که علی خامنه ای و رفقا اکنون به دست و پا افتاده اند(به سخنان تازه احمدی نژاد که به گونه ای التماس به بازگشت به میز مذاکره با اروپاییان است، دقت نماییم!) که با ترفندی ملایی هر چه زودتر سروته قضیه را بهم آورند زیراکه خود کامه خود خواه دیوانه قدرتی چون علی خامنه ای، با شکست بسیار زود نقشه هایش، یکبار دیگر صدای ناقوس مرگ خود و بی اعتباری دستگاه آلوده و فاسد ولایت خود را حتا در "جهان اسلام" ادعایی، از راهی نزدیک تر شنیده است.

وضع زمانی برای حکومت اسلامی بسیار خراب تر شد که با وجود همه عربده کشیها در پشتیبانی امت مسلمان در جهان اسلام، نه تنها تکانی در امت اسلام ندید که کشورهایی چون مصر، عربستان سعودی و اردن از حزب الله لبنان پشتیبانی نکرده که هیچ آنها(و بی تردید ایران و سوریه) را سبب خونریزی های تازه دانسته و از آن انتقاد کردند. رهبران این کشورها آشکارا گفته اند. آیا رهبران کشورهایی چون کویت، قطر، امارات و...که سخنی نگفته اند، حزب الله لبنان و در نتیجه ایران و سوریه را محکوم نکرده و در دل از سرکوب حزب الله شادمان نیستند؟

 اگر امروز به ناله ها ی ناشی از بیم و هراس رفسنجانی و دیگر فتنه گران اسلامی گوش کرده باشیم، به خوبی در می یابیم که نتیجه فتنه تازه رهبر، رفسنجانی و رفقا(حتمن درجریان گله ها و شگفتی های کسانی چون کروبی و محسن رضایی از عدم پشتیبانی مسلمانان از حزب الله هستید)، چگونه یکبار دیگر به شکلی فاجعه بار به شکست آنها انجامیده و چگونه نه تنها خود آنها را چند گام دیگر به نابودی نزدیک کرده است که سرزمین و مردم ایران را نیزهر چه بیشتر به سوی جنگی ویرانگر رهنمون شده است.

شوربختانه تحلیل گرانی چون هم میهن گرامی آقای احمد زید آبادی نیز هستند که در تفسیر خود از درگیری های اخیر ورویداد دردناک برای مردم بیگناه لبنان، چنان از حزب الله لبنان سخن می گویند که گویا سازمانی است مستقل که خود برنامه ریز یورش تازه به خاک اسرائبل بوده است! کمترین سخنی از "جمهوری" اسلامی و شخص رهبر معظم آتش افروز در میان نیست. شاید نباید چندان چشم داشتی نیز از ایشان داشت که در ایران و بر لبه تیغ ولایت زندگی می کنند.

اما:

هدف های رهبر و "جمهوری" اسلامی از فتنه گری منجر به جنایت های کنونی چیست؟

به گمان نگارنده برنامه و هدف ها بدین قرار بوده است:

1 ـ سخت سران در "جمهوری" اسلامی، که رهبر معظم در جایگاه نخست آن قرار دارد، از مدت ها پیش و پس از پیشنهاد تازه کشورهای  1 +5، که بنام"بسته پیشنهادی" نامیده شد، دچار گرفتاری ودردسر بسیار بزرگی شدند زیرا چه پاسخ نه و جه پاسخ آری به بسته پیشنهادی، به هر رو و با وجود همه هیاهو های فریبکارانه و دروغین، مفهومی جز شکستی دردناک برای آنها و بهم ریختن همه نقشه های دزدانه ضد ملی و ضد انسانی آنها را در پی نداشت. بنابراین تلاش بسیار زیادی برای خرید وقت به کار بردند که این بار بیهوده بود. می توان به روشنی بیان داشت که آنها ازمدت ها پیش درتدارک اجرای چنین برنامه ای در صورت رسیدن به مرز خطرناکی چون امروزدر پرونده اتمی خود، بوده اند. باز هم روشن است که این برنامه ریزی وسیله رهبر معظم و باندهای مافیایی وابسته به او (چه در سپاه و چه در دولت، چه آنها که آشکارند و چه آنها که هنوز پشت پرده اند) وبا همآهنگی با سوریه و حزب الله لبنان صورت گرفته است.

2 ـ اگر از "جمهوری" اسلامی و شیوه های رذیلانه و همیشگی او در این نزدیک به 28 سال شناخت درستی داشته باشیم، آن هنگام دور نمی دانیم که برنامه ریزی برای این آتش افروزی تازه، چند هدفه بوده است:

 اصل هدف، به کجراه کشاندن و بازدارشتن شورای امنیت سازمان ملل از تصمیم گیری وبه اجرا گذاشتن تنبیه ها در باره مسئله انرزی اتمی حکومت اسلامی بوده است. "جمهوری" اسلامی و شخص رهبر معظم از هراس فرستاده شدن نهایی پرونده تلاش های دزدانه اتمی آنها به شورای امنیت و آغاز تحریم هایی که که گذشته از همه اثرها، تنها همآن ممنوعیت دادن ویزا و عدم اجازه ورود به اصطلاح دیپلمات های حکومت اسلامی به دیگر کشورها، ضربه و فشار سنگین، خرد کننده و بسیار تحقیر آمیز سیاسی را بر آنها وارد نموده وآنها را زمین گیر و بکلی فلج خواهد کرد؛ با برپایی این فتنه گری تازه، هم خواسته اند مسیر پی گیری پرونده اتمی خود را تحت تأثیر قرار بدهند و هم زور بازوی تروریستی و فتنه انگیزی خود را نشان دهند تا سبب تزلزل در تصمیم گیریهای کشورهای آمریکا و اروپا و یا دیگر کشورهای عضو در شورای امنیت شوند. در همآن حال هم زمان هدف های دیگری را نیز درسر داشته اند که از آن میان گرفتن گروگان هایی برای در دست داشتن برگ هایی برنده و امتیازده در آینده زد و بند ها و معامله های(به گمان رهبر) پیش رو بوده است. اگر این درست باشد پس می توان گفت که هدف گروگان گیری در اندازه ای محدود به دو یا سه تن نبوده است که هدف گروگانگیری در اندازه هایی بسیار گسترده تر بوده است که اگر واکنش کوبنده اسرائیل و از هم پاشیدن برنامه ریزی های ایران، سوریه و حزب الله نبود، این کار تا کنون شاید بارها و بارها ی دیگر انجام گرفته و اسرائیلی های بیشتر و یا حتا چون گذشته، دیپلمات ها و خیرنگاران کشورهای اروپایی نیز به گروگان گرفته شده بودند. از سویی دیگر نتیجه اجرای  موفقیت آمیز این آتش افروزی می توانست به گونه ای قدرت نمایی باشد که به اهرمی بازدارنده از یورش نظامی امریکا و هم پیمانان در آینده بکار آید.

  

ـ همآنگونه که همه شاهد هستیم، همزمان آتش بمب گذاری و کشتار در عراق و افقانستان به شکلی بسیار وحشیانه به ویژه در عراق نیز بالا گرفته است. آیا دست های پنهان و فتنه گر نظام مقدس اسلامی در این کشورها نیز به کار نیست؟

 

رهبر و حکومت اسلامی چه بهره ای بردند!

پاسخ روشن در یک جمله است: دست آورد حکومت اسلامی از این فتنه تازه نیز شکستی خرد کننده، سنگین و بسیار زودهنگام بوده است!

این دیوانه سری و برنامه ریزی نابخردانه سران حکومت اسلامی و شخص رهبر معظم، نه تنها به تبلیغ بسیار کارایی برای اسرائیل، آمریکا و هم پیمانان تبدیل شد و حقانیت هشدارهای آنها به مردم جهان در باره خطر وحشتناک دست یابی چنین حکومت اتش افروز و ضد انسان و پیشرفت وتمدن انسانی را نشان داد بلکه سبب شد که یورش نظامی برای نابودی دو رژیم خودسر در ایران و سوریه را نیزتوجیه پذیرتر نماید.

یکی از تکاندهنده ترین نتیجه ها و تنها پس از هشت روز، بادکنکی بودن"جهان اسلام"، "امت اسلام"، خالی بودن زیر پای "جمهوری" اسلامی، و بی اعتباری بسیار روشن علی خامنه ای و دستگاه خلافت خیالی او در جهان اسلام است. سخت ترین مخالف خوانی ها در خود لبنان، مصر، عربستان و اردن بوده است. این پیامی است که بیشتر از خطر یورش نظامی امریکا و هم پبمانان، ارکان نظام مقدس را به لرزه در آورده است.

  در این میان این نکته مهم را نیز فراموش نکنیم که برخورد فوری، تند، برنامه ریزی شده و نتیجه بخش اسرائیل نیز یکبار دیگر به روشنی نشان داد که امریکا و اسرائیل نیز از مدتها پیش از برنامه ریزی های آتش افروزانه حکومت اسلامی با خبر بوده و اسرائیل خود را به خوبی اماده ساخته بوده است. آمریکا و اسرائیل در گذشته بارها هدفمندانه چنین تبلیغ می کردند که از دید اطلاعاتی از درون دستگاه های حکومتی در ایران خبر های درستی ندارند و در این زمینه دچار کمبود هستند اما همین رویدادهای همین  8 روز گذشته نشان داد که آنها کانال های مهم و دقیق خبری دردرون نظام مقدس دارند که گذشته از درون سپاه، یک کانال مهمش هم می تواند در بیت خود رهبر باشد.