درکجای این جهانید که این قدر بی خبرید؟

بحثی درباره حقوق زنان ونگاه متحجران وزنان متحجر به آن.

 

علی اکبرآزاد

 

 

زنانی که در جمهوری اسلامی مشغول محکم کردن پایه های حکومت هستند، همواره درمقابل زنان دیگر که به آزاد ی خود می اندیشند، قرار گرفته و با سرکوب ویا اظهار نظر های بی پایه می خواهند این زنان را ازمیدان خارج کنند. آنها بسان سپر حکومتیان دربرابرحق طلبی زنان عمل می کنند. این زنان گاهی ازطرف حکومت به پستهایی هم گمارده می شوند،  تا راحتتر زنان را به کنج خانه واشپزخانه بکشاند. هدف حکومت خدمت به این زنان نیست، بلکه ازآنها سواستفاده می کند. آنها این زنان را بمانند ابزاری دربرابر دیگر زنان قرار می دهند.

 

براستی سوال اینجاست، که این چه حکومتی است که اززنان برعلیه زنان استفاده می کند؟ این زنان چرا این کارها را برعلیه دیگر زنان می کنندو چه نفعی ازآن می برند؟ این زنان، آیا لحظه ای می اندیشند که کار آنها بر ضد خودشان است؟ این زنان،  آیا می اندیشند که با عملکردشان چه ضررهایی به جامعه و زنان جامعه می زنند؟ برای چه و چرا؟

 

زنان ایران را می توان به سه دسته مبارزاتی متفاوت تقسیم بندی کرد. یک،  زنانی که در راه حقوق زنان فعالانه مبارزه می کنند، دو، زنانی که درجامعه قرار دارندو مبارزه ای نمی کنند، وسه زنانی که برعلیه حقوق زنان مبارزه می کنند. در این نوشته کاری به زنان مبارزو زنان پاسیو(زنانی که مبارزه نمی کنند) نیست و همانااین نوشته به بخش سوم می پردازد. این ازآن جهت مهم است، که اینها بطور فعال واکتیو در عرصه زن زدایی با مردسالاران همراهند. باز این ازآن جهت اهمیت دارد، که زنان مبارز باید به آن توجه داشته باشند و ببینند،  که این قبیل زنان که در برابرآنها قرار گرفته اند، خطرشان کمتر ازمردان طرفدار مرد سالاری نیست.

 

وحال به مطلب می پردازیم. ایران کشوری است که بر اساس قوانین مرد سالارانه اداره می شود. این قوانین که تمامی برضد منافع زنان است، متاسفانه از طریق بسیاری زنان که به دلایل مختلف در ارکان وپیرامون حکومت وتندروان قرار گرفته اند، حمایت وتغذیه وتدقیق می شود. نقش این زنان آن است، که در برابردیگر زنان مبارز قرار گرفته واقدامات آنها راخنثی کنند. ضرباتی که این زنان به جامعه زنان می رسانند، ضرباتی کاری است. آنها که درمجامع قانون گذاری قرار می گیرند، خود رانماینده وحارس زنان می شمارند. آنها خود ازمواردی دفاع می کنند که زنان را به گوشه ای رانده ومنزوی می کند. چه کسی از منزوی شدن خشنود است؟ اینها این را درک نمی کنند، که زنان هم باید مانند یک عضو جامعه آزاد باشند. آنها این را درک نمی کنند، که زن یک انسان است وانسان هم حقوقی دارد، که دیگر انسانها نباید این حقوق را ازآنها منع کنند.

 

این زنها می گویند که سمبل آنها فاطمه زهراست. آنها در دنیایی که سالها پیشرفت کرده است، سمبلهایشان را ازمیان تاریخ مذهبی می جویند، منتها ناقص و دست وپا شکسته آنهارا دست چین کرده ویا دست چین شده ازرهبران مذهبی و کتابهایشان تحویل می گیرند. آنها در دنیای امروزین زندگی می کنند، ولی می خواهند با معیارهای کهنه فکر کنند. این خود بزرگترین تضاد زندگی آنهاست. فاطمه زهرا مربوط به یک دوره تاریخی است که دیگر حالا وجود ندارد، اما آنها می خواهند آن دوره رازنده کرده تا با آن زندگی کنند. این خود چالشی است بین افکار آنها وزندگی نوین در این جهان که با آن درتضادند.

 

بعد دیگرعمل وفکر آنها، نگاهشان به فرهنگ غرب است. آنها چون چشمهایشان برروی فرهنگ غرب بسته شده است، ازآن هم هیچ نمی دانند. آنها یک سویه هرآنچه را که به خوردشان بدهند،  قبول می کنند وآن را عین حقیقت پنداشته وبلغور می کنند و می خواهند با زور به جامعه بقبولانند. برای یاددآوری اینها باید اشاره کرد، که زنان درغرب عمری دراز است که درمبارزه برای برابر حقوقی قرار گرفته اند و زنان متحجر این مبارزات را نمی شناسند ونمی توانند بشناسند. آنها اگر درمجلس نشسته اند وقوانین ضد زن صادر می کنند، نمی دانند که حق رای زنان را، زنان غرب ابداع کردند. تا قبل ازمبارزه زنان در غرب، تقریبا درممالکی مانند ایران،  زنان را موجودی نمی شناختند تا سرکاران حال درپارلمان ایران بنشینند وقوانین ضد زن صادرکنند.

 

آنهاآزادی زنان غرب رادر عریانی زنان غرب می بینند و آنرا ضد زن معرفی می کنند. آری زنان در غرب عریان هستندو آزادی یعنی همین، آزادی انتخاب لباس  و پوشش وآزادی عریان بودن. آزادی اگر غیر این باشد معنا ندارد. پوشش انسان چیز عجیبی نیست، جز وظیفه آن در برابر سرما وگرما. انسان این پوشش را درست کرده تا دربرابر شرایط جوی از بدن حراست کند، والی لباس امری اضافی است. در غرب که بر اساس قوانین طبیعی زندگی می کنند، عریانی تنها جنبه تفننی ندارد و برای سلامتی هم انسانها خود را عریان ویا کم لباس می کنند. نوع نگاه زنان جمهوری اسلامی به اخلاق و متانت تنها در بارکردن خود با پارچه اضافی است. در غرب اخلاق و متانت ودرستکاری با پارچه وفریب خود نیست. آنها اگر خود رانمی پوشانند، اما اخلاق انسانی دارند. زنانی که خود را نمی پوشانند، می توانند ازحقوق انسانهای دیگر دفاع کنند. آنها در تظاهراتها ازحقوق انسانهای بی حقوق، اززندانیان سیاسی در کشورهای دیکتاتورمثل ایران هم دفاع می کنند. آنها از حقوق کشورهای فقیر و حتی ازحقوق حیوانات و بقا طبیعت دفاع می کنند. کجا خانمهای محجبهء مجلس و روزنامه های تحت سیطرهء حکومت به فکرشان می رسد که ازطبیعت دفاع کنند. مگر نه اینکه همه ازاین طبیعت استفاده می کنند؟

 

یکی از مسئولان مجله زن روز،  که نوشته اورا دریکی از سایتهای اینترنتی می توان دید، نشان می دهد، که افکارش مربوط به تندروان اسلامی در حکومت ایران است. او اظهار می دارد که برابری زن ومرد برعلیه زن است، چون وضعیت جسمانیشان یکی نیست. این خانم می فرمایند، اگر زند ومرد با هم برابر باشند، زند هم باید مثل مرد کارکند وهمان بار رابردارد و این ظلم به زن است. باید ازاین خانم تشکر کرد که درقرونی زندگی می کند که انسان باید شتر را بردارد و ماشینی نیست، که هم کار مرد وهم کار زن را آسان کند. خانم جان، دنیا عوض شده است، کجایی؟

 

این سخنان واندیشه هاکه ازفکر اسلامیون ایران وحکومتشان تراوش می شود را می توان یکی از شاهکارهای تاریخ است که باید باجوهر طلا برسر درمجلس و دوائر حکومتی نوشت. اینها به جسم وویژگیهای زن و مرد نگاه کرده وخود راآشکار می کنند، که تاچه حد ازحقوق زن وبرابری آن بیخبرند. خب سوال از زنان اسلامی و حکومت ایران آن است، که شما که نمی دانید که حقوق زند ومرد چیست، چرا با آن مخالفت می کنید؟ چرا زنان راسرکوب می کنید؟ و چرا به مراجع تاریخی به غیرازمراجع مذهبی رجوع نمی کنید،  تادیگر همچنین اشتباهاتی نکنید. آیا شما می خواهید مسابقه زورآزمایی بین زن ومرد رابرقرارسازید، که این طور استدلال می کنید؟ برای روش شدن قضیه برابری زن ومرد به حقوق آنهاکه مطالبه می شود، نگاه کنید، نه یکسان کردن جسمی. یک زن ویک مرد هردوانسانهایی هستند با ویژیگهای جسمی خود، این ویژگیهارانمی توان یکی کرد وکسی هم در جهان نخواسته است که جمهوری اسلامی جسم زن ومرد رایکی کند. چرا شما به فکرتان مقداری فشار نمی آورید که نمی توان زن ومردراازنظر جسمی یکی کرد؟ تا بحال درکدام رساله ویا خواست زنان در جهان دیده اید که خواسته شود زن ومرد ازلحاظ بدنی یکی شوند؟ حقوق زن ومرد وبرابری آنها مربوط به انسانیت آنهاست. یک زن ومرد، چون هردوانسان هستند، پس هردوهم نیازهای انسانی دارند. این دوانسان باید ازحقوقی برخوردارباشندتا نیازهای انسانیشان را به طور واقعی ودرخصوص یک انسان برآورد کنند. وقتی زنی تشنه اش می شود، آب می نوشد و برای نوشیدن آب لازم نیست از مرد اجازه گیرد. وقتی زنی گرمش است باید لباسهایش را درآورد تا خنک شود واین احتیاجی به اجازه مرد ندارد. زن زمانی که حوصله اش سر رفت باید به سینما یا تاتر برود واین احتیاجی به اجازه مرد ندارد. زن اگر گرسنه است باید نان پیدا کند و نیازگرسنگی را رفع کندو این احتیاجی به مرد ندارد. نان پیداکردن هم به کار احتیاج داردکه زن باید کار کند و این احتیاج به اجازه مرد ندارد. اینها هستند که برای زن ومرد باید فراهم شود وبه اضافه اکلال وجزییات دیگر زندگی کردن.

 

با اشاراتی که شد، می توان دریافت که حکومتیان و زنان درخدمت آنها،  دیدی بسیار ضعیف اززنان وحقوقشان دارند. آنها نمی دانند، که قوانین درست حقوقی زنان درواقع به نفع کل جامعه است. آنها تنها می دانند که زنان را اسیر یاوه های کهنه خود کنند. آنها زنان را وسیله لذت مردان اسلامی می دانند و برای زنان نقشی انسانی قائل نیستندوالی این افکار ازمشام آنها خارج نمی شد. آنها با این افکار آبروی خودشان را می برند واگر به آبروی خود بی اهمیت باشند، دریده شده و به جامعه وافکار مترقی وانسانی در جهان حمله می کنند. حال با اینها که بطورکوتاه اشاره شد، باید اززنان درحکومت وطرفدار آن پرسید، که درکجا وچه جهانی زندگی می کنید که اینقدر بیخبرید؟

 

اما آنها آنقدر دراین بی خبری غرقند، که نمی توانند جهان اطراف را ببینند وبشناسند. انسانها را نمی توانند بدون عینک مذهبی وتارشان ببینند. آنها اگر هم ببینند، آنها را درست نمی بینند. متد درستی از درک واقعییات ندارند. بدبختی آن است، که به زور می خواهند نتیجه های غلط خودشان را درجامعه پیاده کنند. آنها می خواهند دیگران راه هم مجبور کنند که مانند آنها غلط ببینند و غلط بیاندیشند و غللط عمل کنند.

 

زنان ایران برای خلاصی ازاین منزوی شدن به مبازره و آگاهی احتیاج دارند. آنها حقوق انسانی خود را نباید به دست زنانی بسپارند که درپیرامون ویا درحکومت اسلامی قرارداشته وبه حقوق زنان مسلط نیستند. واین عدم تسلط را با سرکوب و فریب می پوشانند. زنان ایران در کل باید نگاهشان به این باشد، که درجهان زنانی هستند که بزرگترین ارکان جامعه را دردست دارند، ولی هنوز هم برای آزادی و برابری زن و مرد مبارزه می کنند. زنان ایران نباید مبارزه شان را تنها به این بسنده کنند، که رژیم اجازه پوشش می دهد یانه. با اینکه مبارزه زنان برای آزادی درپوشش یکی از عرصه های مبارزه فعلی در ایران است، اما دامنه مبارزه آنها بسیار فراتروگسترده تر ازاین است. آنها باید برای برسمیت شناخته شدن بعنوان یک انسان در ایران مبارزه کنند. یک انسان می تواند کار کنند، آزادانه لباس بپوشد ویا نیاززیستی وجنسی را آزادانه و مانند یک انسان برآورد کند. یک انسان کامل احتیاج به قیم ندارد، که چگونه زندگی کند و خودش راهش را می داند.

 

چهارشنبه 28 تیرماه 1385 برابر با 19 ژوییه 2006